مازندران؛ گنجینه زیباییهای عالم خلقت
عباسعلی کوشکی
برگزاری برنامههای متنوع بزرگداشت روز ملی مازندران گامی بلند است برای معرفی و آشنایی نسل جوان مازندرانی با تاریخ غنی و پرافتخار گذشته خود. به پاسداشت این افتخارات بر اقشار این دیار پرآوازه تکلیف است تا با عشق و شور و وصفناپذیر در تمامی مراسمها و برنامههایی که دستاندرکاران بزرگداشت این ایام تدارک دیدهاند حضور یابند و دریابند این سرزمین چگونه مهد تمدن و فرهنگ و هنر و شجاعت بوده و ضمن قدردانی از بانیان تدارک و مجریان این برنامهها به خود آیند و بر آن شوند تا ادامهدهنده راه پرافتخار گذشتگان خود و زنده نگهداشتن نام و آثار آنان باشند.
پیشینه تاریخی
پیش از ورود آریاییان به ایران و مازندران مردم بومی این منطقه از راه شکار و گلهداری امرارمعاش میکردند. مطالعات باستانشناسی در غارهای کمربند و هوتو بهشهر حضور انسان در مازندران را به حدود ۹۵۰۰ پیشازمیلاد میرساند. آریایینژادان مهاجرت خود را از سرزمینهای شمال شرقی مرزهای کنونی ایران در حدود هزاره سوم پیش از میلاد آغاز کردند با بومیان درآمیختند یا بر آنان فائق آمدند. مازندران کنونی بخشی از سرزمین گستردهتریست که در متون تاریخ از آن با نام فرشوارگر و پیسخوارگر یاد کردهاند. محققان، مازندران و گیلان را بهسبب همجواری و نیز به سبب اوضاع طبیعی و جغرافیایی مشابه، عموماً باهم نام میبرند و همه مناطقی که در جنوب دریای مازندران و میان آذربایجان و خراسان قرار دارند را یک ناحیه میدانند. از این حدود در زمان هخامنشیان در کتیبه بیستون نام پیشواریش ضبط شده است. طبریها و مردهای تیرههای ساکن این ناحیه همواره بهعنوان بهترین تیراندازان، کمانداران، فلاخن اندازان، شمشیر زمان و روبیناندازان در جنگهای شاهان هخامنشی با دولتهای دیگر معرفی میشوند. استر این جغرافیانویس یونانی این محدوده را بهصورت پرخوار ترس نام میبرد. طبریها و مردها در جنگ داریوش سوم با اسکندر مقدونی در گوگمل حضور چشمگیری داشتند و مسئول نگاهبانی شاهنشاه و خاندان او بودند. اسکندر فاتح ایران نتوانست ازطریق جنگ طبرستان را تسخیر کند. طبرستان بهعلت وضعیت خاص اقلیمی از ایام باستان جایگاه و پایگاه اقوام خاندانهای حاکم بود. نخستین کسی که در نوشتههای مورخان بهعنوان حاکم شهرستان طبرستان از او یادشده اتو فرادات یا فرهاد پارتی است. طبرستان بهعلت نزدیکی با سرزمین و دولت پارت تا انقراض اشکانیان عملاً زیر استیلای دولت اشکانی قرار داشت در زمان دولت ساسانی نیز شاهنشاهی این ناحیه به فرمان یک شاه بود. چنان چه وقتی اردشیر بابکان به تخت نشست، اداره این قسمت از ایران به (دست گشنف شاه) یا (جنسف شاه) بود. واژه مازندران که ازنظر جغرافیایی بخش بزرگی از طبرستان بوده است، در حوالی سده هفتم هجری قمری جانشین نام طبرستان شد. سلسلههای مشهوری که اغلب همزمان سرزمین مازندران را در دوره اسلامی در اختیار داشتند، با ذکر شاهان افراد شاخص و زمان حکومتشان عبارتاند از:
۱. آل قارن از سال ۵۰ قبل از هجرت تا سال ۲۲۴ هجری قمری محدوده حکومت این سلسله اغلب جبال مازندران بود و افراد شاخص آن عبارتاند از فارن پسر سوخرا، ونداد هرمز پسر سوخرا، مازیار پسر قارن.
۲. سلسله آل گاوباره از سال ۲۰ تا ۱۴۲ هجری قمری شاهان این سلسله اغلب در دشت مازندران و حاکم بودند. افراد مشهور آن عبارتاند از دابویه پسر گاوباره سارویه پسر فرخان بزرگ اسپهبد خورشید پسرداز مهر
۳. شعبه دیگری از سلسله آل گاوباره با نام پادوسپانان که قلمرو حکومتشان غرب مازندران و رویا نور کجور و لاریجان بود، از سال ۲۰ تا ۱۰۰۲ هجری قمری عهد شاهعباس کبیر صفوی، نزدیک - یک هزار سال)، پادشاهان مشهور این سلسله پادوسپان اول پسر گاوباره، شهریار این پادوسپان، ملک بهمن پسر کیومرث بودند.
