• شماره 840 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۹ دي

سهم 12 درصدی زنان از فعالیت اقتصادی

قدرت‌های در ســایه

تحول نقش زن و افزایش مشارکت وی در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی، یکی از شاخص‌های توسعه‌ی کشورها به شمار می‌رود و کشورهای توسعه‌یافته به توسعه منابع انسانی به‌ویژه زنان توجه بیشتری نشان می‌دهند. در کشور ما نیز این شاخصه با توجه به نوع نگاه و جایگاه ارزنده‌ای که زنان در اسلام و ایران‌زمین داشته و دارند اهمیت به‌سزایی پیدا می‌کند. اما آیا در دنیا و ایران از این ظرفیت ممتاز استفاده در خور توجهی شده است؟ یکی از شاخص‌های مهمی که به‌عنوان معیار توسعه‌ی جنسیتی و نیز توانمند‌سازی زنان مورد توجه قرار می‌گیرد، میزان مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور و همچنین حضور آنان در پست‌های مدیریتی است. با وجود برنامه‌ریزی‌هایی که در این حوزه انجام شده است حضور زنان در پست‌های مدیریتی هنوز چشمگیر نیست و به نظر می‌آید که زنان در مسیر پیشرفت شغلی خود در سطوح مدیریتی با مسائل و مشکلات زیادی روبه‌رو هستند که این موضوع نه‌تنها در کشورهای در حال توسعه بل‌که در کشورهای توسعه‌یافته نیز هنوز در حد یک مسئله باقی مانده است و صاحب‌نظران نتوانسته‌اند آن‌گونه که باید و شاید پاسخی برای آن بیابند. سازمان بین‌المللی کار (ILO) به تازگی گزارشی را در مورد موقعیت‌ها و مراتب شغلی در کشورهای مختلف جهان منتشر کرده است. یکی از بخش‌های جالب این گزارش میزان حضور زنان در موقعیت‌های مدیریتی در کشورهای مختلف است. طبق نتایج گزارش سازمان بین‌المللی کار، اگر در کشور جاماییکا مشغول به کار باشید، احتمال این‌که مدیر و سرپرست کاری شما یک خانم باشد از بقیه نقاط دنیا بیشتر است. آمارها نشان می‌دهد نزدیک 60 درصد پست‌های مدیریتی در این کشور جزیره‌ای در اختیار زنان این کشور است. کشور کلمبیا با حضور 53‌درصدی زنان در پست‌های مدیریتی این کشور رتبه دوم را در این لیست به خود اختصاص داده است. سنت لوسیا نیز یک کشور جزیره‌ای دیگر محسوب می‌شود که با حضور 53 درصدی زنان در پست‌های مدیریتی رتبه سوم را در لیست دارد. این میزان برای کشور آمریکا حدود 43 درصد است. در میان 106 کشوری که توسط سازمان بین‌المللی کار مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، پاکستان و یمن هرکدام به ترتیب با 3 و 2.1درصد کمترین میزان حضور زنان را در پست‌های مدیریتی در کشور خود دارند. در مقیاس سازمان بین‌المللی کار، کشور ایران در بین 106کشور مورد مطالعه با حضور 14.6درصدی زنان در پست‌های مدیریتی رتبه هشتادوششم در دنیا را به خود اختصاص داده است. با روی کار آمدن دولت فعلی، زمانی‌که زنان از رییس‌جمهور منتخب آقای روحانی توقع داشتند که یک وزارتخانه را به آن‌ها بدهد، پاسخ داد که ظرفیت مدیریتی زنان بیش از یک پست است. در عمل زنان در دولت یازدهم، سهم بیشتری از مدیریت را به خود اختصاص دادند. زنان به‌عنوان نیمى از جمعیت فعال كشور تنها ۱۲‌درصد از فعالیت اقتصادى جامعه را برعهده دارند. این سهم اندك طى ۴۰ سال گذشته حدود ۱۰درصد بوده است. این وضعیت به‌گونه‌اى پیش رفته كه به گفته كارشناسان تعداد زنان شاغل در ۲۰ سال اخیر تغییر نكرده است تا سهم آنان از تعداد بیكاران كشور دو برابر سهم آنان در كل اشتغال كشور باشد. یك بررسى آمارى