نگاهی به وضعیت کودکان کار ایران
مردانِ آهنین...
کودکان کار هم از مردم شهر جدا مانده و گسسته هستند و هم، هرروز درست جلوی چشمانشان حضور دارند؛ کار میکنند تا گاهی کمکخرج خانواده باشند یا حتی هزینه اعتیاد والدینشان را پرداخت کنند؛ گاهی مورد آماج خشونت قرار میگیرند و گاهی هم درمعرض نگاههای ترحمآمیز شهروندان شانههایشان خم میشود. بهگزارش ایسنا؛ ۲۲ خردادماه یا ۱۲ جون روز جهانی مبارزه با کار کودک است. روزی که تلاش میکند این نکته را براساس ماده ۳۲ پیمان جهانی حقوق کودک یادآور شود که کودکان باید در برابر هر کاری که رشد و سلامتشان را تهدید میکند حمایت شوند و دولتها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند. براساس گزارشهای سازمان جهانی کار در سپتامبر ۲۰۱۷، ۱۵۲میلیون کودک در سنین پنج تا ۱۷سال یا تقریبا از هر ۱۰ کودک یکیازآنها ناگزیر به تحمل کار اجباری هستند. اگرچه آمارهای این سازمان حاکی از کاهش کار اجباری کودکان از سال ۲۰۰۰ است، اما روند کاهش این پدیده بین سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ میلادی با کندی همراه بوده است؛ اگرچه ۱۲۱میلیون کودک تا سال ۲۰۲۵ میلادی همچنان درگیر کار اجباری خواهند بود.
رضا جعفری؛ رئیس اورژانس اجتماعی و مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور معتقد است که کودکان کار خیابان، کودکانی هستند که بدون حضور مؤثر سرپرست یا مراقب در خیابان به مشاغل ردهپائین اشتغال دارند و انگیزه آنها کسب درآمد است. بهگفته او بررسیها نشان میدهد اولین عاملی که باعث گرایش کودکان کار به خیابان میشود ایناستکه آنها دچار فقر معیشتی هستند و این کودکان بهنوعی منبع کسب درآمد خانواده محسوب میشوند. جعفری بابیاناینکه عمدتا دو گروه کودکان کار خیابان وجود دارند که شامل «کودکان خیابان» و «کودکان خیابانی» هستند، گفت: «کودکان خیابانی کسانی هستند که خیابان را بهعنوان محل کارشان انتخاب میکنند اما معمولا ارتباطشان با خانواده قطع نیست و حتی اگر بهشکل مستمر و منظم به خانه رجوع نکنند، بااینحال معمولا پسازمدتی به خانهشان میروند اما کودکان خیابان، کودکانی هستند که محل کار و زندگیشان خیابان است». مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور بابیاناینکه بررسیها و پژوهشها نشان میدهد که در استان تهران ۹۵.۴درصد از کودکان بعداز کار در خیابان به خانه خودشان برمیگردند، تصریح کرد: «این مسئله نکته مثبتیست؛ چراکه وقتی این کودکان به خانه برمیگردند یعنی هنوز ارتباط عاطفیشان با خانواده برقرار است و نظارتی هرچند نیمبند روی این کودکان وجود دارد. این مسئله باعث کنترل نسبی و کاهش انحرافات و آسیبهای اجتماعی دراینگروه میشود».
جعفری درباره خدماتی که ازسوی بهزیستی بهاینافراد ارائه میشود، گفت: «دو نوع خدمت ازسوی سازمان بهزیستی بهاینکودکان ارائه میشود؛ اولین مورد مربوط به مراکز شبانهروزیست که محل نگهداری کودکان خیابانیست و تقریبا در همه استانهای کشور این مرکز وجود دارد. مدتزمان نگهداری موقت این کودکان ۲۱روز با مدتزمان تمدید ۴۵روزه است که دراینمراکز اقدامات مددکاری برای این کودکان انجام میشود. همچنین درصورت وجود مشکلاتی در خانواده مانند اعتیاد یا نیاز مالی تلاش میشود تا به رفع آنها زمینه بازگشت کودکان به خانواده فراهم شود اما اگر بههردلیلی امکان بازگشت این کودکان به خانواده وجود نداشت، در مراکز اقامتی میانمدت و بلندمدت نگهداری میشوند. مدل دیگر ارائه خدمات به جامعه هدف، مراکز روزانه آموزشی حمایتی کودک و خانواده است. این مراکز که بهتازگی آغازبهکار کردهاند، شامل ۴۷ مرکز در تعداد زیادی از استانهاست». بهگفته وی؛ بررسیها نشان میدهد که بسیاریاز کودکان نیازمند نگهداری شبانهروزی نیستند و بهدلیل فقر معیشتی خانوادهشان مجبور به کارکردن در خیابانها هستند. جعفری ادامه داد: «بههمیندلیل تلاش شده تا نکته تمرکزمان را بر روی توانمندسازی خانواده قرار دهیم؛ چراکه با توانمندشدن خانواده، میزان آسیبهای اجتماعی کاهش مییابد. درحالحاضر در تهران نزدیک به ۱۸ مرکز مشغول به فعالیت هستند که خدمات متنوعی دراینمراکز روزانه به کودکان ارائه میشود که شامل خدمات بهداشتی و درمانی، آموزشی، فرهنگی و هنری، آموزش مهارتهای زندگی و... است. همچنین بستههای حمایتی برای کودکان نیازمند پیشبینی شده که با استفاده از مشارکتهای مردمی تهیه و توزیع میشود. اگرچه آسیبها دراینحوزه بسیارزیاد هستند اما منابع سازمان بهزیستی نیز بسیارمحدود است».
