• شماره 1740 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳۱ ارديبهشت

احیای دوباره شغل «خوشنویسی»

اشرف پورهاشمی

احتمالاً دیگر به‌ندرت می‌شنوید: «فلانی شغلش خوشنویسی‌ست»؛ اما حتماً مشاغلی مانند فیلم‌سازی، بازیگری، فیلم‌برداری سینما، گریموری، کارگردانی تئاتر و حتی نقاشی را می‌شنوید. اینکه امرارِمعاش از راه خوشنویسی از حافظه جمعی ما پاک شده باشد، خطر بزرگی‌ست؛ زیرا تجربه ثابت کرده که با حذف اقتصاد هر پدیده‌ای، «اصل»، «بود» و «ماندگاری» آن پدیده از کف می‌رود و این گزاره درباره خط و خوشنویسی وقتی آسیب با ابعاد ملی تلقی می‌شود که به‌یاد آوریم که خط ایرانی، شاکله هویتی ایرانی‌ست. خوشنویسی، شناسنامه ملی ماست. نکته‌ای که حتماً اسباب تعجب را مضاعف می‌کند این‌است‌که همین چند‌روز‌پیش رسانه‌ها تیتر زدند: هنر اسلامی با محوریت خط و خوشنویسی در سه حراجی بزرگ، 27‌میلیون‌پا‌وند فروش داشت ... که مثلاً با هر پاوند 18هزار‌تومانی، معادل ریالی این فروش چه عدد هنگفتی می‌شود؛ آن‌وقت ما، در ایران داریم شغل خوشنویسی را از کف می‌دهیم و لابد ترکیه و مصر و لبنان جای ما را خواهند گرفت. کم‌رونق‌شدن گردش مالی در عرصه خوشنویسی در‌حالی‌ست که جامعه خوشنویسی ایران، پرشمارترین جمعیت هنری ایران است. بی‌تردید هیچ‌یک از سایر هنرها این میزان هنرمند آموزش‌دیده ندارد. در یک نمونه آشکار، در عمر قریب به 70‌ساله «انجمن خوشنویسان» نزدیک به 2.5میلیون‌نفر خط آموزش دیده‌اند که از این جمع قابلِ‌ملاحظه تاکنون حدود پنج‌هزار‌نفر با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شده‌اند و در همین انجمن، تعداد استادان و مدرسان، از مرز 750نفر گذشته است. جالب‌تر اینجاست که این میزان علاقه‌مندی به خوشنویسی و فراگیری خط اصیل ایرانی با وجود انواع دل‌مشغولی‌های معاصر فروکش نکرده؛ چنان‌که گزارش‌های دیگری می‌گوید: به‌سببِ علاقه خانواده‌های ایرانی به این هنر آباء و اجدادی، بیش از 60هزار هنرجو، در دوره‌های تابستانی انجمن خوشنویسان در‌حدودِ 300شعبه آن در سراسر کشور از اصول مقدماتی تا متوسط، خوش، عالی و ممتاز را طی می‌کنند ... بدیهی‌ست؛ این آمار، تنها محدود به انجمن خوشنویسان ایران است و انواع کلاس‌های متفرقه اساتید، آموزشگاه‌های آزاد و احتمالاً تجربه‌های شخصی در آن منظور نشده. این میزان شوق و ذوق به فراگیری خط خوش در فقدان آشکارای بازار کار این هنر، گویای عشقی‌ست که در جان ایرانیان به خط، یادگار مانده است. حال، پرسش اینجاست با وجود این میزان استقبال از خوشنویسی و جمع کثیر هنرمندانش، چند درصد از بازار اقتصاد هنر ایران معطوف به این هنر است؟ آیا در چند دهه اخیر، امرار معاش از راه هنر خوشنویسی هرگز به مسئله‌ای در ذهن تصمیم‌سازان هنری کشور بدل شده؟ آیا مجال و فرصتی که به هنر مدرن و معاصر ایران داده شده، هرگز در‌اختیارِ عرصه خط و خوشنویسی قرار گرفته؟ بودجه فرهنگ و هنر، اندک و ناچیز است اما آیا در‌مقامِ‌قیاس برای همین بودجه مختصر، عدالتِ تخصیص بودجه‌ای میان خوشنویسی و سایر هنرها رعایت شده؟ پرسش‌های این‌چنینی متعددی را می‌توان طرح کرد که احتمالاً پاسخ همه آنها با قید «متأسفانه» شروع می‌شود و از یک غفلت تاریخی در عصر حاضر پرده برمی‌دارد. غفلت از هنر میراثی ایرانیان که ریشه‌ها و هویت ایرانی در آن نهفته است، از‌نظرِ استراتژیک هم امر درک‌ناپذیر است؛ زیرا در روزگار جهانی‌سازی که همه فرهنگ‌ها و کشورها درپیِ تثبیت خود هستند و حتی بر خرده‌فرهنگ خود پافشاری می‌کنند؛ عدم مراقبت ایرانی‌ها از این داشته پرافتخار خود، باور‌پذیر نیست. از‌قضا، در مبحث اقتصاد هنر خوشنویسی ایرانی، دنیای غرب، گوی سبقت را از خود ما ربوده؛ حضور پرشمار نسخ خطی کمیاب کشورمان در معتبرترین موزه‌های دنیا و نیز ارائه خط و خوشنویسی کهن و حتی معاصر ما در حراجی‌های گوناگون بین‌المللی شاهد این مدعاست. چرا راه دور برویم؛ یک رصد میدانی کافی‌ست تا ببینیم که قدیمی‌ترین مجموعه‌داران هنری ایران، کلکسیون‌های خوشنویسی دارند. روزگاری که کسی نقاشی نمی‌خرید و مجسمه حتی بازار اولیه نداشت، خرید‌و‌فروش خوشنویسی عماد الکتاب درویش طالقانی، میرزا غلامرضا، میرعماد و ... رونق چشمگیری داشت اما در یک پروسه تاریخی 60ساله، ناگهان ورق برگشت. از‌این‌منظرهاست که راه‌اندازی «حراج باران» و برپایی آن در سه‌سالِ پیاپی، یک رویکرد استراتژیک برای تلنگر‌ زدن به اقتصاد به‌خواب‌رفته خط و خوشنویسی ایران است. همین‌که به‌این‌بهانه سالی یک‌بار خوشنویسی به خبر یک رسانه‌ها بدل می‌شود و رسانه‌ها چند ماهی تحولات فرهنگی اقتصادی این هنر را زیر ذره‌بین می‌برند و توجه افکار عمومی جلب می‌شود، اتفاق مثبتی‌ست که شاید دهه‌هاست از این هنر دریغ شده. درعینِ‌حال، کسی تردید ندارد که تحولات بنیادین در اقتصاد هنر خط و شکوفایی آن، از عهده یک گالری و یک حراجی خارج بوده و به یک عزم ملی و تأمین زیر‌ساخت‌ها نیازمند است. البته در‌این‌میان، نقش هنرمندان خوشنویس نیز بسیار حائز اهمیت است. گفته می‌شود که به‌سببِ روح حاکم بر این هنر و بر‌اساسِ آموزه‌های اخلاقی که از یک خطاط انتظار می‌رود؛ این هنرمندانِ اهل صبر و سکوت هستند و همین عزلت‌نشینی سبب شده که با وجود کثرت جمعیت‌شان، از حداقل‌های بودجه‌ای و امکانات محروم بمانند ... دیگر اینکه، جامعه خوشنویسی، حائز یک ارکستر یک‌دست و هم‌نوا نیست؛ اگر اختلاف سلیقه، لازمه پیشرفت است؛ ازاین‌رو، میزان وحدت و هم‌صدایی در اصول صنفی مانند «نان شب» نیاز است. به‌هر‌روی، در این روزگار وانفسای اقتصادی اگر برای جامعه خوشنویسان اتفاق اقتصادی با هدف تأثیرگذاری بر معیشت هنرمندان رخ ندهد، اگر ارتقای قیمت و رونق خرید‌و‌فروش آثارشان به‌وقوع نپیوندد، این هنر دیر‌سالیانِ ما، در‌معرضِ خطر جدی قرار می‌گیرد.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه