مرگ یک کلاغ
روز جمعه تابستانی نسبتاً خلوتی بود. بهاتفاق دوستم از خیابان شریعتی تهران پشت حسینیه ارشاد خیابان قبا میگذشتیم. سمت راست یک نانوایی سنگکی است. کمی از ظهر گذشته بود. دوستم خواهش کرد من توقف کنم. او از ماشین پیاده شد و برای خرید نان رفت و در نوبت ایستاد. قدری جلوتر از ماشین، از گلولای و لجن کف جوی آب که کنار خیابان انباشته بود تپهای کوچک به بلندی حدود نیممتر ایجاد شده بود که خیلی هم متعفن بود. در ماشین نشسته بودم و رفتوآمدها را تماشا میکردم. چند کلاغ در وسط خیابان قدم میزدند که از دور صدای یک اتومبیل جیپ ارتشی روباز با رنگ سبز فسفری و پلاک شخصی که بهسرعت نزدیک میشد کلاغها را ترساند و پرواز کردند ولی ماشین جیپ یکی از آنها را زیر گرفت و گویا چرخهایش از روی کلاغ رد نشد. از پشت جیپ پر فراوانی به هوا رفت و کلاغ بیچاره با پروبال شکسته روی زمین افتاد و با چندبار باز و بستهکردن منقارش بیحرکت شد. بلافاصله صدای قارقار کلاغها بلند شد و تعدادشان زیاد و زیادتر گشت. سروصدای وحشتناک کلاغها در فضای خیابان پیچید و جلبتوجه عابران و کسبه محل را کرد. شاید بیش از پانزده کلاغ بر زمین نشستند و از همه طرف بهسمت کلاغ تلفشده قدمزنان نزدیک شدند و همه بهفاصله حدود نیممتری کلاغ مرده ایستادند بهطوریکه دورتادور آن بهشکل دایره و شاید هم بیضی بیحرکت بودند. لحظهای بعد تمام کلاغها زانوان خود را خم کرده و کف خیابان کاملاً روی زمین نشستند. ساکت و بیصدا فقط به کلاغ مرده نگاه دوخته بودند. خانمی، با ماشینسواری درحالعبور بود و با دیدن این منظره قبل از نزدیکشدن کلاغها توقف کرد و بهتماشا ایستاد چند ماشین هم پشتسر او توقف کردند. همه منتظر بودیم که ببینیم بعد چه میشود؟ دراینهنگام کلاغی که جثهای بزرگتر از سایر کلاغها داشت راه افتاد، جلو رفت و با نوکش یک پای کلاغ مرده را گرفت و درجهت عقب حرکت کرد و جسد را کشانکشان تا رودی آن تپه آشغال لجن کنار خیابان بود و رها کرد. سپس پرید. سایر کلاغها هم بیسروصدا پرواز کردند و رفتند و عبورومرور خیابان به حال عادی برگشت. همه کسانیکه شاهد اینمراسم بودند درکمالحیرت و تعجب به هم نگاه میکردند که چه حمیت، اتحاد و نوعدوستی بین این کلاغها بود که میتواند برای ما انسانها هم سرمشق باشد. ایکاش اشرف مخلوقات الهی بتواند بهدوراز جنگ و قتال و در صلح و صفا برای آسایش یکدیگر و ساختن دنیایی سرشار از آرامش و رفاه کوشش کند. این میسر نمیشود مگر در پرتو وحدت و صداقت در گفتار و کردار و ایمان به ذات مقدس الهی که خالق جهان است.
سعادتالله گلزار