ایران؛ تغییردهنده قدرتمند بازیهای جهانی
«سیاست خارجی مطلوب»، برای هر واحد سیاسی؛ یعنی خلق «قدرت» و تأمین «منافع ملی». ازاینرهگذر است که رقابتها، همکاریها، ائتلافها و نزاعها در سیاست بینالملل شکل میگیرد. دولت سیزدهم اینگونه «جنگ همهجانبه دیپلماتیک» برای انزوای ایران را با عضویت در پیمانهای تأثیرگذار بینالمللی و تحمیل کشورمان بهعنوان قدرتی که کسی نمیتواند آنرا نادیده بگیرد، خنثی کرد. بهگزارش علیرضا حجتی (ایرنا)؛ سانتریفیوژها با سرعت بیشتری میچرخیدند، دیپلماسی غزه، جایگاه ایران در جهان را ارتقا داده بود، کشورهای دور و اطراف در غرب آسیا و شمال آفریقا برای احیای روابط با ایران صف کشیده بودند، دامنه قدرتنمایی ایران از منطقه فراتر رفته و اعضای ناتو در خاک ابرقدرت آنروز؛ یعنی ایالاتمتحده از قدرتگرفتن ایران ابراز نگرانی کرده بودند، برای اولینبار در تاریخ روابط جهان، ایران در عملیات دفاع مشروع خود؛ «وعده صادق»، یک رژیم دارای سلاح هستهای را هدف حمله مستقیم قرار داد، با عضویت در بریکس، سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اقتصادی اوراسیا حالا دیگر ایران در جمع قدرتهای نوظهور جهان قرار گرفته بود، در روزگاری که ردای قدرت از آتلانتیک به پاسیفیک واگذار میشد ... و در روزیکه دولت سیزدهم در میانه راه بهپایان رسید. اینها احتمالاً بخشی از مکتوبات و قضاوت تاریخی آیندگان از روایت سیاست خارجی ایران در سالها یا دهههای آینده است؛ از بهار ۱۴۰۳ که عمر دولت سیزدهم بهپایان رسید؛ اما با تلاشهایش، بهار دیپلماسی و قدرتیابی ایران آغاز شد.
در دیسیپلین روابط بینالملل تعاریف متعددی برای سیاست خارجی و دیپلماسی وجود دارد اما برونداد دیپلماسی دولت شهید رئیسی به این تعریف یعنی: «هنر مرتبط ساختن عناصر قدرت ملی به مؤثرترین شکل با آندسته از ویژگیهای شرایط بینالمللی که به منافع ملی مرتبط میشود» قرابت داشته و انطباق زیادی دارد. اگر سیاست خارجی دولت سیزدهم بدوندرنظرگرفتن تأثیرات و تحولات محیط پیرامونی و شرایط جهانی بررسی شود، لاجرم به نتیجهگیری واقعی هدایت نخواهد شد. برای ارزیابی دقیق و منصفانه کارنامه سیاست خارجی دولت باید متغیر نظام بینالملل را لحاظ کرد و به این پرسش پرداخت که دیپلماسی در چه وضعیتی کنش خود در سیاست بینالملل را شکل داد؟ دولت سیزدهم در یک وضعیت استثنایی و خاص جهانی زیست کرد که اگرچه فرصتهایی برای کشور خلق میکرد اما تهدیدات آن بسیاربیشتر و خطرات امنیتی بهروزشده بیشتری متوجه ایران بود. دولت دراینمدت، به یکی از پیچیدهترین بحرانهای حاد امنیتی تاریخ خاورمیانه بعد از «طوفان الاقصی» برخورد کرد، بیرحمانهترین جنایت جنگ در قرن 21 علیه مردم فلسطین که بهطور اجتنابناپذیری محور مقاومت را درگیر میکرد. چندماه بعد از آغازبهکار دولت سیزدهم، حمله روسیه به اوکراین اتفاق افتاد که جهان را در «لبه جنگ» فراگیر قرار داد. درگیری روسیه و اوکراین بعد از ۷۵سال فلش جنگ را بهسوی اروپا بازگرداند و بهدنبالآن بحران افزایش موادغذایی و سوخت را برای جهان بهدنبال داشت. همچنین دولت شهید رئیسی و دستگاه سیاست خارجی چندماه با آشوبهای ۱۴۰۱ در ایران مواجه شدند که با کارزار فشار بیسابقه خارجی در چهاردههگذشته علیه دیپلماسی کشورمان همراه بود. بحرانسازیهای مداوم ایالاتمتحده و برخی قدرتهای اروپا با هدف انزوای دیپلماتیک و بیاعتبارکردن سیاست خارجی ایران در جهان ازطریق اخراج ایران از نهادهای بینالمللی و وضع تحریمهای گسترده، فشار زیاد بر تصمیمسازان سیاست خارجی و وزارت خارجه وزیر امور خارجه فقید امیرعبداللهیان وارد ساخت. برخورد با هرکدام از این موقعیتهای خطیر که اجبار و محدودیتهایی را به دستگاه تصمیم سازی تحمیل میکند شاید به چندسال زمان نیاز داشت اما دولت سیزدهم نهتنها کشور را از این بحرانها بهسلامت عبور داد که در عمر کوتاهش که به ۱۰۰۰روز نرسید دستاوردهای چشمنوازی برای دولت-ملت ایران در صحنه بینالملل رقم زد. سیاست خارجی مطلوب برای هر واحد سیاسی در جهان خلق «قدرت» و تأمین «منافع ملی» است. ازاینرهگذر است که رقابتها، همکاریها، ائتلافها و نزاعها در محیط بینالمللی شکل میگیرد. دولت رئیسی اینگونه «جنگ همهجانبه دیپلماتیک» برای انزوای ایران را با عضویت در پیمانهای معتبر بینالمللی و تحمیل کشورمان بهعنوان قدرتی که کسی نمیتواند آنرا نادیده بگیرد، خنثی کرد. عضویت ایران در پیمانهای شانگهای و بریکس و حضور در بلوک قدرتهای جدید جهانی با این چشمانداز محقق شد، درشرایطیکه برخی حضور ایران در چنین پلتفرمهای بینالمللی را دستنیافتنی و رؤیاپردازی ارزیابی میکردند. ایران تابستان ۱۴۰۱ در اجلاس سران شانگهای در ازبکستان رسماً به عضویت دائم این سازمان مهم بینالمللی درآمد. این اتفاق با واکنشهای گستردهای مواجه شد. رسانهها و مراکز اندیشهای از ایران بهعنوان یک «تغییردهنده بازی» (Game Changer) نام بردند که به شانگهای کنار چین، روسیه و هند قرار خواهد گرفت. روزنامه «جروزالم پست» چاپ سرزمینهای اشغالی درباره حضور ایران در سازمانی که به «ناتوی شرقی» مشهور است مینویسد: عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای یک دستاورد مهم سیاست خارجی برای جمهوری اسلامیست. اینامر بهویژه قابلتوجه است زیرا این اولینبار است که ایران از سال 1979 به یک پیمان منطقهای میپیوندد. این روزنامه عبری عضویت کامل ایران در سازمان همکاری شانگهای را منعکسکننده اینمهم میداند جوامع عضو برای تعامل با تهران آماده هستند. جروزالم پست همچنین نتیجه عضویت در سازمان همکاری شانگهای را گسترش نفوذ ایران در منطقه خواند که غرب باید بهدقت پیامدهای این توسعه استراتژیک مهم را درنظر بگیرد. این نشریه اسرائیلی از قصد جمهوری اسلامی ایران - در کنار روسیه و چین - برای استفاده از سازمان همکاری شانگهای بهعنوان سکویی برای کاهش نفوذ نظامی غرب و بهچالشکشیدن قدرت نظامی آمریکا و اروپا ابراز نگرانی شدیدی میکند. شهریور ۱۴۰۲ در آفریقای جنوبی و اجلاس سران گروه بریکس عضویت ایران دراینائتلاف اعلام شد تا کشورمان در قرار روسیه، چین، هندوستان، برزیل و آفریقای جنوبی قرار گیرد. روزنامه نیویورکتایمز آمریکا تابستان سال گذشته دعوت از ایران برای عضویت در بریکس را که مقابله با سلطه غرب در نظام مالی جهان را هدف قرار میدهد، غیرمنتظره توصیف کرد و نوشت: امتیاز اولیه ایناستکه ثابت میکند تهران «دوستان قدرتمندی» دارد. این روزنامه آمریکایی تأکید کرد که گروه بریکس تمایل دارد سازوکار کنونی مالی جهان را «تنوع» بخشیده و وابستگی آنرا به سیاستهای آمریکایی و قدرت دلار کاهش دهد. این گزارش یادآوری کرد: اضافهشدن ایران در فهرست دعوتشدگان به بریکس درحالی رخ میدهد که اوضاع خاورمیانه بهشکل فزایندهای پیچیده و دشوار شده است و برخی از متحدان آمریکا در منطقه از همکاری خود با واشنگتن ناراضیاند. عربستان و امارات بهشکل فزایندهای در مسائلی نظیر تولید نفت، جنگ اوکراین و روابطشان با ایران و سوریه مسیر خود را طی میکنند. جوزف سالیوان از اعضای شورای مشاوران اقتصادی کاخ سفید هم آوریل ۲۰۲۳ در مقالهای در مجله فارنپالیسی، افق موفقیت ارز بریکس را متفاوت و جدید ارزیابی میکند و باور دارد چنین ارزی واقعاً میتواند دلار آمریکا را بهعنوان ارز ذخیره اعضای بریکس از بین ببرد. این اقتصاددان آمریکایی نوشت: «همچنین بریکس میتواند به سطحی از خودکفایی در تجارت بینالملل دست پیدا کند که دیگر اتحادیههای ارزی جهان از آن محروم هستند. ازآنجاییکه اتحادیه ارزی بریکس برخلاف هر اتحادیه قبلی با یکدیگر مرز سرزمینی مشترک ندارند، اعضای آن احتمالاً میتوانند طیف وسیعتری از کالاها را نسبت به هر اتحادیه پولی موجود تولید کنند». این اقتصاددان برجسته معتقد است که ارز بریکس بهتدریج میتواند مقدمات فرسایش سلطه دلار را رقم بزند. راهبردی که دولت سیزدهم در هدفگذاری سیاست خارجیاش جهت نیل به «دیپلماسی اقتصادی» و درراستای کلان استراتژی «خنثیسازی تحریم» درپیش گرفت، استفاده مؤثر از مؤلفههای قدرت ایران برای تسهیل روابط تجاری کشور و برداشتن موانع اقتصادی بود که ازسوی ساختارهای نظام بینالملل بهعنوان ابزار فشار دراختیار ایالاتمتحده بر ایران تحمیل شده است. توافقنامه اخیر تجاری ایران و اتحادیه اوراسیا را باید در ادامه اینمسیر دانست. موافقتنامه تجاری ایران و اتحادیه اوراسیا شامل روسیه، بلاروس، قزاقستان، ارمنستان و قرقیزستان، نقطهعطفی در راهبرد منطقهای و پیشروی سیاست «همسایگی» دولت است. نزدیکی جغرافیایی، اشتراکات فرهنگی و تمدنی و روابط سیاسی مطلوب با اینها نقطهقوت این توافق است. اتحادیه اقتصادی اوراسیا با ۱۸۳میلیوننفر جمعیت و واردات ۳۸۸میلیارددلاری از جهان یک بازار عظیم و دردسترس در نزدیکی ایران محسوب میشود که افزایش مناسبات امکان استفاده حداکثری از پتانسیل این بازار بزرگ را برای کشورمان فراهم خواهد آورد و حجم مبادلات ایران و اتحادیه اوراسیا را میتواند تا ۳۰میلیارددلار افزایش دهد. حضور ایران در ائتلافها و پیمانهای بینالمللی همسو ازآنرو مهم است که در دوران گذار نظام بینالملل یا انتقالی (Transition) آنها سازوکارهای مؤثری در ایدههای جایگزین برای ساختارهای روبهزوال محسوب میشوند. درچنینشرایطیست که اعضای بریکس و شانگهای، حول یک ایده مشترک ائتلاف کردهاند: مخالفت با وضع موجود نظم فعلی جهان. این محور نسبت به یکجانبهگرایی آمریکا و تحمیل ارزشها و هنجارهای واشنگتن بر ارکان سیستم بینالمللی، رویکرد تجدیدنظرطلبانه دارند. مهمتراینکه درحالحاضر فقط بریکس و شانگهای هستند که هم «اراده» و هم «توان» بهچالشکشیدن استیلای ایالاتمتحده آمریکا بر ترتیبات جهان «پساجنگ سرد» را دارند.