خودنویس
جواد
ای پاکترین
من
زیارت تُرا
بسیار دوست دارم
ای پراحساسترین
من
مستترین
سارِ
بوستانهای
هستی هستم
که سمت حرمت
در پرواز هستم
ای خوبترین
و ای پراحساسترین
شاه دین!
پادشاهها
خاکبوس آستانت
هستند
و آستان پرمهرت
نور
به هفتآسمان
میتابد
سید محمدحسین شرافت مولا
دوباره عشق مرا تو، چرا هدر دادی؟
به عاشقت، دو سه لبخند مختصر دادی
برای داشآکل من، همیشهای مرجان
غم عجیبوغریبی، تو بیشتر دادی
پلنگ منزوی من، به اوج هر قله
به ماه ناز دل خود، تو دردسر دادی
بهدست سرو و سپیدار، تو با غمت بیشک
درون جنگل غصه، فقط تبر دادی
تو شمس قونیه بودی، بگو دم رفتن
به مولوی سماعت، چرا خبر دادی؟
بگو تو شاخه نباتم، بگو تو در شیراز
بهپای خسته حافظ، چرا خطر دادی؟!
ابوسعید دل من، امید پیروزی
به بایزید نگاهم، بگو مگر دادی؟!
رضا روزگر
یک مرد، یک گربه
کنار هم ایستاده
هردو عینک آفتابی بر صورت.
مرد کتوشلوار مشکی بر تن
گربه مشکیرنگ
موی مرد شبیه دم گربه
دم گربه شبیه موی مرد
هردو لبخند بر لب
انسان دنبال گربه
گربه دنبال انسان
حمیدرضا اشرفیان