۴. پادشاهان باوند با اسپهبدان از ۲۵ تا ۳۹۷ هجری قمری، باوندیان به سبب حکومت در جبال مازندر یعنی قسمتهای سوادکوه و دودانگه کنونی ساری (فریم) ملک جبال خوانده می بد شروین پسر سرخاب شهریار پسر شروین بود.
۵. آل وشمگیر با آل زیار از سال ۳۱۶ تا ۲۷۰ هجری قمری، محدوده حکومت این سلسله شرق مازندر بود و شاهان مشهور آن مرداویج پسر زیار، قابوس ابن وشمگیر شمسالمعالی، گیلانشاه پسر کیکاووس بودند.
۶. مرحله دوم حکومت باوندیان موسوم به اسپهبدان باوند از ۲۶۶ تا ۶۰۶ هجری قمری، این سلسله بعد از تسلط بر آل زیار سرزمین طبرستان را متصرف شد. پادشاهان معروف آن اسپهبد حسام الدوله شهریار پسر قارن، شاه غازی رستم پر علاءالدوله بودند.
7. دوره باوندیه معروف به کینخواریه ره سوم سلاطين آل باوند باونا از سال تا ۷۵۰ ۶۲۷ هجری قمری، حکام این سلسله بر نواحی آمل فرمانروایی داشتند و شاخصترین آنها عبارتاند از حسام الدوله اردشیر ابوالملوک، تاج الدوله یزد جرد.
۸. نمایندگان خلفا از سال ۱۴۴ تا ۱۶۹ هجری قمری، اعراب مداوم و بالاستقلال نتوانستند به سراسر مازندران و طبرستان دست یابند و حکومتشان در مدت ۲۵ سال همواره با تعرضات و جنگل سلاطین محلی مواجه بود. ازاینرو ناگزیر به ساختن پادگانهای نظامی در دشت مازندران پرداختند. شاخصترین این گروه از نمایندگان خلفا ابوالخصیب مرزوق سندی بود که ساری به دست او گشوده شد.
9. سادات حسنی و حسینی و مرعشیان برخلاف نمایندگان خلفا که میخواستند مازندران را به قدرت
شمشیر خویش بگشایند، از راه تبلیغ دین و مذاهب تشییع توانستند در بین طبقات مردم این سامان رسوخی عاطفی داشته باشند. تا اینکه پس از استقرار پایههای قدرت اقدام به خروج کردند و حدود ۷۵۰ سال در نواحی مختلف آمل، ساری و جبال تسلط یافتند و فرمانروایان دودمانهای محلی نیز به سبب علایق مذهبی وجود و تظاهر آنها را تحمل میکردند. مشهورترین این سلسله از سادات مازندران عبارتاند از: حسن بنی زید (داعی کبیر)، ناصر كبير (ناصر الحق)، میرقوام الدین مرعشی سادات مرتضایی در هزارجریب
10. دیگر سلسله در طول هزاره اول هجری همزمان با حکومت دودمانهای متعددی که از آنها نام برده شد، دستاندازیهای دیگری هم از سوی فرمانروایان نواحی دیگر ایران و خارج از ایران به مازندران به عمل آمد که اهم آنها عبارتاند از طاهریان صفاریان، سامانیان، غزنویان و همچنین تیموریان که دوران تسلط و جنگوگریزشان کوتاه بود
11. دوره صفویه به بعد زمان حکومتهای ملوکالطوایفی در مازندران به سرآمد و این سرزمین رسماً تابع حکومت مرکزی ایران شد. شاهان سلسلههای صفوی افشاری، زندی و قاجاری مازندران را بهعنوان ایالتی از ایالات ایران در اختیار داشتند.
و اما امروز چه باید کرد؟
آشنایی با پیشینه تاریخی این سرزمین پرآوازه تنها برای نسل امروز باید این هشدار را بدهد که نهتنها در حفظ و پاسداشت آن کوشا باشیم بلکه بر آن شویم تا با درس گرفتن از گذشتگان خود نیز به پیروی از آنان با گام نهادن در فراگیری هرچه بیشتر از علم و دانش و هنر و هر آنچه افتخارآفرین است بر عظمت و درخشانی پیشینه خود بیفزاییم تا آیندگان همچون امروز ما بر افتخارآفرینی ما ببالند پس به خود آییم تا مازندران برای همیشه سرزمین پرآوازه و پرافتخار باقی بماند.