الگوی شهدای مؤتلفه برای امروز ما
وقتی برای اولینبار امکان برگزاری مراسم بزرگداشت شهدای مؤتلفه اسلامی مقدور شد؛ در ۲۶ خردادماه ۱۳۵۸، مرحوم حاج علیاصغر صفار هرندی، این روحانی مبارز که مربی برادر شهیدش رضا صفار هرندی و نیز شهیدان بخارایی و نیکنژاد و اندرزگو بود، پس از گرامیداشت یاد برادر شهیدش از برادری دیگر نیز سخن بهمیان آورد و گفت: «حاج صادق امانی، تنها یک مبارز مسلح نبود؛ بلکه معلمی بزرگ و روشنبین بود که شاگردان بسیاری در مکتبش به درس نشستهاند». جالب است برای برگزاری این مراسم، دفتر امامخمینی(ره) wنیز با صدور اطلاعیهای از همه مردم دعوت کرده بود و در متن آن اطلاعیه، هنگام اشاره به نام شهید صادق امانی، از عنوان «استاد بزرگ و مؤمن» استفاده شده بود. شهید حاج مهدی عراقی نیز هنگامیکه میخواهد از شهید حاج صادق امانی، سخن بگوید؛ چنین روایت میکند: «خودش مجتهد بود و قریب ششهزار حدیث از حفظ بود و خودش مربی اخلاق بود، درس اخلاق داشت. بچههای زیادی از شاگردانش بودند که روزهای جمعه؛ بهخصوص به آنها درس اخلاق میداد». اثر رفتاری او چنان بود که شهید آیتالله دکتر بهشتی وقتی سوم شهریورماه ۱۳۵۹ به مسجد گذر لوطی صالح رفت تا برای سالگرد شهید عراقی سخن بگوید، بخشی از سخنرانی را به شهید امانی اختصاص داد و گفت: «حاج صادق امانی، این عنصر فضیلت و تقوی [...] جوانی بود مشتاق کلمات خدا و پیغمبر خدا و ائمه هدی (سلامالله علیهم اجمعین) و جداً هم اهل حدیث بود. عربی خوب میدانست. احادیث را خوب میفهمید و میآمد روی محتوای احادیث بحث میکرد [...] چنان در سیمای این مرد لاغراندام و ظریف اما مصمم و قویالاراده و پرعظمت و درست پیرو خط انبیاء و اولیاء نور ایمان و قدرت اراده آهنین یک انسان مؤمن متجلی بود که انسان از معاشرت با او لذت میبرد. واقعاً از کسانی بود که دیدار او انسان را به یاد خدا میانداخت. [...] حاج صادق امانی و حاج مهدی عراقی و آقای عسگراولادی و چندتن دیگر [...] بچههای جوان عزیز را تربیت میکردند؛ هم با روح ایمان و هم با سلحشوری و هم با سلاح آنها را آشنا میکردند [...] اینها در تمام مراحل مبارزات [...] درست با تمام وجودشان در خط اصیل اسلام و قرآن و فقاهت همان که امروز به آن میگویید در خط امام حرکت کردند». اگر زندگی شهید حاج صادق امانی را در کلام دیگر یارانش نیز مرور کنیم، یکی از جدیترین ویژگیها و دغدغههای او تربیت نفوس بوده است. شخصیتهای بزرگی را پرورش داد که هریک منشاء اثرات بسیاری شدند و همگی گوش به فرمان مرجعیت بودند تا در دوره غیبت، اثبات کنند که گوش به فرمان امام زمانشان هم خواهند بود. آنگونه که یارانش میگویند؛ او با چنین ویژگی وقتی شنید که امام قسم جلاله یاد کردهاند که هرکس سکوت کند، مرتکب گناه کبیره شده است، تنش لرزید و خواستار قیامی شد که صدایش سکوتشکن باشد؛ و چه نیکو لبیکی به ندای استنصار ولی فقیه خود گفت و به آرزوی دیرینه خودش رسید؛ شهادتی که بهتعبیر رهبر فرزانه انقلاب، ممتاز بود و شباهتش به شهادت اصحاب امامحسین(ع)، بیشتر. بهیقین؛ امروز بنده و همنسلانم اگر بخواهیم رهرو آن شهیدان باشیم؛ باید ندای استنصار امروز ولیفقیهمان را لبیک بگوییم. مطالبات امامخامنهای از جوانان بهروشنی در بیانیه گام دوم آمده است. ایشان تصریح کردهاند که «شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این، نخستین و ریشهایترین جهاد شماست»؛ در این جهاد ابلاغی و در دیگر بندهای آن نیز امر مهم تربیت و آگاهسازی دیگران مورد تأکید است. اگر حاج صادق امانی و دیگر شهدا و یاران مؤتلفه اسلامی آنروز توانستند ندای استنصار امام را پاسخ گویند، بهآندلیل بود که پیشازآن به جمعی از جوانان همدل و همفکر و همراه دست یافته بودند که آمادگی داشتند از مال و جان خویش در راه آرمان بگذرند. خدای را شاکریم که بهلطف همت و تلاش بازماندگان آن کاروان شهدا، امروز نیز جوانانی در مؤتلفه اسلامی متشکل و آماده جانفشانی در راه لبیک به ندای رهبری هستند اما بهنظر میرسد که تا رسیدن به نقطه مطلوب، راه خستگیناپذیری درپیش است و اهمیت این کادرسازی، کمتر از سایر اولویتهای آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامی نیست. امید که ما نیز در عرصه عمل، از این امتحان، سربلند خارج شویم.
محمدمهدی اسلامی