بازار سنتی قزوین؛ مدرسهای به وسعت یک قرن
مجموعه بازار قزوین با راستهها، سراها و کاروانسراهایش یکی از قدیمیترین مکانهای شهر تاریخی قزوین محسوب میشود که از یک قرن پیش تاکنون با کارکردهای مختلف خود بیانگر روزگار مردم دیار مینودری است. به گزارش ایرنا، بازارها از دیرباز علاوهبر کارکرد تجاری و اقتصادیشان، کاربردهای دیگری هم داشتهاند، هنوز هم بازاریان قدیمی علاوه بر نقش اقتصادی بازار از تأثیر آن در جامعه نیز می گویند. بازاریان تا سالیان سال در روزهای عزاداری محرم و شبهای احیا بازار را تعطیل میکردند و راستههایی را فرش میکردند و مداح و نوحه خوان میآوردند و به عزاداری میپرداختند یا کتابی در دست بازاریان هست به نام «مکاسب» که در این کتاب راه و رسم کاسبی به نسل بعدی آموخته میشده و آنچه گذشتگان به طور شفاهی به شاگردان و فرزندانشان میآموختند اینجا به صورت مکتوب وجود دارد. از جمله میزان سود از فروش کالا که نباید بیش از حد معینی باشد وگرنه گران فروشی تلقی میشود، یا آموزش مضامین اخلاقی دیگر در کاسبی که در این کتاب آمده است. همچنین شاهدان زیادی بر این مدعا هستند که بسیاری از بازاریان قدیمی با اینکه خود حجره داشته و شاگرد و کارگر داشتند، اما فرزندانشان را برای شاگردی نزد دیگر بازاریان میفرستادند تا هم راه و چاه را یاد بگیرند و هم به مال و منال پدر غره نشوند، همین بازاریان در مبارزات انقلاب اسلامی حامیان اصلی خانوادههای مبارزان بودند و نمیگذاشتند نگرانی معیشت خانواده، مبارزان زندانی را آزار دهد و حتی امروزه خیران زیادی از میان بازاریان در آزادی زندانیان جرائم غیرعمد و کمک به خانوادههای تحت پوشش مراکز خیریه و اقداماتی از این دست، پیشرو هستند. به همین جهت از گذشته کارکرد اجتماعی و فرهنگی بازار بسیار مهمتر از کارکرد اقتصادی آن محسوب میشد.
بازار بهمثابه مارشه
رحیم هاشمپور؛ دارای مدرک دکترای آمایش سرزمین و شهرسازی در مقاله بازار و جایگاه اجتماعی آن با نگاهی به بازار قزوین میگوید: بازار در شهرهای تجاری و یا صنعتی یک سمبل مدیریت است که در طی قرنها و تحتتأثیر دیگر شهرها شکل گرفت. وی بازار را مشابه مارشه در فرانسه، ایتالیا و اسپانیا میداند و توضیح میدهد: ازیکطرف بازار حکایت از رابطه این هسته مرکزی زنده و شهر و منطقه دارد و از طرفی این مرکز خلقوخوی خاصی دارد که از آن طریق میتوان به تحلیل بازار پرداخت. وی تصریح کرد: بهطور خلاصه بازار یک شهر تبلور جامع از یک مرکز اقتصادی، فرهنگی و اجتماع شهری است و نقش مشخصی درروند تکمیل ارتباط شهروند و جمعیت روستایی بازی میکند. وی ادامه داد: در شهرهای ایران که جمعیت روستایی از زندگی شهری دور میماند، بازار نقش بسیار مهمی در کانالیزه کردن افکار و رفتار شهری و پخش آن در سطح روستا بازی میکند و به هر نحوی که فرض شود بازار با آن فرم ساختار شهری، خود را همانند یک ستون اقتصادی کشور مطرح میکند و همیشه و در همهجا در جریانهای اجتماعی خود را حاضر میداند.
بازار پررونق قزوین
بازار قزوین را صاحبنظران بهلحاظ وسعت سومین بازار ایران برمیشمارند و روزگاری قلب تجاری ایران بوده و فراز و نشیبی که بازار و نسلهای متعدد بازاریان به خود دیدهاند برگ مهمی از تاریخ است. محمدعلی گلریز، درباره رونق بازار و بهخصوص سرای سعدالسلطنه آن در کتاب «مینودر» اینچنین نوشته است: «این چند سرای تودرتو تا جنگ نخستین جهانی مرکز تجارت و فعالیت بازرگانان این شهر بود، در آن زمان کار بازرگانی در قزوین چنان رونق گرفته بود که در هیچیک از سراهای بازرگانی بازار هجره خالی نمانده بود و بسی از هجرهها بود که دونفر یا بیشتر در آن به تجارت میپرداختند». این قزوین پژوه ادامه داد: بسیاری از بازرگانان از شهرهای دیگر به قزوین میآمدند و مقیم میشدند و بهاصطلاح شبخواب بودند، یعنی شب و روز در همان حجرههای خود به سر میبردند، همچنین کالاهای رسیده و فرستاده بهقدری در کاروانسراها زیاد بود که تمام انبارها، حیاطها، راهروها و جلوی حجرهها را نیز کالا چیده بودند، گاهی تراکم مالالتجاره بهقدری بود که آمدورفت در داخل سراها را دشوار میکرد. وی، پس از پایان جنگ جهانی اول ازیکطرف و نبودن راه به جنوب کشور و از طرفی شورش روسیه و بسته شدن راه تجارت و خساراتی که از ضبط دارایی تجار ایرانی در خاک روسیه به مردم وارد آمد و تورم «منات» یعنی از بها افتادن پول روسیه عده بیشماری از مردم ایران را بیپا کرد. مهدی نورمحمدی، نیز با تأیید رونق بازار قزوین تا پیش از جنگ جهانی اول توضیح میدهد: تجارت در بازار قزوین طوری بود که تمام دکانها پر از تجار بودند، از سعدالسلطنه تا مولوی تجار به کاسبی مشغول بودند و خیابان مولوی پر بود از انواع سرا و کاروانسرا و مدام از این سراها بار به خارج از کشور صادر میشد و تجار و کسبه مشغول دادوستد بودند.
تجار مهاجر در قزوین
آنطور که نورمحمدی میگوید، بسیاری از خانوادههای اصیل قزوینی مثل اردکانی، یزدی، اصفهانی، شیرازی، نایینی و هندیها به خاطر تجارت به قزوین آمده و در سعدالسلطنه حجره گرفتند و در همین شهر ساکن شدند و همینطور خانوادههای عزیزی، بهروزی، ساروخانی نیز از خانوادههای مهاجر و تاجر قزوینی هستند. وی، قزوین را بهلحاظ جغرافیایی دارای موقعیت ویژهای میداند که باعث شده بود تا مرکز تجارت ایران شود؛ مطابق آماری که در دوره ناصرالدینشاه تنظیم شده است و در مجموعه ناصری درج شده، قزوین دارای ۲۶ باب کاروانسرا بوده است اما در زمان نوشتن کتاب مینودر و در سال ۱۳۳۵ شمسی قزوین ۴۷ باب کاروانسرا داشته است. امروز راستههای مشهور مجموعه بازار قزوین عبارتاند از: بلورفروشها، بزازها، نجارها، علاقه بندها، پالاندوزها، خراطها، ریسمان سنج، پوستفروشها، پنبهفروشها، آهنگر بازار، چیتگرها، زرگرها، عطارها، علاف راسته، کهنهفروشها، مسگرها، گیوهکشها، حلبیسازها، زنانه بازار. بازارچه آقا معصوم، استاد علی نجار، باغشاه، جاج ادریس، حاج محمد ابراهیم، حاج میرحسن، حاج محمدرحیم، بازارچه قیصریه، تجارتخانه تومانسیان، حاج محمدحسین جدید، زعفرانیه، چروک از بازارچههای مشهور مجموعه بازار قزوین به حساب میآیند. سرای سعادت، سرای شاه، سرای وزیر، سرای حاج محمدباقر، سرای نقدعلی، کاروانسرای سعدالسلطنه، سرای دالان دراز، سرای ضرابخانه نیز از سراهای مشهور مجموعه بازار قزوین هستند. علی رقم اینکه وجود بازار وابسته به یک دلیل اقتصادی است، اما نمیشود نقش اجتماعی و فرهنگی آن را نادیده گرفت؛ امروزه بازار به دلایل متعدد به تدریج در حال از دست دادن هویت محوری بوده و لازم است تا تصمیم گیرندگان برای بازگرداندن این مرکز به جای اصلی خود تمهیداتی اتخاذ کنند.