اهمیت انیمیشن Wall-E در فرهنگعامه از نگاه جامعهشناسی
وقتی از انیمیشنهای «پیکسار» صحبت میکنیم، بیشک یکی از آثاری که خیلیسریع در ذهنمان نقش میبندد Wall-E است؛ یک شاهکار در ساخت انیمیشنهای سینمایی که میتواند بهعنوان یک مثال شگفتانگیز درزمینه «روایت داستان با زمینههای جامعهشناسی» هم عمل کند. نظام اجتماعی یا بهعبارتی: «تعامل اجتماعی میان مردم» یکی از مهمترین المانهای زندگی بشر تلقی میشود؛ بااینحال، همچنان توسط قشر عظیمی از مردم جهان به خوبی درک نشده است. تعامل اجتماعی در زندگی روزمره مردم، محل کار، مدرسه، دانشگاه، فضای مجازی و حتی در بازیهای ویدئویی چندنفره موضوعیست که همیشه با آن سروکار داریم. مقاله منتشره در PopCultureDetective با استفاده از انیمیشن Wall-E و اهمیت بسیارش در فرهنگعامه و نظام اجتماعی نشان میدهد این تعاملهای اجتماعی در چه مسیری حرکت میکنند. از مقالههای «آلن جی جانسون» (جامعهشناس سرشناس آمریکایی) نیز استفاده شده تا بهبهترین شکل ممکن به جنبههای روانشناختی و جامعهشناسی انیمیشن «والای» پرداخته شود.
«والای» در سال ۲۰۰۸ روی پرده سینماها رفت و تقریباً تمام منتقدین سینمایی و اهالی سینما آنرا تحسین کردند و همانطورکه حدس زده میشد توانست جایزه «بهترین انیمیشن سال» را در مراسم اسکار دریافت کند. این انیمیشن، داستان دو ربات دوستداشتنی را تعریف میکند که در یک جهان پساآخرالزمانی یکدیگر را یافته و عاشق یکدیگر میشوند. «والای» تقریباً در سال ۲۷۰۰ آیندهای را به ما نشان میدهد که خیلیها عقیده دارند آینده واقعی بشریت خواهد بود و سازندگان انیمیشن از فیلتری واقعگرایانه برای ثبت پساآخرالزمان استفاده میکنند که در آن میتوانیم تعاملهای اجتماعی حال بشریت را هم مشاهده کنیم. برای پاسخ به این سؤال که چرا «والای» درزمینه جامعهشناسی بهایناندازه اهمیت دارد و چگونه علاوهبر نشاندادن یک آینده محتمل میتواند روابط امروز انسانها را بهتصویر بکشد باید در قدم اول دید خود انیمیشن چه مسیری را پیش میگیرد. «والای» برایاینکه به این دستاوردها برسد یکی از اولین کلیشههای موجود در انیمیشنهای سینمایی را از بین میبرد؛ کلیشهای که حداقل در آثار پیکسار و دیزنی زیاد تماشا کردهایم: «والای» آنتاگونیست یا شخصیت شروری ندارد؛ حداقل شخص شروری با تعریفی که ما در اکثر انیمیشنها با آن روبهرو بودهایم ندارد. هالیوود و اهالی سینما عاشق شخصیتهای شرور انیمیشنی هستند؛ شخصیتهایی که از اندازه معمولی انسانها معمولاَ بزرگتر بوده، ظاهری متفاوت نسبتبه انسانها دارند و بهخوبی در خاطرهها باقی میمانند. این شخصیتهای شرور معمولاً در جامعه، معدود انسانهایی هستند که در جامعه بهخاطر کمبودهای شخصیشان دست به کارهای شرورانه میزنند. آنها فرمولی ساده و درعینحال مطمئن برای انیمیشنهای سینمایی بهشمار میروند که داستان شخصیتهای اصلی را بهخوبی جلو میبرند. موضوعی که در انیمیشن Wall-E با این فرمول همیشگی بههیچوجه دیده نمیشود. اگر بهصورت جهانی به اینموضوع نگاه کنیم انسانها بهایندلیل از افراد شرور خوششان میآید چون خود انسان مخلوق شروریست، کارهای شرورانه انجام میدهد و گاهی مانند افراد شرور برای سایرین مشکلساز میشود. خود من که این متن را مینویسم و خود شمایی که این متن را مطالعه میکنی هم گاهی درایندسته قرار میگیریم. افراد منحصربهفردی که گاه از جامعه و تعاملهای اجتماعی دور میشوند و گاه خودشان را همرنگ جامعه میکنند. اینموضوع در سراسر جهان و درکنار خود ما وجود دارد و بههمیندلیل بهصورت ناخودآگاه افراد شرور برای ما محبوب هستند. چرا جوکر با بازی هیث لجر تاایناندازه محبوب است؟ چرا شخصیت اِسکار در Lion King را همه دوست دارند؟ چرا اریک کارتمن در South Park یکی از مهمترین شخصیتهای تلویزیون تلقی میشود؟ چرا والتر وایت و سال گودمن که دست به کارهای شرورانهای میزنند برای خیلیها جذاب هستند؟ جواب اینها را میتوان در میان توضیحات بالا پیدا کرد: چراکه انسان در ناخودآگاهش دوست دارد شرور باشد و خارج از قانون حرکت کند. این حرکتِ خارج از قانون هم موضوعیست که در ادامه زیاد سراغش خواهیم رفت. ازآنجاییکه انیمیشن Wall-E آنتاگونیست همیشگی با آن فرمول کلیشهای و آشنا را در خودش نمیبیند این اثر با یک جهانبینی جدید سراغ مخاطبش میرود؛ جهانبینی جدید با موضوعاتی مرتبطبا جامعهشناسی. این حرف بهاینمعنا نیست که «والای» آنتاگونیست ندارد یا شاهد نبرد شخصیت اصلی با یک قدرت شرور در مرکز روند داستان نیستیم؛ بله «والای» آنتاگونیست دارد ولی نه بهشکلی که در مدیومهای مختلف سرگرمی شاهدش بودهایم. آنتاگونیست اصلی در «والای» همان موقعیت و قانونهای جهان خود فیلم است؛ آنتاگونیست همان سفینه Axiom و سیستم خودکاری که آنرا کنترل میکند، تلقی میشود. بهبیان بهتر: آنتاگونیست در فیلم «والای» یک شخص مشخص نیست بلکه یک نهاد، نظام یا سازمان اجتماعی یکپارچه است که در تاروپود اصلی داستان حل شده. سیستم خودکاری که سفینه آکسیوم را کنترل میکند آتو یا اُتو نام دارد. شاید پیش خودتان بگویید در گذشته فیلمهایی بودهاند که در آنها آنتاگونیست داستان یک سیستم هوشمند یا خودکار بوده و درست هم میگویید. بااینحال تفاوت اصلی آتو با آتناگونیستهایی مانند Hal9000 یا سایر سیستمهای خودکار شرور در اینموضوع خلاصه میشود که قدرت تصمیم ندارد. آتو بهخاطر یک مشکل سیستمی بهوجود نیامده، نمیتواند خودش تصمیم بگیرد، تنها کاریکه انجام میدهد پیروی از یکسری قوانین و دستورالعمل از پیش تعیینشده است. بههمیندلیل آتو یک آتناگونیست کلیشهای نیست و او بهعنوان صدای سفینه آکسیوم عمل میکند؛ بهعنوان صدای همان نهاد یا سازمان یکپارچهای که در تاروپود داستان است. اجازه دهید برای افرادیکه داستان فیلم را فراموش کردهاند خلاصه توضیح دهیم قضیه از چه قرار است: پسازاینکه زمین بهطرز وحشتناکی در زباله غرق شده دیگر جایی برای زندگی انسانها نبود و انسانها تصمیم گرفتند در اقدامی پرهزینه زمین را ترک کنند و در یک سفینه فضایی مجهزی در فضای بیکران به زندگی ادامه دهند. سفینههای بزرگ توسط رباتهایی اداره میشوند که Buy N’ Large تهیه کرده؛ شرکتی که یک فروشگاه زنجیرهای در زمین بوده و استعارهایست از برندهای آشنا مانند والمارت، مکدونالد، دیزنی، استارباکس و ... که همهوهمه در پکیجی کامل دورهم جمع شدهاند. شرکت Buy N’ Large به اولین مسافرانش وعده داده بود پس از گذشت چندسال و پس از پاکسازی کامل زمین توسط رباتهایی مانند خود شخصیت «والای»، آنها باردیگر به خانههایشان باز خواهند گشت؛ از این وعده ۷۰۰سال میگذرد. پس از گذشت قرنها و زندگی چندین نسل از انسانها در این سفینهها، بشر دیگر قادر نیست گذشته خود را بهیاد آورد، بشر دراینزندگی آسوده بهقدری زیادهروی کرده که دیگر حتی نمیتوانند با قدرت خودشان راه بروند چراکه رباتها همه کارهای موردنیاز آنها را انجام میدهند. خبری از انسانهای قدیم نیست و گویا انسانها به رباتهایی با اضافهوزن بسیار زیاد و تنبل تبدیل شدهاند. رباتها حتی زمان شبانهروز را کنترل میکنند و میتوانند در یک لحظه خورشید را در آسمان داشته باشند و در لحظه بعد زمان خواب شب انسانها فرا رسید! همهچیز مصنوعی پیش میرود. موضوع بسیار مهم در داستان زمانی رخ میدهد که سیستم برخی از انسانها بهخاطر خرابکاریهای «والای» دچار مشکل میشوند و انسانها ناگهان میفهمند عضو بسیار کوچکی از جامعهای بزرگ هستند. عضو کوچکی که هیچ قدرتی ندارد و تا امروز فقط خورده، خوابیده و فکر کرده که مهمترین موجود هستی بهشمار میرود. دراینلحظه فرد میفهمد که در یک دروغ زندگی میکرد. این چندنفر که از سیستم همیشگی خارج شدهاند تلاش میکنند با کمک هم بتوانند ذرهای از آزادی را لمس و خارج از سیستم همیشگی زندگی کنند. دونفر از آنها به هم آب میپاشند و لذت میبرند؛ موضوعی بدیهی و کماهمیت برای ما برای آنها حکم «آزادی از سیستم» را دارد. با همین منطق میتوان متوجه شد که انسانها همیشهوهمیشه عضو کوچکی از یک سازمان و نهاد بسیار بزرگتر از خودشان هستند. درک اینموضوع زیربنای درک روابط و تعامل اجتماعی را شکل میدهد و میتواند به انسان نشان دهد: این سازمانهایی که در آنها عضو است همان سیستمهای اجتماعی یا نهادهای اجتماعی هستند که در ابتدای مقاله به آنها اشاره کردیم. سیستمهای اجتماعی در یکدیگر تنیده شده، با یکدیگر کار میکنند، خرابشدن یکیازآنها به خرابی تعداد بیشتری از آنها ختم میشود، روابط موجود در هرکدام میتواند روی دیگری اثر بد یا خوب بگذارد و درکل، این سیستمهای اجتماعی یک جامعه بزرگ یا همان (کُل) را شکل میدهند. بهعنوان عضوهای کوچکی از جامعه ما همیشه در این سیستمهای اجتماعی حضور داریم. سیستمهای اجتماعی اطراف ما ازلحاظ اندازه متفاوتاند ولی در کنار یکدیگر کار میکنند. برایمثال: خانواده یک سیستم اجتماعیست، مدرسه، ایستگاه پلیس، شرکتی که در آن کار میکنیم، یکگروه از آدمهای متفاوت در شبکههای مجازی، دانشگاه، همهوهمه نهادها و سیستمهای اجتماعی متفاوتی هستند که بهیکدیگر ربط دارند. وجود مشکل در یک سیستم اجتماعی مانند خانواده میتواند شخص را در محل کارش تحتتأثیر قرار دهد و سیستم اجتماعی دیگری مانند دانشگاه یا محل کار را با مشکل روبهرو کند. همه این سیستمهای اجتماعی یک کُلِ بسیار بزرگ را شکل میدهند. «آلن جی جانسون» که در ابتدای مقاله به وی اشاره کردیم در بیانی ساده میگوید: «سلامت رابطه میان ما بهعنوان عضوهای کوچک و این سیستمهای اجتماعی موضوعیست که زندگی در یک جامعه را شکل میدهد. رابطه میان ما همراه سایر عضوهای کوچک هرچقدر با سیستمهای اجتماعی بهتر باشد، سیستم اجتماعی بزرگتری بهنام جامعه میتواند سالمتر مسیر خود را طی کند و زندگی هر انسان در هرروز از زندگیاش نتیجه سلامت همین روابط است. میتوانید پس از پایان هرروز به اینموضوع فکر کنید که درآنروز با این سیستمهای اجتماعی چه ارتباطی داشتید و این رابطهها چقدر سلامت بودهاند».
رضا اسکندری/ کوتاهشده از زومجی