تفرقه؛ مانع بزرگ عراق در مبارزه با داعش
مصطفی رفعت
حالا دیگر باید گفت که این روزها پدیده سازمانهای شبهنظامی و گروهکهای تروریستی سالهای اخیر به یک چالش پیچیده در جهان بدل شدهاند؛ بنابراین مقابله با آنها هم به استراتژیهای روشن و مشخصی نیاز دارد چه اینکه چنین پدیدههای مرگبار و شومی با هر نیت و هدفی که شکل گرفته باشند، نه تنها در ایجاد ترور و وحشت عمومی نقشی پررنگ دارند؛ بلکه مسائل سیاسی، فرهنگی، مذهبی و اقتصادی جوامع را هم مورد تهدید قرار میدهند. از اینرو، شاید بهتر باشد نه تنها با یک اقدام امنیتی و نظامی بلکه با همافزایی دوسویه دانش و مذهب به ستیز با این ایدئولوژیهای مخرب برخاست. میتوان گفت ظهور «داعش» به سرکردگی «ابوبکر البغدادی» که از ژوئن 2014 و به دنبال جدا شدن از «القاعده» خودمختاری خود را در زمینه ایجاد یک جنبش خلافتی بینالمللی علنی ساخت، یکی از عجیبترین روشهای ثباتیافتن در بین گروهکهای شبهنظامی تروریستی را هم پایهگذاری کرد که رادیکالیسم مذهبی را با تاکید بر تفرقههای قومی در هم آمیخت و در مدتی کوتاه با تعریفی تازه اما بدوی از اسلام که به شکلی سامانیافته و هدفداری تحریف شده، شمشیر مبارزات را از تیغه اسلامهراسی به روی مخالفان آخته و با شعار «ای مسلمانان، اسلام دین مبارزه است» پا به میدان گذاشته است. داعش، رویکردی از توحش و اعمال شنیع را با ترجمانی دینی به عنوان ایدئولوژی جنگافروزیهای خود برگزیده و چنان در مسیر تندروی و افراطیگری تاخت که موج خشم و انزجار شیعه و سنی را یکجا به راه انداخت و نه تنها شیعیان از این اعمال تخریبکننده چهره اسلام به فریاد آمدند؛ بلکه حتی در سپتامبر 2014 «شیخ مهدی الصمیدعی» مفتی اهل سنت در عراق هم فتوای خروج داعش از اسلام و لزوم مبارزه با آنها را صادر کرد. اما مساله همینجاست که مبارزه با چنین پدیدهای در هرجومرج چنددستگیهای قومی و فرقهای ایجاد شده و شدتگرفته بین عراقیها امکانپذیر نیست؛ کمااینکه داعش یک ساختار مذهبمابانه دارد که پیرواناش در آن بر اصول اطاعت امر خلیفه اقدام میکنند و نگاهی فرمانبردار به دستورات بالادستی مذهبی خود دارند و این باور در آنها نهادینه شده که اعمالشان هرچقدر هم با خشونت و به دور از ترحم و انسانیت، بر اصل حقمداری استوار است. داعش، روند نفوذ و رخنه در تفکرات و باورهای پیرواناش را به شکل ویژهای دنبال میکند و نگرشش را به طرق مختلف از جمله برگزاری سمینارها و برنامههای آموزشی تهیهشده توسط روحانیون تندروی خود، منتقل میکند. حتی در این مسیر از راههای ارتباطی مدرن مانند اینترنت و شبکههای اجتماعی روز مانند «توئیتر» و «یوتیوب» استفاده میکند. این در حالی است که عراق در این روزها از مرز همبستگی سران و مردماناش به دور افتاده و این پراکندگی قومی و عدم وفاق ملی، به خصوص در اختلافهای ریشهدار افراطیون شیعه و سنی و البته نبود یک مقام مورد قبول همه که آنها را تحت یک هدف، پیوند داده و رهبری کند، باعث شده تا سلطهگری داعش با سهولت بیشتری ریشه بگستراند. البته برای زمینه چنین امکانی باید رجعتی چندساله به گذشته یعنی آپریل 2003 داشت که رژیم سابق عراق، سرنگون و مفاهیمی تازه از سیاست، فرهنگ و حتی مذهب در این کشور باب شد. به خصوص با هرجومرجی که در عرصه ارتباطات رخ داد و عراقیهای تحت سلطه نظام دیکتاتوری «صدام» ناگهان با هجوم گسترده شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی روبهرو شدند. اینجا بود که جامعه رها شده عراق با موجی از دادهها مواجه شد که