سخن مدیرمسئول
"شیشه"، ارزان شد!
عجب روزگاری شده! مدتیست از سوزن خیاطی گرفته تا کامیون و تریلیهای 16چرخ، ساعت به ساعت گران میشود و بهقول معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد، در همه جای تهران بزرگ؛ این پایتخت زیبای کشور، بهوفور یافت میشود. اما قیمتهای سرسامآور و همیشه درحال پرواز، هیچ ماده غذایی یا کالای اساسی و ابزاری را که سراغ داریم، برای دوروز متوالی، نتوانسته است ثبات قیمت داشته باشد، یعنی مرتباً درحال افزایش قیمت است. تورم هم مرتباً درحالِ صعود است؛ بهنحویکه براساس آمارهای ارائهشده، پارهای از اقلام در نقطه به نقطه، با قیمتهای متفاوت عرضه میشود و بدینروی تورم را تا حدود 60درصد در نقاط مختلف اعلام کردهاند. این تورم، نشان از گرانی و هزینه بالای زیست است که بر مردم تحمیل شده است. اگر بخواهیم کسی را مقصر اصلی بدانیم، حکومت آمریکا و شخص ترامپ است که سیاست و آزادی مردم و حق زیستن را فقط در کاسبکاری خودش میپندارد و بس. چنین سیاستیست که باعث شده مردم نجیب و آزاده ایران، با همه شایستگی و استعداد ذاتی که دارند، متأثر از جفای آمریکا و همراهان او و تحمل تحریمهای ناگوار، ازنظر مالی و معیشتی، در تنگنا قرار گرفته و بهسختی اما شاکرانه روزگار را سپری کنند و شاکر خداوند بخشنده مهربان باشند. اما در این عالم وانفسا و در روزگار گرانی، اعلام میشود که مخدر خانهبراندازی بهنام شیشه، اولاً ارزان شده و در ثانی بهوفور یافت میشود. بهراستی ما را چه میشود؟ وقتی بسیاری از مردم، شبها را گرسنه به صبح میرسانند، این ماده مخدرِ بهشدت خطرناک با نام شیشه، سنت خریدوفروش را در عصر گرانی شکسته و بهشدت ارزان شده است. چرا باید یک ماده بهشدت خطرناک، که مصرف آن آدمی را به عالم وهم و خیال میبرد و غرق در رؤیا میکند و متأسفانه بهواسطه ارزانی به سهولت در دسترس همگان است، وجود داشته باشد آنهم بهوفور و فراوانی؟ وقتی یک ماده مخدر اینقدر فراوان و ارزان در کشور وجود دارد، نسل نوجوان و جوان ما هر وقت اراده کند، میتواند آنرا در دسترس داشته باشد. شیشه مادهایست که تهیه آن هم در کشور ما صورت نمیگیرد اما به مقدار بسیار زیادی در داخل کشورمان خریدوفروش میشود و این میرساند که از مرزهای شرق کشورمان، بهراحتی و به میزان زیاد وارد میشود تاجاییکه وفور آن باعث ارزانی آن شده است. گواینکه در شرق کشورمان، مرزهای مشترک چندینهزارکیلومتر است و کنترل آن نیروی بسیار را میطلبد که در وضعیت کنونی، کاری بسیار مشکل است. اما در تهران بزرگ، اولیای نوجوان و جوانان باید سعی و کوشش بسیار کنند که فرزندانشان در دام معتادان گرفتار نشوند. اما مهمتر از همه اینها، اولیای دانشآموزان باید بر مراقبت خود بیفزایند تا دامهای بسیاری را که بر سر راه دانشآموزان گستردهاند، نتوانند فرزندان را که آیندهسازان کشورمان هستند، تهدید کنند. باوجودیکه همگان فهمیدهاند شیشه یکی از مخدرهای بسیار ارزان است، اما چون مضار آن بسیار زیاد است و تلفات انسانی آن غیرقابل اندازهگیریست و حتی میتواند یک جامعه اسم و رسمدار را به نابودی و تباهی بکشاند، با کمال تأسف، در تهران به آسانی در دسترس نوجوانان و جوانان قرار دارد. بدینجهت سن ابتلای به آنرا بهراحتی 10سال اعلام کردهاند که یک فاجعه است؛ لذا اولیای مدرسه و خانه باید دست به دست هم داده، حرکات غیرعادی فرزندان را کنترل کنند تا آیندهسازان ایران را جوانانی برومند، فهیم و با اراده تشکیل دهد. همچنین امیدواریم دستگاههای انتظامی و ارشادی کشور با یک بسیج همگانی و مبارزه با مفاسد اجتماعی همچون اعتیاد که نسل ما را بهشدت تهدید کرده است، برای مبارزه با این بلیه خانمانبرانداز، از هیچ کوششی فروگذار نکنند.