• شماره 762 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۱ مهر

فریاد عادل فردوسی پوربغضی 17 ساله بود

عادل فردوسی پور روزهای سختی را سپری می کرد، این را اصلا نمی توان کتمان کرد. از سال قبل برنامه اش، آن فروغ همیشگی را نداشت. اگرچه او تمام تلاشش را هم می کرد. تمام سال های بی رقیبی و محبوبیت مطلق با کاهش پیامک ها روبرو شده بود، این برای خودش هم سئوال بود که چرا و از پی حلش بود اما انگار همه چیز گره خورده بود. اضافه کردن بحث های فنی، آنالیز و خیلی اتفاقات دیگر، کیفیت برنامه اش را بالا برده بود اما هنوز روند برنامه مثل گذشته نبود. شایعه سازی ها و فشارهای داخل تلویزیونی و بیرون تلویزیونی. همه آنچه خودش روی آنتن می گفت درباره برنامه های سفارشی، هزینه های بی حساب و کتاب برای زمین زدن 90 و جفایی که به برنامه اش می شد، اگرچه رقیبی برای او نتراشیده بود اما توانسته بود مردم را کمی نسبت به 90 سرد کند و برنامه برای شان ریتمی یک نواخت پیدا کند.  در یک سال گذشته اما آمدن یک برنامه با هدف خنداندن که اصلا هم ورزشی نبود، فشار را روی 90 بیشتر کرده بود. حالا تلویزیون برنامه ای داشت که در کنار 90 دیده می شد. این مجالی بود برای قیاس کردن. برنامه ضبطی خندوانه اتفاقا همه ایده آل های مدیران جدید سیما را داشت. امکان نظارت بر آن بود. می شد جلوی هیجان های لحظه ای مجری یا مهمانان را در آنتن زنده گرفت تا از خط قرمزها رد نشوند و هزاران پوئن دیگر برای مدیران پخش. این اما تهدیدی برای عادل بود . ضبطی شدن 90 یعنی اتفاقی که برای این شب ها و علی درستکار افتاده بود. حالا حتی دوستانش هم او را با خندوانه مقایسه می کردند و می کردیم. چیزی که خیلی خوشایندش نبود. خودش خندوانه را می دید و دوست داشت اما این مقایسه برایش قابل درک نبود. او خودش را برنامه تخصصی فوتبال می دانست، اگرچه روی آنتن اعتراف کرد با تم اجتماعی که به برنامه اش داده توانسته حتی زنان خانه دار را به تماشایش بنشاند. این تیزهوشی او بوده در میان بی برنامگی تلویزیون اما زیرکانه وقتی رقیبی اجتماعی پیدا کرده بود که بیننده داشت، ترجیح می داد بار دیگر اصرار کند بر فوتبالی بودن برنامه اش و رد استدلال منتقدانش در کاهش مخاطب در مصاف با خندوانه. او اما یک بار دیگر ققنوس وار، رخت پیری و کهنگی اش را سوزاند و همه را شوکه کرد.

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه