سخن مدیرمسئول
دشمنان دوستنما
روزگار غریبیست. دوستان دیروزی، همه قواعد دوستی را بر هم میزنند و به عهد خود پشت میکنند و مصلحتاندیشی و عافیتطلبی را بر تمامی عقود بستهشده ارجح دانسته و بهیکباره چهره واقعی خود را نمایان میکنند و در مقابل دشمنان قسمخورده دیروز در پشت میز مذاکره گل میگویند و گل میشنوند که معنی و مفهوم آن یعنی نباید به دوستی با این جماعت دلخوش داشت و از دشمنی آنان بیم در دل راه داد که اینموارد و نظایر آن دستپختیست که ابرقدرتان بینالمللی با چنین روشی پیشه ساختهاند تا چنددلاری بیشتر ذخیره کنند و چند صباحی دیگر به قدرت اقتصاد خود بیفزایند؛ گواینکه این روش ناپسند و نکوهیده است؛ اما در دنیای سرمایه و سرمایهگذاری، هدف و مراد، اندوخت ثروت بیشتر و استثمار از تودههای مردمی زیادتر است و چون این روش بهعنوان هدف و نه وسیله پنداشته میشود، پس تودههای جهان نباید به ابرقدرتان بینالمللی، دلخوش بدارند که یک نمونه عینی آن را باید در ابرقدرت سرمایهداری جهان؛ چین کمونیست جستوجو کرد؛ یعنی درزمانیکه نفت ارزانقیمت ایران به فراوانی به او تحویل میشد، سخن از دوستی و مودت در میان بود و دربرابر طلای سیاه، کالا تواتر میکردند و هیچگاه حتی واحد پولی چین را به کشور دوست و بزرگ سرافراز ایران نمیداد. در مجامع بینالمللی از مواضع کشورمان مثلاً پشتیبانی میکرد؛ هرچند به هنگام بررسی مسائلی و شورای امنیت، به طرف سه کشور غربی جهان غش میکرد که ما ندانستیم این سیاست و سبک اصلی آنان است و تا توانستیم با آنان راه آمدیم؛ به ناگهان و وقتیکه پای این کشور به خاورمیانه عربی بیشتر باز شد و سخن از تجارت 400میلیارددلاری امارات متحده عربی با چین به میان آمد و کشورهای عربی به ارتباط بیشتر با این ابرقدرت دل بستند و مانند دوستان صدساله قدیم رهبر چین در کنفرانس این کشورهای عربی دعوتشده بهیکباره و با یک چرخش 180درجهای، جزایر سهگانه خلیج همیشگی فارس را پیشکش امارات متحده عربی دانست و تائید غیرواقعی و برگشت از مواضع سابق خود را به رخ کشید و سخن از مذاکره بین ایران و امارات به زنان آورد که به باور صددرصدی آحاد مردم خداجوی و شجاع ایرانی، کشور و مسئولین ما هیچ مذاکرهای پیرامون یک وجب از خاک کشور عزیزمان را با هیچ کشور دیگری اگرچه چین کمونیست دوستنما نداشته و نداریم و این اصلیست که در نظام بینالمللی خدشهناپذیر بوده و حتی زور و قلدری و پول و سلاح هم نمیتواند ذرهای خوف در دل ایرانیان وارد کند. این مسئله را ششهزارسال تاریخ درخشان ایران و ایرانی به جهان شناسانده و عزم و اراده خللناپذیر این مردم را در دنیا به ثبوت رسانده و میرساند. صدق گفتار من نویسنده، تجاوزاتیست که به کشور ما شده است در گذشته که متجاوزین ناچار شدهاند با سرافکندگی خاک کشور دلاورخیز ایران را ترک کنند. وقتی مغولها آمدند و همهجا را به آتش کشیدند، پس از مدتی فرار را برقرار ترجیح داده، شکست را پذیرفتند و هزیمت را پیشه کردند؛ یا وقتی محمود افغان به کشور ما تجاوز کرد، ایرانیان آنچنان رشادتی به منصه ظهور گذاشتند تا این متجاوز و لشگریان بیشمارش چاره را در فرار ببینند؛ یا در جنگ تحمیلی هشتساله، وقتی لشگریان صدام حسین که از پشتیبانی غرب و شرق برخوردار بودند، با مقاومت دلیرمردان کشورمان هزارهزار تسلیم شدند و رهبر ترسویشان در فاضلاب به دام افتاد، دنیای غرب و عربها باور کردند که ایران اسلامی دژیست بسیار مستحکم و تسخیرناپذیر، پس صلاح را در دوستی دیدند. درنهایت امیدوارم جهان آنچنان روشن شود که هیچ ابرقدرتی نتواند با سرنوشت آنان حتی شوخی کند.