اهمیت «سلامت روان» بهبیان «مولانا»
سروناز بهبهانی
بیشتر اوقات که از شرایط و مصائب پیرامون خود بهستوه میآییم و جهان بیرون را با تلخیها، کژیها و نابرابریهای اجتماعی و تاریخی بهنظاره نشسته و آهی عمیق از سر دلشکستگی و اندوه میکشیم، بد نیست گاهی نگاهی به جهان درون خود بیندازیم تا شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جانمان را دریابیم! نگاه کنیم به کدام بخش از وجود خود اجحاف کردهایم و کدام بخش روانمان را نادیده گرفتهایم. اصلاً در مسیر دستیابی به آنچه میخواهیم، قرار داریم؟ یااینکه راه را گم کرده و سرگردان به جستوجوی مفری هستیم تا دمی بیاساییم و دل به نیروهای غیبی خوش داریم. باید بپذیریم ما در برقراری امنیت و سلامت همهجانبه دنیای درون خود بیشازهمه مسئولیم و گاهی پرداختن بیشازحد به دنیای اطراف، ما را از نوازش، درک و دریافت حقیقی آنچه هستیم، بازمیدارد و صدالبته این دورافتادن، اثرات نابهنجار خود را در زندگی اجتماعی و جهان پیرامونمان برجای خواهد گذاشت. ادبیات و بهویژه شعر فارسی، گنجینه ارزشمندیست که بهزعم بسیاری از روانشناسان و تحلیلگران میتواند بهعنوان مرجعی برای درک و تدبر هویت انسانی افراد و بهعنوان روشناییبخش زندگی برای دستیابی به سلامت روان بیشتر فرد و جامعه منجر شود. درعینحال، درست است که بسیاری از مسائل و معضلات و تنگناهای پیرامون بشر؛ ازجمله بیعدالتی، فقر جهانی، گرسنگی و ... خارجازکنترل و اختیار فرد است؛ اما میتوان با تغییر نوع نگاه خود به مسائل و درک حقیقت وجود خویش، نحوه مواجهه و واکنش خود را در قبال مسائل مختلف کنترل کنیم. انسان، موجود بسیار توانمند و تأثیرگذاری بر سرنوشت جهان است؛ آنقدرکه میتواند به پدیدههای مختلف آنگونه که خود میخواهد، معنا دهد؛ چراکه شاید ظاهر کنشهای طبیعت دراختیار ما نباشد؛ اما چگونگی واکنش به آن دراختیار انسان است و طبیعتاً ما هرچه جهان درونمان را زلالتر و پاکیزهتر کنیم، تصویر بهتری از جهان بیرون را مشاهده میکنیم؛ یااینکه حداقل جهان بیرون، بخش زیبای وجودش را بیشتر به ما مینمایاند. درخصوص اهمیت سلامت روان و بازتاب آن در زندگی افراد، نمونههای قابلتأمل و شیرین بسیاری در امثال، حکایات و اشعار فارسی بهچشم میخورد. یکی از نمونههای ناب، در «مثنوی» رقم خورده و «مولانا»؛ شاعر و عارف ارزشمند ما مفهوم اهمیت سلامت روان را در داستانی بهزیبایی هرچهتمامتر نقل میکند. داستان بهاینقرار است که نقاشان رومی و چینی هریک خود را ماهرتر و هنرمندتر از دیگری میدانستند؛ تااینکه روزی شاه از آنها خواست بهجای مجادله، مسابقهای برگزار کنند تا معلوم شود کدامیک بهتر از دیگریست. چینیها پیشنهاد کردند شاه دو خانه به آنها بدهد تا در آن مشغولبهکار شوند. شاه پذیرفت و دو خانهای که درهایشان روبهروی هم قرار داشت، به آنها داد و گروه، پشت درهای بسته مشغول شدند.
چینیان گفتند: ما نقاشتر
رومیان گفتند: ما را کرّ و فر
گفت سلطان امتحان خواهم در این
کز شماها کیست در دعوی گزین
چینیان گفتند: یک خانه به ما
خاص بسپارید و یک آن شما
بود دو خانه مقابل در، به، در
زان یکی چینی سِتُد، رومی دِگر
نقاشان چینی وسایل موردنیاز و رنگها و تجهیزات نقاشی را از شاه درخواست کردند و شاه هرچه خواستند، دراختیارشان گذاشت؛ اما درمقابل، رومیها هیچ از شاه نخواستند و تنها به تمیزکردن خانه و صیقلکاری درودیوارها مشغول شدند.
چینیان صد رنگ از شه خواستند
پس خزینه باز کرد آن ارجمند
هر صباحی از خزینه رنگها
چینیان را موهبت بود و عطا
رومیان گفتند: نه نقش و نه رنگ
درخور آید کار را جز دفع زنگ
در فروبستند و صیقل میزدند
همچو گردون ساده و صافی شدند
پسازمدتی چینیها خانه را به زیباترین شکل نقش زده و آراستند و با اطمینانخاطر، از شاه دعوت کردند که به تماشای خانه بیاید.
چینیان چون از عمل فارغ شدند
از پی شادی دهلها میزدند
شه درآمد، دید آنجا نقشها
میربود آن عقل را و فهم را
شاه از زیبایی نقاشی چینیها بهوجد آمده بود و پسازآن بهطرف رومیها رفت. آنجا هیچ خبری از هیچ نقش و نگاری نبود؛ اما دیوارها چنان براق و صیقلخورده بود که تصویر خانه چینیان بسیار زیباتر از آنچه شاه دراصل دیده بود، خودنمایی میکرد.
بعدازآن آمد بهسوی رومیان
پرده را برداشت رومی از میان
عکس آن تصویر و آن کردارها
زد بر این صافیشده دیوارها
هرچه آنجا دید، این به مینمود
دیده را از دید خانه میربود
رومیان آن صوفیاناند ای پسر
بی ز تکرار و کتاب و بیهنر
لیک صیقل کردهاند آن سینهها
پاک از آز و حرص و بخل و کینهها
«مولانا» از این داستان نتیجه میگیرد که اگر انسان زنگارها را از دل بزاید و روان خود را صیقل دهد، درآنهنگام برکات و نعمتها بهطرف او روی میآورند و درحقیقت، جهان بیرون هرچقدر زشت و ناپسند باشد، اگر انسان درون خود را زیبا کند، دنیای بیرون نیز در آینه نفس او منعکس شده و همچون درون فرد، زیبا جلوه میکند؛ پس اهمیت سلامت روان غیرقابلکتمان است؛ چراکه بهعنوان عاملی اثرگذار در زندگی اجتماعی افراد نیز بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، بازتاب خواهد یافت.