• شماره 1433 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۲۲ اسفند

نگاهی به فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء»

سونامی تردید

فیلم دوم وحید جلیلوند بی‌شک قطعه‌ای موزون است. فیلمی‌که تاثر بر‌می‌انگیزد و می‌داند در چه مسیری تماشاگر خود را مغلوب و در گره کاراکترهایش اسیر کند. نقطه‌عطف‌هایی درست و بجا دارد و شروعی درگیر‌کننده. شخصیت‌هایی قابلِ‌باور و البته خوش‌ساخت در کارگردانی و ریتم درست روایت. فیلمی پخته‌تر که ادامه روند «چهارشنبه 19 اردیبهشت» است؛ روندی‌که در‌آن محتوای پرسش‌‌برانگیزی ایجاد می‌شود؟ در «چهارشنبه 19 اردیبهشت» این‌پرسش به‌وجود می‌آید که آیا می‌توان با کمک‌رسانی به یک‌نفر، نجات‌دهنده بود؟ اینجا در نقاطی از اثر، یعنی در «بدون تاریخ بدون امضاء» این‌مسئله ایجاد می‌شود که آیا در پرداخت و تشریح همه مردگان می‌توان دقیق بود و عدالت دلیل مرگ را رعایت کرد؟! در دو فیلم جلیلوند؛ فردی، بخوانید قهرمان، می‌خواهد امری خارج‌از عادت مرسوم را انجام دهد. یکی می‌خواهد پولی را ببخشد و دیگری می‌خواهد به جسدی خارج‌از مرسومات پزشکی قانونی رسیدگی کند. فیلم دوم، در‌کنار خوش‌ساختی و مهندسی وقایع، نکته دیگری نیز در مسئله خود حمل می‌کند. نکته‌ای که او را به درام‌های این‌روزهای سینمای ایران نزدیک می‌کند و بیش‌از‌پیش به اصغر فرهادی. درامی که جلیلوند می‌سازد، با به‌وجود‌آمدن شک و تردید در کاراکترهایش جان می‌گیرد و منجر‌به درگیری با مخاطبانش می‌شود. تردید؛ عضوی مهم و به‌وجود‌آورنده در افکت‌هایی همچون تعلیق و معماست؛ به‌شرطی‌که پاسخ آن هم‌اندازه بسط و گسترش آن قانع‌کننده، به‌موقع و در مهندسی درام؛ درست باشد. مود تردید در فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء» اما نه به مقصدی می‌رسد و نه به پاسخی. پاسخگو‌نبودن و اطمینان‌نداشتن به حقیقت وقایع و حوادث اثر، گاه می‌تواند همچون جریانی باشد که از رویِ‌پرده به مخاطبان تزریق شود تا این‌شک، تا این‌تردید، در ذهن بماند و مسئله ایجاد کند. درست‌تر‌اینکه تردید موجب می‌شود تا فاجعه‌ای رخ دهد که ممکن‌است بیرون‌از‌قصه، در سطح جامعه داستانی نیز موج بزند و خود را بروز دهد. در «بدون تاریخ بدون امضاء» شاهد تقلیل‌دادن چنین‌کاربردی در فصل نتیجه‌گیری هستیم. قهرمان داستان با شک و ترس خویش، فاجعه‌ای را رقم می‌زند اما برای عذاب وجدان خود، خود را متهم می‌کند تا عذاب وجدان پدری را حل‌و‌فصل کند. این، برداشتی‌ست که با عدم پاسخگویی کاوه در سکانس نهایی به‌دست می‌آید؛ جایی‌که همکارش از او می‌پرسد و او پاسخی ندارد... افراط نویسنده در به‌وجود‌آوردن شک نه‌تنها نقش درست این‌عنصر در به‌وجود‌آوردن افکت‌ها را از‌بین می‌برد؛ بلکه تبدیل به از‌بین‌بردن‌ شأن عمل قهرمانانه و نیز به‌وجود‌آوردن حس تردید در مخاطب می‌شود. مود اثر اگر بر‌این‌مسئله سوار است، نباید آن‌را فریاد زد اما فیلم جلیلوند این‌را فریاد می‌زند و بیشترین‌گزاره‌ها، پرسشی‌ست... منتظر پاسخ هستیم و محتمل است که فیلم‌ساز برای تاثیر بیشتر به پنهان‌کاری روی می‌آورد و جسارت پاسخ قانع‌کننده که حس بسازد را ندارد. با نکته‌های ریز‌ودرشت مثبت و قانع‌کننده در فیلم، «بدون تاریخ بدون امضاء» یک افراط در تکرار عنصری تاثیر‌گذار است که حسی/ فلسفی نمی‌شود و اثر را جمع نمی‌کند؛ بلکه میان آسمان و زمین رها می‌کند؛ با پرسشی چند‌باره و ازبین‌برنده عمل مثبت کاراکتر اصلی.
سید سعید هاشم‌زاده

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه