حسین فدائیحسین؛ نویسنده، کارگردان و پژوهشگر تئاتر:
برای استعدادیابی هنری باید ابتدا زمینه بروز استعدادها فراهم شود
امین کردبچه چنگی
نخستین نشست از سلسلهنشستهای تخصصی هنر و اندیشه «امید»، ویژه مسئولان باشگاههای رشد استانهای مرکز امید (حوزه هنری کودکونوجوان) و با هدف ارتقای سطح کیفی ارتباط «مرکز امید» با رابطین استانی رشد و آشنایی بیشتر رابطین با مرکز، مهرماه بهمیزبانی مرکز رشد نوجوان امید در محل کارستان بهارستان برگزار شد. حسین فدائیحسین؛ نویسنده، کارگردان و پژوهشگر تئاتر، در روند برگزاری اینرویداد، در نشستی تخصصی با موضوع «روش استعدادیابی هنری نوجوانان و مسیردهی» موضوعاتی را درخصوص چگونگی شناسایی استعدادهای هنری نوجوانان مطرح و نحوه مسیردهی درست جهت علایق و تواناییهای آنان را بررسی کرد. وی پس از اشاره به مفهوم هنر، وجوه مشترک انواع هنرها، اصول و قواعد خلق اثر هنری و نسبت آن با نوجوانان بهعنوان خالقان نوپای هنر و هنرمندان آینده، باتأکیدبراینکه کار با بچهها در حوزه هنر، مراحل مختلف دارد که یکی از مهمترین آنها شناسایی استعداد است، گفت: «نقطه اختلاف میان افرادیکه روانشناسان حوزه کودکونوجوان بوده و کسانیکه هنرمندان فعال دراینعرصه محسوب میشوند، درایناستکه روانشناسان معتقدند نمیتوان با آزمون و تست، استعداد هنری بچهها را شناسایی کرد؛ چراکه بروز استعداد به زمینه و شرایط نیاز دارد و با آزمون بهدست نمیآید؛ درمقابل، هنرمندان ازآنجاکه فقط به توانایی هنری بچهها فکر میکنند، با طراحی یکسری آزمون، دراینفرآیند، بهدنبال ایننتیجه هستند که آیا بچهها، توان ورود به عرصه هنر تحت تخصص خود دارند یا نه».
فدائیحسین، بروز و ظهور استعدادها را وابسته به وجود چند مؤلفه در هر فرد خواند و بااشارهبهاینکه احساس امنیت، بهعنوان اولین مؤلفه دراینچرخه بسیارمهم است، افزود: «من برایاینکه استعداد خودم را نشان دهم، باید احساس امنیت و آرامش کنم. بهبیانی، اگر جایی احساس امنیت وجود نداشته باشد، استعداد بروز نیافته و شخص، واقعیت درونی خودش را آشکار نمیکند؛ ازاینرو میتوان از احساس امنیت، بهعنوان مهمترین مؤلفه ظهور و بروز استعدادها یاد کرد». این پیشکسوت عرصه تئاتر، رهاسازی را از دیگر مؤلفههای بروز و ظهور استعداد برشمرده و باتأکیدبراینکه مربیان و معلمان هنر، باید شرایطی را فراهم کنند که بچهها خود را رها کنند تا استعداد و توانایی درونیشان آشکار شود، گفت: «بچهها باید امکان رهاسازی داشته باشند؛ چراکه طبیعتاً بچهها آنقدر باهوش هستند که میدانند در چه موقعیتی و تاچهاندازه استعداد خود را نشان دهند». وی تشویق فرد را از دیگر عوامل مهم در ظهور استعدادها برشمرده و بااذعانبهاینکه فرد برایاینکه بتواند بهراحتی آنچه در ذهن دارد، بروز دهد، باید تشویق شود، افزود: «ما، استاد سرکوبکردن استعدادها هستیم و بهمحضاینکه با سلیقه ما جور درنیاید، استعدادها را سرکوب میکنیم». وی با دستهبندی تشویق به انواع مادی و معنوی، بااشارهبه مضرات تشویق مادی که ضربهزننده و صدمهرسان خواهد بود و زمینه شرطیشدن آنان را فراهم میآورد، اظهار داشت: «تشویق معنوی هم اگر همراه با وعدههای دورازدسترس باشد و تحقق آن به هزاران