نشان مى‌دهد درصد شاغلان زن نسبت به كل شاغلان ۹/۴ درصد است. در این بررسى مشخص شده كه زنان شاغل در بخش عمومى نسبت به كل زنان با رقم ۳۹/۵ درصد، در صدر قرار دارند. این در حالى است كه سهم زنان شاغل در گروه مدیران عالى‌رتبه به كل زنان شاغل در بخش عمومى تنها ۴/۹ درصد است. داده‌هاى موردنظر به این نكته اشاره مى‌كنند كه درصد شاغلان زن كارفرما و كاركنان مستقل در بخش خصوصى نسبت به كل زنان شاغل در بخش خصوصى ۳۷/۱ درصد و درصد شاغلان زن در تعاون به كل زنان شاغل تنها ۴/۹ درصد است. نتایج این تحقیقات در مورد سهم مدیریتى زنان در بخش تعاونى باز هم به ارقامى اشاره مى‌كند كه چندان امیدواركننده نیست. این رقم تنها 18/۱درصد را شامل مى‌شود.با این حال همه مشكلات مدیران زن و میزان موفقیت یا عدم موفقیت آن‌ها به این نكات محدود نمى‌شوند. كمبود فرصت شغلى مناسب براى مدیران زن در جامعه یكى دیگر از موضوعاتى است كه زنان مدیر را با تنگنا مواجه كرده است. این وضعیت به‌گونه‌اى است كه در حال حاضر شمار مدیران مرد در كشور ما ۳۵ برابر مدیران زن افزایش یافته است. با قطع نظر از برخی دیدگاه‌های فقهی درخصوص انتصاب زنان به سمت‌های مدیریتی و رهبری کلان جامعه، اشکالی که در این‌گونه اظهارنظرها وجود دارد غلبه نگرش کمیت‌گرایی محض است. برحسب این نگرش، همان‌گونه که برخی مجامع و سازمان‌های بین‌المللی ترویج می‌کنند، سطح پیشرفت و توسعه کشورهای مختلف بر پایه شاخص‌هایی مانند میزان مشارکت زنان در عرصه‌های مدیریتی و برنامه‌ریزی تعیین می‌شود و نتیجه روشن این نگرش آن است که هیچ کشوری به توسعه نمی‌رسد مگر زمانی‌که مناصب مدیریتی سازمان‌ها، نمایندگی مجلس، وزارت و معاونت به تعداد مساوی بین مردان و زنان توزیع شده باشد. این در حالی است که بر نقش و جایگاه محوری زنان در خانواده نیز تأکید می‌شود و پس این پرسش را باید مطرح کرد که آیا ایفای نقش‌های خانوادگی توسط زنان در صورتی‌که بخواهد به نحو مطلوب انجام شود، هیچ تأثیری بر کیفیت مشارکت سیاسی زنان به جا نمی‌گذارد؟ به نظر نمی‌رسد بتوان این تأثیر را انکار کرد و از این رو می‌توان انتظار داشت که حتی اگر همه زمینه‌ها و شرایط مشارکت زنان فراهم شود، باز هم فاصله قابل توجهی بین زنان و مردان باقی بماند.بنابراین باید با کنار گذاشتن تحلیل‌های کمیت‌گرایانه، توسعه قابلیت‌های زنان در عرصه‌های مختلف و حفظ اصالت خانواده و اهمیت نقش‌های خانوادگی برای زنان، محور کار قرار گیرد و از تشویق افراطی زنان به مناصب و مشاغل اجتماعی وسیاسی خودداری شود. به این ترتیب، زنان برحسب شرایط خود می‌توانند به انتخاب معقولانه‌ای برسند و انتخاب آنان نیز نه با معیارهای کمی بلکه با معیارهای کیفی ارزیابی شده و محترم خواهد بود. آلبرت اینشتین زمانی گفته بود: «مشکلات مهمی را که امروز با آن مواجه هستیم نمی‌توانیم با کمک افکاری که آن‌ها را به وجود آورده است، حل کنیم.» باید گفت که زنان با اندیشه‌ای متفاوت از مردان، روح همکاری، مهارت‌های مذاکره، قوه تخیل بالا و علاقه به ایجاد محیط اجتماعی پیچیده، می‌توانند آن تفکر لازم را برای حل مسائل و مشکلات دنیای امروز با خود بیاورند. در واقع اگر دنیا تا به حال به زنان فرصت می‌داد که برای ‌بشریت کاری انجام دهند، مسلما شاهد قدرتی ‌‌بود که هرگز تصورش را هم نمی‌کرده است.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه