«بیلی»؛ کتابی با زبان شوخ و طنازانه
سهیلا انصاری
«بیلی» پرفروشترین رمان سال 2015 در فرانسه بوده و تاکنون به 25 زبان دنیا ترجمه شده است. این اثر، یکی از محبوبترین کتابهای چاپشده در سالهای اخیر است. «بیلی» داستانی خواندنی، خوشایند، خندهدار و مملو از احساسات است؛ شاهدیست بر هنر «آنا گاوالدا» در داستاننویسی. کتاب، روایت دو جوان بهنامهای «فرانک» و «بیلی» است که در گردنهای در رشتهکوههای «ساون» گرفتار شدهاند. با تاریکشدن هوا، «بیلی» برای آرامکردن خودش و «فرانک» شروع میکند به تعریفِ ماجرای زندگیاش؛ تااینکه هوا تاریک میشود. قسمتهای مختلف داستان، زندگی و دوران کودکیِ «بیلی» و «فرانک» را برای خواننده شرح میدهند. «فرانک» بچه باهوشی بود که کودکی سختی داشت؛ با پدری بیکار و مادری همیشه تحتدرمان با داروهای ضدافسردگی. «بیلی» (راوی)، در محلات فقیرنشین نیویورک درحالشعبدهبازی برای نوجوانان همسنوسالش است که «داچ شولتزِ» گانگستر و قاچاقچی مشروب، این صحنه را میبیند و چون از تردستی «بیلی» خوشش آمده، ۱۰دلار به او دستخوش میدهد. زبروزرنگی «بیلی» باعث میشود که بهاستخدام گروه گانگستری «شولتز» دربیاید و بهنوعی، سرنوشت و زندگیاش با اینگروه گره میخورد. در دل داستان «گاوالدا»، نوعی سخاوتمندی بهچشم میخورد که نفَسِ خواننده را بند میآورد؛ امید و عشقی درونمایه آنرا تشکیل میدهد که در بدترین شرایط وقتی احساس میکنی همهچیزتمام شده، تو را به زندگی برمیگرداند. «بیلی» رمان زیباییست که تمام ردههای سنی با علایق متفاوت میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. کتاب «بیلی» داستانی زیبا و مسحورکننده با موضوع زندگی دو دوست جوان است که دست اتفاق، آنها را گرفتار حادثهای خطرناک کرده ... این اثر که از پرفروشترین آثار در فرانسه بوده، یکی از بهترین کارهای آنا گاوالدا بهشمار میرود؛ و در عین روایت ماجراهایی سخت و بعضاً غمانگیز، از شیرینی و طراوت خاصی برخوردار است. لحن صمیمی و نگاه زیبای «آنا گاوالدا» به مسائل، درایناثر نیز بهخوبی مشهود است. «بیلی» بیشازهرچیز داستانیست درباره دوستی و محبت؛ این اثر در کنار پرداختن به معضلاتی که ممکن است دامنگیر جوانان و نوجوانان شود، جهان زیبا و سرشار از شور و هیجان آنان را نیز پیش چشم خوانندگان ترسیم میکند؛ جهانی که در آن عشق و وفاداری، ارزشهاییاند که باید تحتهرشرایطی به آنها پایبند ماند. از دیگر نکات برجستهاش، زبان شوخ آن است. «گاوالدا» بهخوبی توانسته اتمسفر و فضای داستانش را بهوسیله زبانی زنده و طناز، با محتوای غنیِ آن، هماهنگ و متناسب سازد. «آنا گاوالدا» (زاده 9 دسامبر 1970)؛ رماننویس و معلم فرانسویست. از همسر خود جدا شده، دو فرزند دارد و در نزدیکی پاریس زندگی میکند. او علاوهبر نوشتن رمان؛ با مجله Elle نیز همکاری دارد. در سال 2007، سه کتاب او مجموعاً به فروشی بیش از سهمیلیوننسخه تنها در فرانسه دست یافتند. در حومه پاریس متولد و اولین مجموعهداستانش زمانی منتشر شد که بهعنوان معلم، سرگرم تدریس در دبیرستانها بود. این مجموعهداستان باعنوان «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد»، پس از فروش چشمگیر در فرانسه، بهزبانهای زیادی ترجمه شد و شهرت فراوانی را برای نویسنده بهارمغان آورد. ویژگی ممتاز «گاوالدا»، نگاه انسانی و حساسش به جهان است. آثارش زبانی زیبا و روان دارند و در غالب موارد، مملو از طنزی هوشمندانهاند. از مهمیترین آثارش میتوان به این عناوین اشاره کرد: «بازی دوستانه»، «دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد»، «دوستش داشتم»، «گریز دلپذیر» و «باهمبودن». در بخشی از کتاب «بیلی» میخوانیم: بله؛ من آنجا پنهان شده بودم. بین پارهسنگها نشسته و به هذیانگوییهای دختر بازرگانی گوش میدادم که هیچگاه درد نکشیده بود و همهچیز را میخواست. دختریکه دوست داشت قبلازاینکه حتی بازی کند، شرط را ببرد یا حتی ترجیح میداد اصلاً بازی نکند. ترجیح میداد اصلاً زندگی نکند تااینکه مثل بقیه باشد و تنها کاریکه باید میکردم اینبودکه او را نزدیک خودم داشته باشم تا به من کمک کند تا به تمام خواستههای بزرگش برسد. حتی اگر با تمام وسواسهایش موفق نبودم اما او را تقدیر میکردم. میدانستم که او اشتباه میکرد. میدانستم که راهبهها ذهنش را شستشو دادهاند و شاید این، برایش مناسبتر بود؛ چون او میترسید تا به دنیای ناشناخته پا بگذارد!