گفتوگو با مرجان کلهر از یک حذف خودخواسته؛
نمیخواستم متقلب باشم
دختر اسکیباز ایرانی درباره حرکت جوانمردانهاش در مسابقات جهانی که منجر به حذفش شد، گفت: «فقط میخواستم وقتی سرم را روی بالش میگذارم، راحت بخوابم». بهگزارشِ ورزش سه؛ مسابقات اسکی آلپاین قهرمانی جهانی در دو رشته مارپیچ بزرگ و کوچک طی روزهای گذشته در سوئد برگزار شد و ایران هم نمایندگانی در این مسابقات داشت. بیشتر از اینکه نتایج اسکیبازان دراینرقابتها موردِتوجه رسانهها قرار بگیرد، اقدام تحسینبرانگیز ملیپوش ایرانی تیم زنان باعث خیرهشدن نگاهها به سمت تیم ملی اسکی شد. مرجان کلهر که سال ۲۰۱۰ بهعنوان نخستین زن ایرانی در المپیک زمستانی ونکوور حاضر شد و پرچمداری کاروان را هم برعهده داشت، در مسابقات جهانی سوئد و در مانش نخست رقابتهای مارپیچ کوچک با کسب رتبه ۵۸ به کار خود پایان داد تا بتواند بهعنوان یکی از ۶۰ اسکیباز برتر به مانش دوم راه پیدا کند. درحالیکه اعضای کادر فنی و سایر ایرانیهای حاضر در محل مسابقات از نتیجه ثبت شده برای کلهر خوشحال بودند، این دختر اسکیباز، بعداز پایان مسابقه سراغ داوران رفت و اعلام کرد که در طول مسیر مسابقه مرتکب خطایی شده که از چشم داوران و حتی دوربینها دور مانده است. مرجان کلهر درحالیکه اشک میریخت و بهشدت ناراحت بود، از حضور در دوره دوم انصراف داد تا به قول خودش به ناحق در میان ۶۰ اسکیباز برتر مسابقات جهانی قرار نگیرد و وجدان پیش خودش راحت باشد. این اقدام دختر اسکیباز ایرانی در روزهای گذشته مورد تحسین رسانهها، مردم و مسئولان قرار گرفت و برخی حرکت او را پهلوانانه و تختیوار توصیف کردند. بههمینبهانه دقایقی با مرجان کلهر بعد از بازگشت از سوئد همکلام شدیم که در ادامه مشروح صحبتهای وی را میخوانید.
نمیدانم چطور دوربین هم خطای مرا ندید
طبق قانون فدراسیون جهانی در رشتههای مارپیچ باید اسکیبازان شعاع پیچها را قطع کنند و بهترتیب از موانع رد شوند. اتفاقی که رخ داد، این بود که یکی از موانع از بین پاهای من رد شد که خطا بود. همیشه حتی اگر داوران چنین خطایی را متوجه نشوند، دوربینها آنرا ثبت میکنند. نمیدانم چطور برای من این اتفاق رخ داد که هیچکس متوجه خطای من نشد. خودم اسمش را آزمون الهی میگذارم. در همین مسابقات و در یک رشته دیگر در شرایطی که تیم آلمان سوم شده بود و به مدال برنز میرسید، بعد از ۳۰، ۴۰ثانیه دوربینها نشان دادند که یکی از موانع از بین پاهای اسکیباز آلمانی رد شده و بنابراین مدال به ایتالیا رسید.
به داوران گفتم و خودم هم انصراف دادم
اسکی با رشتههای دیگر متفاوت و مسابقه ما شاید ۵۰ تا ۱۰۰ داور داشت. من نتوانستم به همه این داوران اعلام کنم که خطا کردم. وقتی مسابقه تمام شد چون میدانستم خطا کردم، ناراحت بودم؛ اما به یکباره دیدم نام من در لیست مانش دوم هم وجود دارد. من رتبه ۵۸ را کسب کرده بودم و با رأی داوران میتوانستم در مانش دوم باشم. بعد از اعلام من هم فرد دیگری جایگزین نشد و من از دور بعدی انصراف دادم.
بیشتر انسانی تصمیم گرفتم تا احساسی
تنها دلیل کارم اینبودکه بهخاطر خودم این کار را کردم. من سالها سالم اسکی کردم و رقابت سالم با حریفانم داشتم. در آن لحظه که نتیجه اعلام شد و فهمیدند کسی خطای مرا ندیده، سعی کردم احساسی عمل نکنم. اگر میخواستم احساسی تصمیم بگیرم، چون این اتفاق برای نخستینبار برای من رخ داده بود، قطعا مرا وسوسه میکرد. من برای آینده اسکی خودم تصمیمی نگرفتم و شاید دیگر هیچوقت این شانس را نداشته باشم که به مانش دوم قهرمانی جهان برسم. اگر به مرحله دوم میرفتم، قطعا این مسئله برای همیشه در کارنامه من ثبت میشد. بیشتر انسانی تصمیم گرفتم تا احساسی!
خارجیها میگفتند چرا گریه میکنی!
در محل برگزاری مسابقات واکنش خیلی خاصی به حرکتی که کردم، ندیدم. من بعد از این اتفاق، گریه میکردم و اشک میریختم. شاید برای بقیه سؤال بود که باوجود قرار گرفتن در بین ۶۰ نفر برتر این کار را میکنم. ورزشکاران و مربیان دیگر کشورها بعدا متوجه شدند که چه اتفاقی برای من افتاده است. بعد از آن هم من به سمت بقیه نفرات رفتم تا آنها را برای استارت آماده کنم.
یک نفر صداقت دارد، همه تعجب میکنند
باور کنید من اصلا دوست نداشتم کاری که کردم، اینقدر بازتاب داشته باشد و همهجا پخش شود. بهنظر خودم کار خیلی خاصی نکردم. البته نمیخواهم بگویم یک کار معمولی بود؛ اما خیلی هم خاص نبود! متأسفانه در زمانه فعلی آنقدر آدمهای بد و متقلب زیاد شدهاند که وقتی کسی هم صداقت دارد، همه تعجب میکنند.
لقب پهلوان برای من بزرگ است
اینکه شنیدم برخی حرکت مرا پهلوانانه توصیف کردند، بهنظرم دیگر خیلی اغراق است. کلمه پهلوان برای من بزرگ است. دوست ندارم به این فضاها وارد شوم و هیچ انتظاری هم از کسی ندارم که از من تقدیر کند. من فقط میخواستم وقتی سرم را روی بالش میگذارم، راحت بخوابم. مطمئنم اگر در دور دوم شرکت میکردم، تا عمر دارم پیش خودم میگفتم به چه قیمتی این کار را انجام دادم و عذاب میکشیدم.