عيد دانايي و هزار جلوه نوراني
علي جوادي
بهراستي مدرسه و دانشگاه پساز كانون مقدس خانواده، در رشد و تحول افراد جامعه سهم بسزايي دارند. معلم و مدرس نيز يكي ديگر از اركان اساسي اين رشد و تحول در انسان و جامعه است. مسئله و موضوع آموختن و كشف مجهولات درطولِ تاريخ بهشدت موردِتوجه و عنايت خاص انسان بوده است؛ چراكه كنجكاوي و تلاش در راه كشف ناشناختهها و تبديل مجهولات به معلومات براي بشر امري فطري بوده و هست و يكياز آرزوهاي ديرينه او همين بوده كه بتواند به اسرار آفرينش و رازهاي طبيعت و جهان ماوراي طبيعت دست يابد. همچنين يكياز مهمترين عوامل تسلط قدرتهاي شيطاني و ستمگر تاريخ بر ملتها و استعمار و استثمار آنان، جهل ملتها بوده است و بههميندليل ستمگران همواره تلاش كردهاند كه به هر شيوه ممكن مانع از آگاهي آنان شوند. در اينجاست كه ارزش و اهميت نقش معلم و انتقال علم و آگاهي به ساير افراد جامعه مشخص و معين ميشود. معلم بايد به علم و اطلاعات لازم و كافي مجهز باشد. البته داشتن علم بهتنهايي ارزش نيست؛ بلكه اولاً بايد علم الهي داشته باشد و ثانياً آنرا حسابشده و روشمند و با نفوذ كلامش به ديگران منتقل كند. معلم و مدرس امانتدار است و امانت او انسانها هستند كه بايد اين امانتهاي الهي را از جهل و ناداني نجات داده و از آلودگيها و تباهيها حفظ كرده و زمينه رشد و كمالشان را فراهم آورد. معلم و مدرس ميتواند تأثير خوب يا بد، مثبت يا منفي بر شاگردان خويش داشته باشد. انسانهاي موفق و خدمتگزار، بزرگان و مصلحان تاريخ و... كاميابي خود را مديون والدين دلسوز و معلمان و مدرسان فهيم و آگاه بودهاند. همچنين ريشه علل و عوامل بدبختي و شقاوت انسانهاي جنايتكار و ستمگر را عمدتاً بايد در ناداني و خباثت والدين و معلمان و مدرسان بيتعهد آنان جستوجو كرد. دراينميان شايد بتوان گفت كه نقش معلمان و مدرسان از نقش والدين بيشتر و مهمتر است؛ زيرا معلمان و مدرسان، نظام فكري و تربيتي شاگردان خود را طراحي و سازمان ميبخشند و همه انسانها تابع حكومت فكري و تربيتي خويش هستند و خارج از محدوده مقررات نظام فكري خود رفتار نميكنند. معلم و مدرس با قدرت بيانش، رسايي و نفوذ كلامش و زيبايي رفتارش ميتواند نهتنها افراد شايسته و صالح را تحويل جامعه دهد؛ بلكه حتي ميتواند افراد طالح را صالح کند و قوانين طبيعت و وراثت را تغيير داده و خنثي کند. بهراستي آيا كاري دشوارتر از تربيت انسان وجود دارد؟ معلم و مدرس تلاش ميكند با تدبير در تعليم و تربيت و آگاهيبخشي به افراد، تمايل و گرايش به آگاهي فطري آنان را تقويت و از قوه به فعليت در آورد؛ چراكه اين آگاهي و گرايش ميتواند همه روابط انسان را با همنوعان خود و جهان پيرامون بهنحوِاحسن برقرار كرده و همه پندار و گفتار و كردار او را معناي الهي و عبادي ببخشد. دوام اين آگاهي، اساسيترين عامل كمال آدميست، خواه در محراب عبادت باشد، خواه در تفريح و خوشيهاي معقول و خواه در ناگواريها يا تلاش براي زندگي بهتر. كار معلم و مدرس، كار خداست و نقش او در جامعه، نقش انبياء(ع) است. كار او تعليم و تعلم است، كه از هر عبادتي بالاتر و از هر خدمتي افضل است. اكنون، ماه مهر و مهرباني، ماه شكوفايي و بيداري، ماه دانش و بينش، ماه شور و شعف، ماه جوشش و كوشش، ماه انديشه و تفكر، ماه دانايي و توانايي را بهانه قرار ميدهيم و ميگوييم؛ سلام بر راهيان كوي دانش و بينش، سلام بر دانشآموزان و دانشجويان، سلام بر معلمان و اساتيد، سلام بر كتاب و درس، سلام بر كلاس و همكلاسي، سلام بر آموختن و نوشتن و خواندن، سلام بر آموزگار و استاد، آنگاه كه با لبخندي دلنشين و دلي پر از مهر و علم و اميد پاي در كلاس درس ميگذارد و كلاس پر از رنگينكمان ميشود؛ رنگينكمان علم و دانش، آرامش و آسايش، مهر و مهرباني، صفا و وفا و صداقت و پاكي. سلام بر دانشپژوهان و دانشجويان، آنگاه كه چشم به دهان و گوش به سخنان استادان ميسپارند. سلام بر آموزگاران و اساتيد، آنگاه كه برق علم و عشقشان بر چشمان دانشپژوهان ميتابد. سلام بر استادان، آنگاه كه بذر علم و ايمان را در ضمير پاك دانشجويان ميافشانند. سلام بر استادان كه دانشجويان را به زيور تفكر و انديشه ميآرايند و به بزرگي و زيبايي فهم و درك و روح آنان ميافزايند و دروازههاي آسماني بينش و دانايي را بر روي صدها هزار دانشپژوه ميگشايند. با اميد به اينكه با اكسير دانايي و توانايي، مرزهاي جديد علم و دانش و پژوهش را در نورديم و با پيوند علم و ايمان، قلههاي رفيع بهروزي و پيروزي را فتح کنيم و با گامهاي مصمم و استوار، ايران جاويدان را سرافراز و سربلند سازيم. انشاءالله.