عمارت مسعودیه پنجسال پس از واگذاری به بخش خصوصی
در این خانه به امید «که» باز است هنوز؟
عمارت مسعودیه، کاخ بزرگست در منطقهی بهارستان تهران، در خیابان ملت، که در ۱۲۹۵ هجری قمری به فرمان مسعودمیرزا ملقب به ظلالسلطان فرزند ناصرالدین شاه در اراضی باغ نظامیه ساخته شد. این مجموعه پس از کاخ گلستان، دومین کاخ بزرگ قاجاری در پایتخت است. دربارهی زیبایی تزئینات و معماری آن بسیار گفتهاند، داستانهای زیادی دارد و بسیار دربارهی وقایع تاریخی آن نوشتهاند. در اوایل سدهی سیزدهم خورشیدی اولین کتابخانه و موزهی ملی ایران جایی در گوشهی این عمارت برپا شد. ساختوسازهایی در دوران پهلوی درون آن انجام شد و مدتی بهعنوان انبار و پارکینگ از آن استفاده شد. ازآنپس، مدتی به ساختمان وزارت آموزشوپرورش تبدیل شد و در سال ۱۳۶۲ به سازمان میراث فرهنگی سپرده و در ۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی ثبت شد. مدتی بخشهای اداری سازمان میراث فرهنگی در آن مستقر بود. بعدها در بحبوحهی اتفاقات سیاسی سال ۱۳۸۹ کارمندان و میراثیان را از عمارت بیرون راندند، سازمان میراث فرهنگی چندپاره شد و دفاتر سازمان به اصفهان و شیراز و قزوین کوچ داده شد. میراثیها و گروهی از خبرنگاران در این عمارت تجمع و به این فرآیند اعتراض کردند؛ اما صدای آنها به جایی نرسید و دورهای از اتفاقات ناگوار در تاریخ میراث ثبت شد و آسیبهای جدیای به حوزههای ثبت ملی، ثبت جهانی و اسناد وارد آمد. در این سالها عمارت مسعودیه که خالی شدهبود، به همراه کاروانسرای وکیل و سرای عامریها برای بهرهبرداری بهمدت ۵۹سال به یک شرکت سرمایهگذاری بزرگ در حوزههای نفت، قطعات خودرو و گردشگری واگذار شد. مزایدهای که به گفتهی محمدرضا پوینده؛ مدیرعامل صندوق احیا تنها با حضور یک شرکتکننده صورت گرفت و ابهاماتی داشتهاست. محمد بهشتی، تقیزاده و فرهنگی نیز بهعنوان سه تن از قدیمیهای میراث که سابقهی مدیریتی در سازمان و صندوق احیا را داشتهاند نیز بهعنوان مشاور سرمایهگذار انتخاب شدند. واگذاری عمارت مسعودیه به بخش خصوصی سرآغازی بود بر خبرسازشدن این بنا که در یکسال گذشته به اوج خود رسید. قرار بود که این بنا طی سهسال توسط شرکت سرمایهگذار مرمت شود؛ اما گزارشها نشان میدهد که قسمتهای زیادی از عمارت مرمت نشدهاست و وضعیت نامناسبی دارد. دیوار غربی مجموعه با خطر ریزش روبهروست و اگر این اتفاق بیفتد، امکان تخریب قسمتهای دیگر هم هست. گزارشهایی از وجود موریانه خبر میدهند، گچبریها، آیینهکاریها، ترکهای عمیق بنا و عمارت سردر که مرمت آنها ربطی به کاربری بنا ندارد، انجام نشدهاست. عمارت دیوانخانه در این بنا حتی استحکامبخشی هم نشدهاست و بخش عمدهای از آن به مدد داربست سرپاست. بخشی از اعتراض صندوق هم متوجه همین مساله بوده است. در پاسخ به این سوال که چرا مسعودیه تبدیل به هتل نشد، مسئولان شرکت عظام و مهندسین مشاور چنین استدلال میکنند: ازآنجاییکه طبق مطالعات امکانسنجی، عمارت مسعودیه فضای مطلوبی برای هتلشدن ندارد و در صورت هتلشدن، در این عمارت بهروی مردم بسته میماند. به همین دلیل بود که شرکت سرمایهگذار خواستار تغییر کاربری بنا شد. اما اگر بستهشدن در عمارت بهروی مردم علت درخواست تغییر کاربری بودهاست، پس چرا خانهی عامریها به هتلی لوکس و گرانقیمت تبدیل و در آن بهروی مردم بستهشد؟ چرا هرروزه بناهای تاریخی بیشتری برای تبدیلشدن به هتل به بخش خصوصی واگذار میشوند؟ امروز فضای رسانهها پر است از خبرها، مصاحبهها، گفتوگوها و مطالبی که تلاش میکند تا یکی از طرفین دعوا را مسبب این اوضاع، و کارشکنیها را عامل آسیبدیدن عمارت مسعودیه نشان دهند. برخی نیز عدم هماهنگی کافی و اختلاف نظر بین دو طرف ماجرا را دلیل بهوجود آمدن وضعیت ناگوار عمارت مسعودیه میدانند. اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم عملکرد هر دوطیف ماجرا و شرایط موجود تا حد زیادی طبیعیست. بخش خصوصی بهدنبال بهرهبرداری و سودآوری یا به گفتهی تجریشی؛ مدیر مجموعه مسعودیه، پز فرهنگی و وجهی شرکت سرمایهگذار، تحت لوای قوانین صندوق احیا، به مداخله و مرمت و تغییر کاربری بناهای تاریخی دست میزند. صندوق احیا نیز که از منابع مالی و اقتصادی سازمان است، تلاش دارد که در عین ایجاد و افزایش منابع مالی و گسترش حوزهی ورود بخش خصوصی به میراث فرهنگی، جنبههای مثبتی از وضعیت بناهای واگذارشده را به نمایش بگذارد تا بدین ترتیب در جلب سرمایهگذاریهای بعدی موفق باشد. پس، طبیعی جلوه میکند که بنای تاریخی که امکان سودآوری مالی آن با استقرار کاربری توافق شده، زیر سؤال است و از کاربری احتمالی آن اطمینانی نیست، توسط بخش خصوصی مرمت نشود، مگر قسمتهایی از آن که برای بهرهبرداری آمادهاست. امروز آیا لازم است تا شرایط عمارت مسعودیه را تحت لوای خصوصیسازی میراث فرهنگی و پولیسازی فرآیند حفاظت بررسی کرد؟ شرکت سرمایهگذار، عملیات مرمتی را در بنای تاریخی انجام نمیدهد و حتی پیش از مرمت مجموعه به بهرداری از آن مشغول است. صندوق احیا از به تعویقافتادن عملیات مرمتی، موعد بهرهبرداری کامل و پرداخت اجارهبها ناراضیست. شهرداری تهران نیز خط مترو را از بیخ گوش عمارت عبور داده و لرزشهای مکرر سبب نوعی لهیدگی در مصالح ساختمانی شده و بخش نمای ساختمان در حال جداشدن از بناست. گروه پالت آلبوم محبوب و پرفروشش را در آن رونمایی میکند. آزاده اخلاقی نیز که آثارش در گالریها و اکسپوهای معتبر با قیمت بسیار بالا به فروش میرسد، صحنهی بهتوپبستن مجلس را در عمارت بازسازی میکند؛ اما چه سرنوشتی در انتظار ۱۰۸۲ بناییست که محمدرضا پوینده قول واگذاری آنها به بخش خصوصی را داده است؟ بهنظر میرسد بهزودی حجم زیادی از بناهای تاریخی غیر نفیس و قابل واگذاری به بخش خصوصی شناخته شوند. پیداست که دلایل پیدایش وضع موجود را باید بیشتر در سازوکارهایی جست که فضاهای عمومی تاریخی شهر را به بهرهبرداری و قرارگیری در چرخهی اقتصادی بازار سوق میدهد./محمد احمدیان هروی/ معماریآنلاین