شرط نیاز داشته باشد، چهبسا بدتر از تشویق مادیست». وی ضمن ابرازتأسف از اینکه امروز، بسیاری از آموزشگاههای هنری مرتبط با کودکانونوجوانان، تنها هنر را معامله میکنند و به فروش تکنیکها و آموزههای هنری مشغولاند، گفت: «بسیاری از آموزشگاهها در برخیازموارد، هنر را آموزش نمیدهند؛ بلکه تکنیک را میفروشند و روش کارشان اینگونهاستکه فرد، وابسته به برگزاری دورههای پیوسته میشود؛ ازاینرو میتوان گفت در آموزشگاههای هنری هرگز لذت هنری به کودکانونوجوانان داده نمیشود». این کارشناس ارشد رشته ادبیات نمایشی، درحالیکه لذتآفرینی در هنر را از جمله مهمترین عوامل ایجاد انگیزه در فعالیت هنری برمیشمرد که هرگز هیچچیز جایگزین آن نمیشود، گفت: «وقتی بچهها با لذت ناشی از فعالیت هنری آشنا میشوند، هیچکس با هیچچیز دیگری نمیتواند با این لذت برابری کند و جایگزین آن شود. ازهمینروست که میگوییم وقتیکه هنر با پول جایگزین شد، ارزش خود را از دست میدهد». وی گفت: «بچهها در آموزش هنر باید لذت آموزش هنری را درک کنند و ضمناً ترغیب شوند این لذت را به دیگران انتقال دهند؛ بهاینترتیب، درک لذت هنر باید بهعنوان مهمترین رکن در آموزش هنر موردتوجه قرار بگیرد. بنای آموزش هنر، باید براینپایه قرار بگیرد، زمانیکه فرد به یک دوره هنری میرود، این تفکر در او شکل بگیرد که از آموختن هنر لذت ببرد و آنرا به دیگران انتقال دهد». وی بااذعانبه اینکه پس از بروز استعدادهای هنری، این استعدادها باید در راه خلق هنر بهکار گرفته شود و دراینراه، کار مربیان ایناستکه پس از شناسایی استعدادها بستر خلق اثر را برای کودکونوجوان فراهم آورند، تأکید کرد: «تازمانیکه نوجوان اثری خلق نکند و زمینهای برای خلق اثر فراهم نشود، کسب آموزش، فایدهای برای آنان ندارد؛ بااینحال، نباید فراموش کرد وقتی شما زمینه خلق اثر را فراهم آوردید، هنوز در حوزه استعدادیابی فعالیت میکنید؛ چراکه بسیاری از هنرها، بهمرورزمان باعث ظهور و بروز استعداد هنری میشوند». این مؤلف باسابقه حوزه هنرهای نمایشی، باتأکیدبراینکه در آموزش هنر، تکنیک را کنار نمیگذارند؛ اما رویکرد در آموزش هنر تکنیک صرف نیست؛ بلکه تأکید بیشتر بر توسعه خلاقیت هنری بچههاست، تأکید کرد: «تکنیک، وقتی اهمیت مییابد که هدف از خلق اثر هنری، ارائه آن به مخاطب عام باشد؛ دراینمرحله، خلق اثر هنری وارد حوزه حرفهای و درآمدزایی میشود؛ اما زمانیکه درحالتجربه هستیم، به دریافت پول و درآمد فکر نمیکنیم. ازاینرو، بچهها را نیز درگیر اینحوزه نمیکنیم. بهطورمثال در اجرای نمایشهای تولیدشده توسط کودکونوجوان، معمولاً مخاطب خصوصیست و اجراها شکل کارهای پایاندوره دارد که مخاطب آنها بیشتر والدین و خانوادههای بچهها هستند». وی، هدایت و راهبری هنری را نکته مهم دیگر در حوزه پرورش استعدادهای نوجوانان برشمرده و بابیاناینکه بچهها باید به حوزه استعداد خود هدایت و ازاینمسیر وارد خلق اثر شوند، افزود: «شناسایی استعداد، هدایت و راهبری و خلق اثر؛ سه وظیفه اصلی حوزه هنری کودکونوجوان است و باید گفت حمایت یک راهبر و مربی از ابتدای استعدادیابی تا زمان خلق و ارائه اثر، با هدف هدایتکردن و مسیردهی هنری به کودکانونوجوانان بسیارمهم و مؤثر