بهمناسبت 45سال استکبارستیزی ایران
تسخیر لانه جاسوسی؛ پاسخی ضروری به مداخلات آشکار آمریکا
دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی با جمعی از دانشآموزان و دانشجویان، همزمان با نزدیکشدن به روز ملی مبارزه با استکبار جهانی در 13 آبان، باردیگر اهمیت تاریخی اشغال سفارت آمریکا در تهران را موردتوجه قرار داد. بهگزارش علی مزروعی (تسنیم)؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی بااشارهبهاینکه نباید در اهمیت و ضرورت اینرویداد تاریخی تردید کرد، اظهار داشتند: «سفارت آمریکا نهتنها مکانی برای فعالیتهای دیپلماتیک نبود، بلکه مرکز اصلی طراحی و اجرای برنامههای ضدانقلابی و تهدید علیه انقلاب اسلامی و حتی جان امامخمینی بهشمار میرفت». برای پاسخ به ادعاهای منتقدان داخلی و خارجی که معتقدند اشغال سفارت منجر به افزایش خصومتها با آمریکا شد، باید به شرایط بحرانی آندوران پرداخت.
تسخیر سفارت واکنشی به مجموعهای از تهدیدهای استراتژیک و نقشههای مخرب آمریکا علیه انقلاب اسلامی بود. این حرکت ایران نهتنها نشانهای از حساسیت و درک بالای مسئولان انقلاب نسبت به شرایط سیاسی حاکم بود، بلکه با تدبیر و دقت خاصی انجام شد تا از تشدید تنشهای غیرضروری جلوگیری شود. مقایسه ایناقدام ایران با واکنشهایی که در دیگر کشورها مقابل کودتاها و مداخلات خارجی انجام شده است، اهمیت استراتژیک آنرا بیشتر نشان میدهد. درحالیکه بسیاری از کشورها درمواجههبا مداخلات خارجی دست به اقدامات شدید و خشونتآمیز زدهاند، ایران نشان داد که با حفظ اصول و تعهد به امنیت مردم، میتواند با تدبیر به تهدیدات پاسخ دهد. اینرویداد یادآور دوران حساسیست که ایران درمواجههبا توطئههای خارجی، بااعتمادبهنفس و استواری به دفاع از استقلال خود برخاست و با مهارت سیاسی و دیپلماتیک بهدنبال جلوگیری از گسترش درگیریها و افزایش تنشها بود. فهم عمیق از مسئله نیازمند درک شرایط تاریخی و سیاسی آنزمان و طرحهای گسترده آمریکا برای مداخله و سرکوب انقلاب اسلامیست. روابط پیچیده و پرتنش میان ایران و آمریکا از زمانهای دور، بهویژه با کودتای 28 مرداد 1332، ریشه میگیرد. بسیاری از تحلیلگران و منتقدان، بهخصوص در سالهای اخیر، سعی کردهاند با ارائه روایتهای گوناگون، اشغال سفارت آمریکا در سال 1358 را بهعنوان عامل آغازگر تنشها میان دو کشور مطرح کنند؛ بااینحال، رهبر معظم انقلاب بارها در سخنان خود تأکید کردهاند که دشمنیهای میان ایران و آمریکا نهتنها به پس از انقلاب اسلامی محدود نمیشود، بلکه این تنشها از مدتهاقبل و حتی قبل از تسخیر سفارت، آغاز شده بود. کودتای 28 مرداد 1332، نقطهعطف این تقابل تاریخی محسوب میشود. دراینکودتا، دولت قانونی دکتر محمد مصدق که تلاش میکرد استقلال ایران را از قدرتهای خارجی حفظ کند، با دخالت مستقیم سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) و حمایت انگلیس سرنگون شد. نتیجه این کودتا، تقویت رژیم پهلوی و افزایش وابستگی سیاسی و اقتصادی ایران به غرب بهویژه ایالاتمتحده، بود. پسازآن، ایجاد سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، با کمکهای مستقیم و غیرمستقیم آمریکا، به یکی از ابزارهای سرکوب اعتراضات مردم تبدیل شد. ساواک که بهخاطر نقض حقوقبشر و سرکوب بیرحمانه مخالفان شهرت داشت، با آموزش و پشتیبانی ازسوی ایالاتمتحده ایجاد شد و نشان از دخالت آشکار اینکشور در امور داخلی ایران داشت. تاریخ نشان میدهد که اقدامات آمریکا نهتنها به سیاستهای خارجی و روابط بینالمللی محدود نمیشد بلکه با نقشههای نظامی و امنیتی، ایران را در عرصه داخلی نیز تحتفشار قرار میداد. این دخالتها باعث بروز موجی از خشم عمومی میان مردم شد و نقش قابلتوجهی در شکلگیری و حمایت از انقلاب اسلامی ایفا کرد. افشای نقش آمریکا در سرکوب مخالفان و سرنگونی دولتهای مردمی، همراه با پشتیبانی بیچونوچرا از رژیم پهلوی، موجب شد ایرانیان استقلال و رهایی از نفوذ قدرتهای خارجی را بهعنوان یکی از اهداف محوری انقلاب اسلامی تعریف کنند، بنابراین، تاریخ روابط ایران و آمریکا گواهیست بر این حقیقت که آغاز خصومتها ازسوی کاخ سفید و با تلاش برای سلطه و دخالت در امور داخلی ایران رقم خورد و این انقلاب و مردم ایران بودند که برابر آن مقاومت کردند و تلاش کردند کشور خود را از دخالتهای بیگانه رها کنند. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، آمریکا با چالشی جدی در حفظ نفوذ خود در ایران مواجه شد. بهرغم رویکرد امامخمینی در روزهای پیش از پیروزی انقلاب؛ ازجمله تأکیدبراینکه اگر ایالاتمتحده حمایت از شاه و دولت بختیار را متوقف کند، خصومتها نسبت به اینکشور پایان خواهد یافت، واشنگتن هنوز بر سیاستهای مداخلهجویانه خود پافشاری کرد. این مواضع بهویژه در سالهای نخست پسازانقلاب، با شدت بیشتری دنبال شد و شامل تلاشهای گسترده برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود. از مهمترین اقدامات براندازانه آمریکا درایندوره، طراحی کودتای نقاب (پایگاه نوژه) در سال 1359 بود. این کودتا با همکاری تعدادی از افسران نظامی داخلی و با پشتیبانی اطلاعاتی و مالی آمریکا برنامهریزی شده بود و هدف آن سرنگونی جمهوری اسلامی بود. دستگیری صادق قطبزاده؛ از چهرههای برجسته نیز بهاتهام طراحی توطئهای برای ترور امامخمینی و سقوط نظام، نمونه دیگری از تلاشهای واشنگتن برای بهچالشکشیدن موجودیت انقلاب بود. این شواهد نشان میدهد که اقدامات آمریکا فراتر از تنشهای سیاسی و اقتصادی، مستقیماً موجودیت جمهوری اسلامی را هدف گرفته بود؛ بنابراین، تسخیر سفارت آمریکا در تهران را میتوان نه بهعنوان یک حرکت پیشدستانه، بلکه بهعنوان پاسخی ضروری به تهدیدهای مکرر و مداخلات آشکار آمریکا تفسیر کرد. چنین اقدامی درآنشرایط بحرانی، نشاندهنده تلاش ایران برای محافظت از انقلاب و مقابله با خطرات واقعی و قریبالوقوع بود. اشغال سفارت آمریکا در تهران که بهعنوان مرکز اصلی فعالیتهای ضدانقلاب شناخته میشد، واکنش حسابشده ازسوی جمهوری اسلامی ایران بود. بهخلاف آنچه برخی تصور میکنند؛ ایناقدام ایران نهتنها به تشدید تنشهای جهانی منجر نشد، بلکه همه کارکنان سفارت بهسلامت تحویل داده شدند و جمهوری اسلامی تلاش کرد از هرگونه بحرانی که ممکن بود به درگیریهای خونین تبدیل شود، جلوگیری کند. درمقایسهبا سایر نقاط جهان، واکنشها به تهدیدات موجودیتی بسیار شدیدتر بوده است، همچنین در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین مانند نیکاراگوئه، کوبا و شیلی، کودتاهای طراحیشده توسط آمریکا به درگیریهای خونین و خشونتآمیز منجر شد. درمقابل، ایران با وجود حجم زیاد تهدیدات و کودتاهای برنامهریزیشده پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاستی تدبیرگرایانه را دنبال کرد و از تبدیل اوضاع به تنشهای حداکثری پرهیز کرد. بااینحال، اقدامات آمریکا ادامه یافت و حتی رژیم بعث عراق را برای جنگی ویرانگر علیه ایران تشویق و تجهیز کرد. این سابقه تاریخی نشان میدهد که آمریکا با دخالتهای مکرر و تلاشهای متعدد برای براندازی، خود عامل اصلی تشدید تنشها و ایجاد بحرانهای پیدرپی بوده است. دراینشرایط، اقدام ایران برای تسخیر سفارت نهتنها واکنشی قابلتوجیه به تهدیدهای موجودیتی محسوب میشد، بلکه با هدف ارسال پیام هشدارآمیز به قدرتهای خارجی و جلوگیری از بروز درگیریهای وسیعتر انجام شد. این تصمیم ازسوی ایران، نه حرکتی تحریکآمیز، بلکه تدبیری برای کنترل و مهار تهدیدات جدی علیه حاکمیت و استقلال کشور بود.
تصاویر استفادهشده متعلق به سایت پژوهشکده تاریخ معاصر است.