شان بِیکر؛ دروکننده جوایز اسکار 2025
«شان بِیکر» (زاده ۲۶ فوریه ۱۹۷۱) فیلمساز آمریکاییست. او بیشتر بهخاطر کارگردانی فیلمهای بلند مستقلی درباره زندگی افراد حاشیهنشین؛ بهویژه مهاجران و کارگران جنسی شناخته میشود. فیلمهای او شامل «استارلت» (۲۰۱۲)، «نارنگی» (۲۰۱۵)، «پروژه فلوریدا» (۲۰۱۷)، «موشک قرمز» (۲۰۲۱) و «آنورا» (۲۰۲۴) میشوند. «بِیکر» برای ساخت «آنورا» جوایز بسیاری شامل «نخل طلای جشنواره فیلم کن ۲۰۲۴» را دریافت کرد. او اولین شخصیست که برای یک فیلم، چهار جایزه اسکار (بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی و بهترین تدوین) را برنده شد.
«شان بیکر» با کسب چهار جایزه اسکار در یکشب برای بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اصلی و تدوین، تاریخساز شد. گزارش ایسنا بهقلم حسین شایسته درباره او با این جمله آغاز میشود و چنین ادامه مییابد: کارگردان فیلم «آنورا» اولین فردی شده که دریکسال برای یک فیلم، چهار جایزه اسکار برنده میشود. «بیکر» در مراسم اسکار ۲۰۲۵، جوایز بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین تدوین، بهترین کارگردانی و بهترین فیلم را کسب کرد و با این جوایز، به رکورد دیگری از یک فیلمساز مشهور «والت دیزنی» دست یافت؛ بااینتفاوتکه «دیزنی» در ۱۹۵۳ چهار اسکار را در یکشب برای چهار فیلم مختلف («صحرای زنده»، «اسکیموهای آلاسکا»، «سرزمین خرسها» و «توت، سوت، پلانک و بوم») دریافت کرد. هنگامیکه «بیکر» جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد، از آکادمی بهخاطر تجلیل از یک فیلم مستقل تشکر کرد و گفت: «ما همه امشب اینجا هستیم و اینمراسم را تماشا میکنیم؛ چون عاشق سینما هستیم. عشق به سینما از کجا شروع شد؟ از سالنهای سینما». او همچنین از «کوئنتین تارانتینو» که جایزه اینبخش را اعطا کرد، بهخاطر انتخاب «مایکی مدیسون» در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» تشکر کرد که باعث شد او نیز این بازیگر را برای بازی در «آنورا» انتخاب کند. این غیرمعمول است که یک کارگردان فیلم، جایزه اسکار تدوین را نیز برنده شود؛ اما این اتفاق بیسابقه نیست. «آلفونسو کوارون» در سال ۲۰۱۳ برای فیلم «جاذبه» علاوهبر جایزه کارگردانی؛ جایزه مشترک تدوین را دریافت کرد. «جیمز کامرون» نیز علاوهبر جایزه بهترین فیلم و کارگردانی، یکی از سهنفری بود که برای فیلم حماسی «تایتانیک» در سال ۱۹۹۷ جایزه اسکار تدوین را کسب کرد. «بونگ جون هو»؛ کارگردان کُرهای در سال ۲۰۲۰ نیز با «انگل» به رکورد «بیکر» نزدیک شد و جوایز اسکار بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه غیراقتباسی و فیلم بینالمللی را دریافت کرد؛ اما ازآنجاییکه جایزه اسکار فیلم بینالمللی بهطور فنی به کشور تعلق میگیرد و نه به فیلمساز، «بونگ» سه اسکار بهجای چهار جایزه دریافت کرد و یک جایزه به کرهجنوبی رسید. «آنورا» درطول فصل جوایز موفقیتهای چشمگیری داشته است و با برندهشدن در جوایز انجمن تهیهکنندگان، انجمن کارگردانان و انجمن نویسندگان برای بهترین فیلمنامه غیراقتباسی وارد مراسم اسکار شد. علاوهبر جوایز «بیکر»؛ «مایکی مدیسون» جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کرد و «یورا بوریسوف» نیز برای بهترین بازیگر مکمل مرد، نامزد شد. این، اولین فیلم «بیکر» نیست که به اسکار راه پیدا میکند و پیشازاین «ویلم دفو» برای نقش مکمل خود در «پروژه فلوریدا» نامزد شده بود؛ بااینحال، در «آنورا»، این اولین بار بود که «بیکر» خودش بهعنوان نویسنده یا کارگردان