است». وی با بیان ویژگیهای یک «مربی موفق»، داشتن روحیه مربیگری را از مهمترین این ویژگیها برشمرده و افزود: «هنرمند، هرقدر در خلق اثر هنری تبحر داشته باشد، لزوماً نمیتواند استعداد هنری را شناسایی کند؛ همچنین ممکن است یک هنرشناس باشد؛ اما نمیتواند نقش یک هدایتگر به مسیر هنری را هم ایفا کند؛ چراکه اینکار خودش نوعی تخصص است و به مربی متخصص دراینزمینه نیاز دارد». فدائیحسین با طرح این پرسش که امروز ما در بستر تربیت هنرمندان کودکونوجوان به مربی هنر نیاز داریم یا معلم هنر؟ چنین پاسخ داد: «مربی هنر، روحیه مربیگری دارد، علاوهبر دانش و تسلط لازم بر هنر، روانشناسی کودکونوجوان میداند و میتواند کودکانونوجوانان را هدایت کند؛ پس معلم هنر، تنها با دانش نمیتواند بچهها را به مسیر درست راهبری کند؛ آنچه امروز بهعنوان خلأ در حوزههایی که با کودکانونوجوانان درحالکارند میبینم، عدمحضور مربی هنر است». این پژوهشگر هنرهای نمایشی، با برشمردن ویژگیهای یک مربی موفق که بناست در حوزه هنری به پرورش استعدادهای هنری کودکونوجوان بپردازد، گفت: «برای مربی هنر، داشتن روحیه مربیگری، شرط لازم است و داشتن علم و دانش درزمینه هنر، شرط کافی برای شناسایی استعدادها و هدایت و راهبری آنها بهسمت هنر است». وی بابیاناینکه امروز، در هر استانی میتوان کسی را یافت که دارای روحیه مربیگری هنری باشد، از تعامل و همنشینی با بچهها لذت ببرد و از خود، برای بچهها بگذرد، افزود: «یکی از مهمترین ویژگیهای مربی واقعی ایناستکه تنها خود را نبیند و رشد بچهها برایش اولویت داشته باشد؛ اگر چنین آدمی را پیدا کردید، از او دعوت به همکاری و شرایطی را فراهم کنید تا علاقهمندان کودکونوجوان بتوانند راه رشد هنری خود را تحت هدایت و راهبری او طی کنند». وی تجربه و آموزش هنر را نیازمند دسترسی به امکاناتی خاص برشمرده و باتأکیدبراینکه امکانات تنها به فراهمکردن محیط فعالیت و کارگاه یا امکانات سختافزاری محدود نمیشود، گفت: «اگر محیطی را فراهم آورید که تبدیل به پاتوق و دورهمی هنری شود، بیشترین بازدهی را در آن بهدست میآورید». این مؤلف حوزه تئاتر، باتأکیدبراینکه امروز، بچهها باید درگیر یک زندگی و زیست هنری شوند تا تجربه مشترک هنری در آنها افزایش یابد، افزود: «مربی هنر، موظف است کاری کند که فضای آموزش هنر بهسمت مدرسهایشدن نرود؛ بلکه بهسمتوسویی برود که نوجوانان بتوانند در آن فضا زیست هنری داشته باشند و زمانیکه آموزش هنر برای بچهها تبدیل به زیست هنری شود، از آن لذت خواهند برد و دریافتهای بهتری از آن خواهند داشت». وی تأکید کرد: «مربی بههیچوجه کنترلگر نیست؛ حتی قضاوتکننده و تصمیمگیرنده هم نیست؛ بلکه تنها هدایتگر است؛ پس باید بهایننکته توجه کنیم که واژه هدایتگری، قابل اطلاق به هیچ فرد دیگری نیست و نمیتوان اشخاص دیگر را بااینعنوان خطاب کرد». حسین فدائیحسین درپایان، واژه مربی را عنوانی مقدس برشمرده و باتأکیدبر اینکه این واژه از ریشه «رَب» و صفت «ربانیت» گرفته شده و ازاینرو تقدس دارد، تأکید کرد: «اینموضوع را بهخاطر داشته باشیم که کار مربی بهنوعی خلق و پرورش شخصیت آینده بچههاست و بههمیندلیل قداست دارد و جایگاه ربانی پیدا میکند».