جعفری بابیاناینکه برحسب مطالعه انجامشده بر ۵۰۰نفر در استان تهران، نزدیکبه ۳۰.۵درصد از کودکان کار و خیابان دختر بوده و ۶۹.۵درصد از آنها پسر هستند. گفت: «این آمار نشان میدهد نسبت پسران به دختران دوبرابر است. همچنین یکیاز معضلات ما در تهران و درمواجههبا کودکان کار، اتباع خارجیست. ۶۳.۷درصد ازاینکودکان اتباع افغانه و حدود چهاردرصد از آنها تبعه پاکستان هستند. تنها نزدیکبه ۳۶درصد ازاینکودکان ایرانی هستند که در مراکز پذیرش شده و خدمات دریافت میکنند». رئیس اورژانس اجتماعی اضافه کرد: «همچین طبق آمارهای ما ۸۵درصد ازاینکودکان برای اولینبار پذیرش شدهاند و ۱۵درصد از آنها برای بار دوم و سوم به مراکز تحویل میشوند. تلاش سازمان بهزیستی بعداز پذیرش این کودکان، توانمندسازی خانواده و بازگشت پایدار این گروه از کودکان است. انتظار ایناستکه با حمایتهای انجامگرفته؛ شاهد کاهش حضور کودکان در خیابان باشیم». بهگفته وی؛ ایندرحالیستکه مشاهده میشود تعدادی ازاینکودکان بعداز ترخیص، دوباره در خیابان مشغولبهکار میشوند و دراینباره با خلاء قانونی و حقوقی مواجه هستیم؛ چراکه هیچ الزامی وجود ندارد که خانوادهها کودکان را در خانه نگهداری کنند و عمدتا کودکان مذکور ابزار کار خانوادهشان هستند.
جعفری، حضور کودکان خیابانی را فینفسه نوعی کودکآزاری دانست و گفت: «چراکه آنها بهجایآنکه زمانشان را درکنار خانواده صرف کنند، تفریح کنند و آموزش ببینند، زندگیشان را در خیابان میگذرانند». وی درباره ساعات حضور این کودکان در خیابان گفت: «نتایج بررسیهای بهزیستی نشان میدهد ۳۳.۸درصد ازاینکودکان بین یک تا چهارساعت در خیابان مشغولبهکار هستند. ۵۲.۱درصد از آنها بین چهار تا هشتساعت و ۱۳درصد از آنها بیشاز هشتساعت در خیابان بهسر میبرند و کار میکنند. درهمینراستا یکیاز رویکردهای سازمان بهزیستی، کاهش آسیب برای این کودکان است؛ هرچقدر بتوانیم ساعات حضورشان در خیابانها را کاهش دهیم، بههمانمیزان با آسیبهای اجتماعی کمتری مواجه میشوند. وی در بخش دیگری از سخنان خود بابیاناینکه کودکان کار و خیابان عمدتا هم در خانواده و هم در خیابان مورد خشونت قرار میگیرند، اظهار کرد: «بررسیها نشان میدهد حدود ۷۳درصد از کودکان در خیابان سابقه خشونت دارند؛ این خشونت علیه آنها شامل ابعاد مختلف جسمی و غیرجسمی مثل تحقیر، تمسخر، برچسبزنی و... است».
رئیس اورژانس اجتماعی ادامه داد: «اگرچه برخیاز شهروندان نگاه حمایتی نسبت بهاینکودکان دارند اما این نگاه گاهی با نگاه ترحمآمیز ترکیب میشود، هرچند شاهد برخوردهای قهری بااینکودکان هستیم. همچنین بررسیها نشان میدهد حدود ۶۳درصد ازاینکودکان دستفروشی میکنند، حدود هفتدرصد از آنها به شغل پادویی؛ بهویژه منطقه بازار مشغول هستند. همچنین ششدرصد از آنها به جمعآوری ضایعات و زبالهگردی میپردازند. بدیهیست این گروه از کارها بهدورازشأن کودکان و آسیبزننده به رشد و شکلگیری هویت آنها هستند». جعفری افزود: «همچنین پژوهشها نشان میدهد ۲۳درصد ازاینکودکان تحتپوشش نهادهای حمایتی قرار دارند. ۲۴درصد از والدین این کودکان بهلحاظ جسمانی دچار بیماریهای مزمن هستند که یکیاز دلایل آنکه کودکان مجبور هستند کمکهزینه خانوادهشان شوند، مسئله بیماری جسمی والدین است. ۶۷درصد از والدین این کودکان بیسواد هستند. هرچه تحصیلات آنها پائینتر باشد، بههماننسبت نمیتوانند مشاغل خوب و آبرومند داشته باشند و درآمد آنها کاهش پیدا میکند».