غرق شدن با اعمال شاقه!
وحید حاجسعیدی
یادش به خیر ... یک زمانی مردم آنقدر کاردرست و آدمحسابی بودند که در آب دیده و امواج پرتلاطم گیسوان یار که جای خود دارد، گاهی در یم احسان و معارف و هنر نیز غرق میشدند؛ تاجاییکه فردوسی خدابیامرز مجبور بود مثل اداره هواشناسی هشدار سطح نارنجی صادر کند که نمیدونم «مشو غرق ز آب هنرهای خویش» و باقی داستان ... اما الآن دوره زمانه، پشت و رو شده و خلقالله در چیزها و جاهایی غرق میشوند که گناه و مادیات و هوسرانی جزو خوبای داستان است؛ اما این همه داستان نیست و این لابهلا هم یک عده آدم ولتاژپائین و آبندیده غرق شدن در آب دریا، آنهم فقط دریای کاسپین را در دستورکار خودشان دارند و تابلوهای هشداردهنده و پرچم سیاه و ... را به پشیزی نمیانگارند! این عزیزان ظاهراً شعر شهریار علیهالرحمه را خیلی جدی گرفتهاند که «کشتیای را که پی غرقشدن ساختهاند/ هی به جانکندن از این ورطه برانیم که چه؟» و دوست دارند قبل از اینکه گارانتی کشتی تمام شود، آن را صحیح و سالم تحویل صاحبش دهند! بعد هم در طوفانی که «کند غرق کشتی به دریای چین» بلاتشبیه زور میزنند با شلوارک ماماندوزی که ایضاً پارچهاش را همان کشتیهای چینی به مقصد رساندهاند، ادای مرحوم پرویز کیانی*؛ نهنگ دریای خزر و اسطوره شنای کشور را در بیاورند که یقین داریم سر آخر «یکی داستان هست پر آب چشم!» یعنی این همه دریا و رودخانه و استخر و آببندان و حوض و خزینه در کشور وجود دارد، عهدی شما باید بیایید و خودتان را در دریای شمال آنهم بدون هیچ فضیلتی به کشتن بدهید؟! باور بفرمایید فقط کافیست خبر احتمال یک تعطیلی چندروزه آن هم با سویه نیمبند و محتمل، ازسوی یکی منبع نه چندان معتبر رسانهای شود. خلقالله گردنه گدوک را هم رد کردهاند و له له میزنند تا خودشان را زودتر به دریا برسانند و با شلوارک تنی به دل آب بزنند و عکسهایشان را برای دوستان استوری کنند و زریش هم بنویسند «جاتون خالی رفته بودیم شمال!» حقیقتاً این اراده و همتی که عزیزان برای حضور ترافیکخیز و چندساعته در شمال و دریای کاسپین معطوف میدارند، اگر برای انجام امر خداپسندانه و ارزشمندی مثل ورزش به ویژه شنا صرف میشد نه تنها آمار غرق شدگی در این دریای پر گهر پائین می آمد بلکه الان نصف طلاهای بازیهای آسیایی و المپیک از گَل و گردن این گردشگران شمال دوست آویزان بود و ما را با افاده آن زخمی میکردند! تا نظر شما چه باشد؟! پرویز کیانی؛ شناگر برجسته گلستانی در ۱۶ آذرماه ۱۳۱۴ در محله باغ پلنگ گرگان متولد شد. وی از پنجسالگی شیفته آب و شنا شد و در دوران ورزشیاش از شرق تا غرب دریای خزر در محدوده کشور ایران را با شنا بهصورت رفتوبرگشت در چندین روز طی کرد. وی درحالیکه قصد رفتن به آبهای منطقه مثلث برمودا در اقیانوس اطلس را داشت، در ۲۴ مهر ۱۳۷۱ در سن ۵۷سالگی در اثر ایست قلبی درگذشت.