تغییرات ۱۰۰درصدیِ کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم
حسین هاشمپور
در اتفاقی جالبتوجه اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم نسبت به مجلس دهم صددرصد تغییر کردهاند؛ اما بیشک، اتفاق بامزه و درعینحال تکراری، انتشار این خبر بود: «بیرغبتی نمایندگان به عضویت در کمیسیون فرهنگی!» میزان این بیرغبتی هم شایانتوجه بود؛ درحالیکه هر کمیسیون باید ۱۹ عضو داشته باشد، بهنوشته یک رسانه اصولگرا؛ اولویت نخست فقط شش نماینده انجام وظیفه در کمیسیون فرهنگی بود که بنا به توئیت خبرنگار دیگری؛ این عدد روز بعدش به ۱۲ نماینده رسید و احتمالاً در آخرینفرصت بستهشدن عضویت در کمیسیونها هفتنفر دیگر نیز بهزورِ دگنک در صندلیهای این کمیسیون نشستهاند! خبر عدمتمایل نمایندگان مجلس به عضویت در کمیسیون فرهنگی که در چند مجلس اخیر بهطورمداوم تکرار شده است، کافیست تا اوج مظلومیت هنر، بار دیگر روشن شود. شاهد مثالش گزارش خبرگزاری اصولگرای «مهر» است که بهصراحت مینویسد: «سرریز شدن کاندیداهای ناکام کمیسیونهای دیگر در کمیسیون فرهنگی». مهر توضیح میدهد: «در همه ادوار مجلس شورای اسلامی، کاندیداهایی که بهدلیل سقف کمی تعریفشده به کمیسیونهای پرطرفدار مجلس راه پیدا نمیکنند، ناچار وارد کمیسیونهای کمطرفدارتر؛ ازجمله کمیسیون فرهنگی میشوند و این طبیعتاً وضعیت این کمیسیون تخصصی را تراژیکتر از قبل میکند!» البته تغییرات در ترکیب اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم قابلپیشبینی بود؛ زیرا اکثریتقریببهاتفاق اعضای پیشین یا رد صلاحیت شدند یا رأی نیاوردند. بااینوجود، برخی تصور میکردند که دستکم «نصرالله پژمانفر» و «سید صادق طباطبایینژاد» که سابقه ریاست و نایبرئیسی کمیسیون فرهنگی دارند یا «احسان قاضیزاده هاشمی» که با ورود به پشتپردههای مالی فوتبال و دو تیم «پرسپولیس» و «استقلال» حسابی خبرساز شده بود و در مجلس یازدهم حاضرند اینعرصه را خالی نگذارند، لیکن آنها هم ترجیح دادند به کمیسیونهای ارزشمند مجلس کوچ کنند! تیرماه ۱۳۹۵ مطلب «لولو شُدن کمیسیون فرهنگی مجلس» را درپاسخبه مصاحبه اعتراضی «نصرالله پژمانفر» نوشتم؛ آنروزها آقای «پژمانفر»، یکروز پیشازآنکه رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس دهم شود، در گفتوگو با خبرگزاری «فارس» گلایه کرده بود:«برخی میخواهند از کمیسیون فرهنگی لولو درست کنند!» در آن یادداشت، نُه پرسش طرح کردم؛ ازجملهاینکه آیا اساساً هنرمندان اعضای کمیسیون فرهنگی را میشناسند؟ سویه کمیسیون فرهنگی در تمام اینسالها توقیف و بگیر و ببند فلان فیلم و تئاتر و کنسرت بوده یا دستهگلفرستادن برای موفقیتهای جهانی هنر ایران! ... در آن متن که به مزاج برخی خوش نیامد، به مطلب دیگری ارجاع دادم که ملکه ذهن اکثریت جامعه هنری ایران است: «آیا مجلس و جامعه هنری، دو خط موازیاند؟» که 17 شهریورماه ۱۳۹۳ نوشتم. بهنوشته خبرگزاری «خانه ملت»؛ اسامی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم این است: مرتضی آقاتهرانی، امیرحسین بانکیپور فرد، سید رضا تقوی، حسین جلالی، هاجر چنارانی، احمد راستینه هفشجانی، سید مهدی فرشادان، سید امیرحسین قاضیزاده هاشمی، محمد کعب عمیر، زهرهسادات لاجوردی، محمدرضا مبلغی، مجتبی محفوظی، جلیل مختار، غلامرضا منتظری، حسین میرزایی، مجید نصیرایی، بیژن نوباوه وطن، جواد نیکبین و سید علی یزدیخواه. در این فهرست که نامهای آشنا به تعداد انگشتان یکدست هم نمیرسد، نام رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم بیشازهمه بهچشم آمد: مرتضی آقاتهرانی؛ آنسانکه حتی روزنامه اصولگرای «صبح نو» که گفته میشود به آقای قالیباف؛ رئیس مجلس، نزدیک است با تیتر «ریاست شیخ پایداری در کمیسیون فرهنگی» بدان پرداخته و نوشته است: «روحانی اصفهانی که اینروزها ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس را بهدست گرفته، ترکیبی از یک شخصیت فرهنگی، روحانی و یک سیاستمدار است. تا قبل از رویکارآمدن دولت نهم هم شخصیت سیاسی چندانی بهشمار نمیرفت؛ اما بعد از ریاستجمهوری محمود احمدینژاد بهعنوان استاد اخلاق به هیئتدولت میرفت و هفتهای یکروز درس اخلاق میگفت. این درسها بعداً در کتابی بهنام دولت کریمه منتشر شد. آقاطهرانی بعدها در مجلس هشتم و نهم نماینده مجلس شد و با تشکیل جبهه پایداری، عضو شد و در رأس این تشکل قرار گرفت. در انتخابات اخیر نیز در واپسین روزهای تبلیغات در نهایت با سایر گروههای اصولگرا ائتلاف کرد و بهعنوان نفر سوم به مجلس شورای اسلامی راه یافت.... وی تحتنظر آیتالله مصباح مشغول تحصیل شد. با گذشت چندسال از تحصیل در حوزه علمیه بهقصد یادگیری علوم جدید عزم غرب میکند و به کانادا و سپس آمریکا هجرت میکند. وی از دانشگاه مکگیل مونترال مدرک فوقلیسانس عرفان گرفته؛ سپس به آمریکا میرود و از دانشگاه سونی بینگ همتون مدرک فوقلیسانس فلسفه غرب میگیرد. بازگشت وی به ایران و حضور در مجلس بهعنوان نماینده در دورههای پیایی و تأسیس جبهه پایداری، وی را بهعنوان یک شخصیت سیاسی تثبیت کرد. درحالیکه پیش از حضورش در این سمتها بیشتر بهعنوان چهرهای فرهنگی و حوزوی شناخته میشد که آثارش در حوزههای تربیتی و اخلاقی محل مراجعه اهل علم و فضل بود. آقاطهرانی در سالهای اخیر ترجیح داده بیشتر بهعنوان رجلی سیاسی معرفی شود و حالا در مجلس یازدهم به کمیسیون فرهنگی آمده و ریاست آنرا هم برعهده گرفته که خود چالشهای زیادی در سالهای اخیر داشته است و باید دید چگونه بین وظایف این کمیسیون با تفکر سیاسی وی و حزب متبوعش توازن و تعادل برقرار خواهد شد». خوشبختانه یا متأسفانه جامعه هنری از انفعال کمیسیونهای فرهنگی مجلس در همه ادوار گذشته نگرانی به خود راه نمیدهند و بهیقین از بیرغبتی نمایندگان نوآمده نسبت به این کمیسیون نیز زانوی غم بغل نخواهند گرفت؛ زیرا هنرمندان دریافتهاند از این نهادها آبی برای هنر گرم نمیشود؛ اما بهیقین جای افسوس است که نهاد رسمی قانونگذاری کشور از نگاه یک گروه مرجع کشور اینگونه تصویر میشود. ۲۹ خردادماه سال ۱۳۹۵ وقتی خبرگزاری مجلس شورای اسلامی اعلام کرد علی لاریجانی و علی مطهری (رئیس و نایبرئیس مجلس دهم) عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شدهاند، برخی گمانهزنی میکردند که این کمیسیون از رخوت و رفتار خلاف جریان هنری کشور تغییر مسیر خواهد داد و با هنرمندان سر یک سفره خواهد نشست. شمار نمایندگان موسوم به فهرست امید درآنسال با چهرههای اصولگرا برابری میکرد و سببساز امید مضاعف برخی شده بود؛ اما درعمل همچنان صدای رسای آن کمیسیون «نصرالله پژمانفر» و «احمد سالک» بود که در تمام سالهای حضورشان نه به تماشای تئاتر نشستند و نه کنسرتی رفتند! حالا هم برخی که البته شمارشان از برخیهای سال ۹۵ بسیاربسیار اندکتر است حضور «محمدباقر قالیباف» که در دوره ۱۲سالهاش در شهرداری تهران به گسترش اماکن فرهنگی کمکهایی کرده است را امیدبخش میدانند؛ هرچند در نوشتار این افراد هم نحوه شکلگیری کمیسیون فرهنگی و غلبه کامل اصولگرایان بر آنرا چالش جدی ارزیابی میکنند.