نامزد جایزه اسکار شد. درباره او در سایت یلووال مدیا میخوانیم: «شان بیکر» کارگردان و نویسنده مستقل آمریکاییست که بهخاطر نمایش داستانهای واقعگرایانه و کاراکترهای حاشیهنشین جامعه در آثارش مشهور است. بهسبک خاص خود در فیلمسازی که ترکیبی از رئالیسم اجتماعی و طنز است، شناخته میشود. «بیکر» با آثاری که عمدتاً بر افراد فقیر، مهاجران و کارگران جنسی متمرکز هستند، توانسته توجه جهانی را بهخود جلب کند. «بیکر» کار خود را در دهه ۲۰۰۰ با ساخت آثار کوتاه و مستقل آغاز کرد. یکی از اولین کارهای مهم او Greg the Bunny بود؛ یک مجموعه تلویزیونی که توانست تاحدی جایگاهش را در صنعت سرگرمی تثبیت کند؛ اما شهرت اصلی با آثاری مستقل مانند Tangerine آغاز شد. این فیلم که کاملاً بااستفادهاز تلفن هوشمند آیفون فیلمبرداری شد، داستان دو ترنس و تلاش آنها برای پیداکردن یک فرد خیانتکار را روایت میکند و بهخاطر نوآوری در شیوه ساخت و پرداختن به موضوعات جنجالی موردتوجه قرار گرفت. «شان بیکر» در انتخاب قاب و نحوه فیلمبرداری نیز سبک خاص خود را دارد. او بااستفادهاز تکنیکهای خلاقانه در قاببندی صحنهها و انتخاب لنزهای خاص، فضای بصری متفاوتی خلق میکند. برایمثال: در «نارنگیها»، بهجای استفاده از دوربینهای حرفهای، از تلفن آیفون برای فیلمبرداری استفاده کرد و با لنزهای آنامورفیک جلوهای سینمایی و منحصربهفرد به صحنههای فیلم داد. این تصمیم به او این امکان را داد که حس نزدیکی و طبیعیبودن بیشتری در روایت قصه ایجاد و بیننده را مستقیماً به دنیای شخصیتها وارد کند. «بیکر» بهدنبال یافتن زیبایی در فضاهای غیرمعمول است. او محیطهایی را که ممکن است در نگاه اول زشت یا صنعتی بهنظر برسند، بهزیبایی بصری تبدیل میکند؛ مثلاً در فیلم «موشک قرمز»، او از محیطهای صنعتی و مناطق فقیرنشین تگزاس برای خلق فضایی جذاب و پُرجزئیات استفاده کرده است. «بیکر» و تیمش حتی در صحبتهای خود اشاره کردهاند که سعی میکنند زیبایی و «جادوی سینما» را به فضاهای معمولی بیاورند. اینرویکرد در آثارش؛ بهویژه بااستفادهاز قابهای باز و زاویههای خلاقانه، به شخصیتها اجازه میدهد تا در محیطهای وسیعتر تنفس کنند و حس آزادی یا انزوای آنها بهشکلی ملموس بهتصویر کشیده شود. «بیکر» بهدلیل سبک منحصربهفرد و متفاوت خود در کارگردانی شناخته میشود. او اغلب سراغ موضوعات اجتماعی حساس و زندگی حاشیهنشینها میرود و با رویکردی واقعگرایانه به آنها میپردازد. او برای ایجاد ترکیبی از رئالیسم اجتماعی و طنز ظریف، از داستانهایی استفاده میکند که زندگی مهاجران و افراد فقیر را بهتصویر میکشد. یکی از ویژگیهای متمایز سبک او ایناستکه بهجای استفاده از رنگهای تیره و فضای افسردهکننده که در بسیاری از آثار رئالیستی معمول است، از رنگهای شاد و پرنور استفاده میکند تا لحظات شاد و امید را حتی میان سختیها بهنمایش بگذارد. فیلمهایی مانند «پروژه فلوریدا» که بااستفادهاز رنگهای روشن و محیطهای فانتزی ساخته شده، نمونهای از اینسبک است. همچنین، «نارنگیها» که بهطورکامل با گوشیهای آیفون فیلمبرداری شده، نشاندهنده نوآوری «بیکر» در استفاده از ابزارهای مدرن و ایجاد فضایی پرانرژی و پرسرعت است. علاوهبراین؛ او در فیلمسازی از بازیگرانی غیرحرفهای استفاده میکند تا به احساس واقعیتر و طبیعیتر در شخصیتها دست یابد. این انتخابها، سبک او را بهعنوان یکی از متفاوتترین کارگردانهای سینمای مستقل مطرح کرده است. فیلم «آنورا» یکی از جدیدترین آثار «بیکر» است که در سال 2024 منتشر شد. این فیلم، داستان یک کارگر جنسی جوان از بروکلین را روایت میکند که بهشکلی غیرمنتظره با پسر یک الیگارش روس ازدواج میکند. این ازدواج ناگهانی تبدیل به یک داستان تهدیدآمیز میشود؛ وقتی خانواده مرد درتلاش برای ابطال ازدواج به نیویورک میآیند. فیلم به بررسی موضوعات اجتماعی، زندگی مهاجران و مسائلی همچون فقر و کار در کلوبهای شبانه میپردازد که همگی در خط داستانی فیلم نفوذ کردهاند. «شان بیکر» دراینفیلم مانند آثار قبلی خود از بازیگرانی کمترشناختهشده بهره برده و بازیگر اصلی (میکی مدیسون) برای نقشآفرینیاش، به یادگیری روسی و لهجه بروکلینی پرداخت. این فیلم در جشنواره کن 2024 بهنمایش درآمد و بازخوردهای بسیار مثبتی از منتقدان دریافت کرد؛ بهطوریکه امتیاز 98درصد را در Rotten Tomatoes گرفت. منتقدان، این فیلم را بهخاطر قصه انسانی و واقعگرایانهاش ستودند. این اثر بهعنوان بخشی از رویکرد «بیکر» برای روایت داستانهایی از جوامع نادیدهگرفتهشده، مانند دیگر آثارش ازجمله Tangerine و The Florida Project شناخته میشود. فیلم Anora نیز تلاش دارد تصویری از طبقات اجتماعی پایین و واقعیتهای زندگی اینافراد در دنیای مدرن بهتصویر بکشد. «موشک قرمز» به کارگردانی «شان بیکر»؛ یک درام کمدی-تراژیک است که داستان زندگی «میکی سابر» (با بازی سایمون رکس)؛ یک ستاره سابق فیلمهای بزرگسالان را روایت میکند که پسازسالها فعالیت در لسآنجلس، شکستخورده به زادگاه کوچک و صنعتی خود در تگزاس بازمیگردد تا زندگیاش را دوباره بسازد؛ اما زود متوجه میشود که بازگشت به خانه، چندان آسان نیست و زندگیاش دراینشهر کوچک با چالشهای جدید همراه است. یکی از ویژگیهای اصلی فیلمهای «بیکر» ترکیب لحنهای طنز و درام است. در Red Rocket، او توانسته لحظات بسیارخندهدار را با واقعیتهای تلخ زندگی شخصیتها ترکیب کند. این لحن خاص، فیلم را به اثری همزمان سرگرمکننده و عمیق تبدیل میکند. «بیکر» درایناثر از محیطهای صنعتی و غیردلنشین تگزاس استفاده کرده است تا فضایی واقعگرایانه و تلخ ایجاد کند؛ اما درعینحال تلاش کرده تا زیبایی خاصی به اینمکانها ببخشد. انتخاب قابها و استفاده از لنزهای آنامورفیک به فیلم، ظاهر سینمایی و زیبا داده است. این فیلم که در جشنواره کن 2021 بهنمایش درآمد، بازتابهای مثبتی دریافت کرد و «بیکر» باز توانست بااستفادهاز عناصر سینمای مستقل و توجه به جزئیات زندگی روزمره، مخاطبان و منتقدان را جذب کند. «پروژه فلوریدا» یکی از شناختهشدهترین آثار اوست که در جشنوارههای مختلف تحسین شد. این فیلم، بهسبک واقعگرایی اجتماعی ساخته شده و داستان زندگی روزمره یک دختر ششساله بهنام «مونی» و مادر جوانش «هیلی» را روایت میکند که در متلی ارزانقیمت در نزدیکی پارک دیزنیورلد در فلوریدا زندگی میکنند. موضوع اصلی فیلم، به بررسی فقر پنهان و نابرابریهای اقتصادی در آمریکا میپردازد؛ اما از دید یک کودک روایت میشود که همچنان در دنیای خود بهدنبال خوشیها و ماجراجوییهای کودکانه است. «بیکر» با نمایش تضاد شدید میان دنیای شاد و رنگارنگ کودکان و واقعیات سخت زندگی بزرگسالان، موفق شده حس توأمان شادی و تلخی را به مخاطب منتقل کند. فیلم، با رنگهای زنده و روشن تصویربرداری شده که نشاندهنده دیدگاه کودکانه «مونی» است. این انتخاب، باعث شده تضاد میان واقعیت تلخ زندگی شخصیتها و نگاه مثبت و خوشبینانه کودکانه بیشتر بهچشم بیاید. «پروژه فلوریدا» نهتنها بهدلیل داستان و مضامینش؛ بلکه بهخاطر شیوه خلاقانه «بیکر» در نمایش زندگی حاشیهنشینها و استفاده از عناصر بصری خاص، به اثری برجسته در سینمای مستقل تبدیل شده است.