صرفنظر از صحت و سقمشان، به سمت خروج از اعتدال مذهبی حرکت کردند. جنگ قدیمی باورهای مخالف شروع شد، جنبش «وهابیت» قد علم کرد، «جهادگران سلفی» اعلام حضور کردند و تندروها به سوی هم تاختند. در واقع، داعش به شکل هوشمندانه و فرصتطلبانهای از دل این آتش زیر خاکستر پا گرفت و در بحبوحهای که مردم عراق درگیر بازشناسی مجدد خود، اعتقادات و تاریخ کشورشان بودند، زمینه را برای راهانداری یک جریان سیاسی تازه و نفوذ در اذهان آماده، مساعد دید تا وارد عمل شود. آنچه داعش در این مدت مصرانه دنبال کرده ترویج رویهای بیرحمانه در مجازاتهاست. یعنی به این شکل که هر نگرش و تفکر مخالف خود را به بیرحمانهترین شکل از بین میبرد و توجیه آن را هم پاکسازی زمین از گناه براساس ایدئولوژی مذهب افراطگرایانه «ابن تیمیه» مبتکر و بنیانگذار نظری فرقه وهابیت میداند. در واقع، باور داعش منکر اصول اعتقادی حتی سنیان است و در این مسیر جدایی مذاهب در عراق میتواند علتی واضح بر قدرتگیری بیشتر این جریان متوحش باشد. با این حال و با این پیشزمینه بدوی، داعش برای افزایش تاثیر کارهایاش در ایجاد وحشت عمومی، از امکانی مدرن چون مخابره ویدئوها و تصاویر رفتارهای خشونتبارش در گستره بینالمللی استفاده میکند؛ به این معنا که تفکر این جریان، مبتنیبر تروریسم مدرن با سودجویی از میراثی بدوی است. سازماندهندگان این تفکر به خوبی دریافتهاند که چگونه عنصری همچون رسانه میتواند به کمیت حضور و اعمالشان کیفیتی قابل توجه و موثر ببخشد. درست در نقطه مقابل، ملت عراق از کارکرد رسانه تنها در راستای وسیعتر کردن شکاف میان خود استفاده میکنند و با بحثهای سیاسی و تفکر جداییطلبانه در معرض ضعیفتر شدن قرار دارند. چندی پیش پنتاگون اعلام کرد که ترویستهای داعش بخشی از شهر «بیجی»، جایی که بزرگترین پالایشگاه نفت عراق است را دوباره اشغال کرده است. خبرگزاری فرانسه هم اعلام کرد که چندین ماه درگیریهای شدید در داخل و اطراف این شهر صورت گرفت و سربازان عراقی و دیگر نیروها در هفتههای اخیر تروریستهای داعش را از این شهر بیرون راندند. «جف دیویس»، سخنگوی پنتاگون به خبرنگاران گفت: «اما بخش عمده این پیشروی از دست رفته است. ما در هفتههای اخیر شاهد پیشرفتهای تازهای بودیم که نیروهای امنیتی عراق توانسته بودند بخشی از خاک بیجی را پس بگیرند؛ اما در چند روز اخیر این روند معکوس شد و بسیاری از دستاوردهای آنها از بین رفت. آمریکا همچنان به کمک به نیروهای عراقی متعهد است. ما نسبت به این رویدادها نگران هستیم اما میدانیم که این یک وضعیت پویا و در حال تغییر در عراق است و همچنان به کمک به نیروهای امنیتی عراق در حفظ شهر بیجی و بازپسگیری پالایشگاه نفت آن متعهد هستیم». این نکته قابل ذکر است که گروه داعش در ژوئن سال 2014 میلادی بخش اعظمی از عراق را تصرف کرده و ظرف کمتر از 24 ساعت موصل، دومین شهر بزرگ این کشور را تصرف کرد. خبرهایی از این دست نشان میدهد آنچه در حال حاضر عراق را در مبارزه با این فرقه تکفیری مستاصل ساخته، نبود زبانی مشترک و عدم حضور یک رهبر مذهبی است که آنها را در برابر تفکر داعش، کاملا از نظر ایدئولوژیک مسلح کند. قدر مسلم داعش که بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان جهان را مرتد میداند، با همه سایه رعب و وحشتی که ایجاد کرده، تنها یک تشکل غیر متمرکز شبهنظامی است که مرعوب اتحاد و همبستگی خواهد شد؛ تنها به این شرط که عراق منتظر معجزه نباشد و در یک همدلی ملی، آن اتفاق نظر لازم را شکل بدهد.