چگونه یکی از ذخایر جنگلی کشور را منقرض کردیم؟
بهار آمد و شمشادها جوان نشدند ...
شمشادهای هیرکانی، درختانی ارزشمند و جزو ذخایر جنگلی کشور ما محسوب میشوند؛ اما از سال ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ بهعلت طغیان دو آفت بهنام «بلایت» و «پروانه برگخوار» حدود ۴۰میلیوناصله از شمشادهای ۲۰۰ تا ۳۰۰ساله را از دست دادیم. جنگلهای شمال کشورمان، کلکسیونی از انواع گونههای گیاهی هستند که بسیاریازآنها بینظیرند و فقط در جنگلهای ایران رشد میکنند. یکی ازاینگونههای منحصربهفرد شمشاد جنگلی یا شمشاد هیرکانیست؛ درختچهای همیشهسبز که فقط در شمال ایران و شرق قفقاز رشد میکند. درواقع، گیاهی داروییست و اکنون مطالعات زیادی با هدف تولید داروهای مقابله با بیماری سرطان، روی آن انجام میشود. شمشاد هیرکانی، درختی همیشهسبز و بومی جنگلهای هیرکانی در شمال ایران است که در فهرست گونههای گیاهی درخطر انقراض اتحادیه بینالمللی حفظ طبیعت (IUCN) قرار دارد که متأسفانه از سال 89-90 با آفتی بهنام «بلایت» که نوعی قارچ است؛ دستوپنجه نرم میکند و طبق گفته دبیر مراجع کنوانسیون تنوع زیستی؛ متأسفانه دراینمدت حدود ۴۰میلیوناصله شمشاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ساله را از دست دادهایم که دیگر قابلبرگشت به طبیعت نیستند. هادی کیادلیری دراینباره گفت؛ سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ بود که متوجه خشکیدگی درختان شمشاد در جنگلهای شمال شدیم. خشکیدگی ازطرف غرب جنگلهای شمال یعنی از سمت استان گیلان آغاز شد و توسعه یافت. بعد از بررسی مشخص شد که نوعی قارچ عامل این خشکیدگیست که سریع هم منتشر میشود. ابتدا سطح آلودگی بسیارکم بود اما باسرعت گسترش یافت. وی افزود؛ البته طغیان آفت میان درختان جنگلی امر جدیدی نیست و در کشورهای اطراف ما هم بارها مشاهده شده است اما ازآنجاکه شمشاد گونهای نادر است و حتی در ایران هم در وسعت کمی آنهم فقط در جنگلهای شمالی وجود دارد؛ ضمناینکه در جهان هم بهنام گونه هیرکانیان معروف است، حائزاهمیت است؛ پس وقتی شاهد طغیان آفت بودیم هشدارهای لازم را دادیم اما سازمانهای متولی بسیار با تعلل موضوع را جدی گرفتند هرچند درآنزمان هم کار چندانی برای جلوگیری از شیوع آفت انجام نشد. وی اظهار کرد؛ این قارچ تمام شمشادهای ما را آلوده کرد تا به نزدیکی نوشهر رسید که درآنزمان پارک جنگلی سیسنگان را نیز دچار آلودگی شد و بسیاری از درختان شمشاد آن از بین رفت. در مسیر نیز تمام شمشادهایی که ۲۰۰ تا ۳۰۰سال عمر داشتند را خشک کرد. این قارچ با عوامل مختلفی مانند باد، باران، حیوانات و انسانها منتشر میشود ازاینرو با سرعت زیادی فراگیر شد. رئیس دانشکده منابعطبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم تحقیقات گفت؛ بعدازآن در سال ۱۳۹۴ بود که در پارک بنفشه چالوس کنار هتل خزر آفت دیگری باعنوان آفت برگخوار طغیان کرد که فقط خاص شمشاد بود. این آفت یک پروانه است که برگ درختان شمشاد را میخورد و از بین میبرد، درواقع بهمحضاینکه قارچ تاحدودی فروکش کرد، آفت برگخوار طغیان کرد. آنزمان نیز بلافاصله هشدار دادیم تا سریع سرکوب شود اما بهحدی اهمالکاری شد که این آفت تمام جنگلهای شمشاد را دربرگرفت. درواقع پارک بنفشه کانون این آفت بود که میشد در همانجا آنرا کنترل کرد تا منتشر نشود. همچنین یک منطقه گردشگری بود ازاینرو آفت با گردشگران سریع جابهجا میشد اما اقدامی که بتوان آنرا کنترل کند انجام نشد درحالیکه در مراحل اولیه با ۱۰میلیونتومان اعتبار قابلحل بود. وی افزود؛ این حشره در مدت کوتاهی گسترش یافت و به استان گلستان رسید و در یکچشم بههمزدن تمام شمال کشور را دربرگرفت پس دو عامل قارچ و پروانه برگخوار باهم در مدت کوتاهی شمشادهای شمال کشور را نابود کردند. همانزمان برآوردی که از خسارات صورت گرفت نشان داد ۴۰میلیون درخت شمشاد خشک شده که اینهم قابلپیشبینی بود. متأسفانه درختان خشکشده دیگر قابلبرگشت نیستند. البته همانزمان عدهای میگفتند که این یک پروسه طبیعیست و درختان بهمرور برمیگردند اما این حرف درستی نبود چون درختانی که همیشهسبز هستند و خزان ندارند اگر هر عاملی به برگهایشان صدمه بزند ۹۰درصد دیگر برنمیگردند بنابراین آنهاکه آلوده و خشک شدند دیگر برنمیگردند و آنهاکه جان سالم بهدربردند و آلوده نشدند، باقی میمانند. کیادلیری دراینباره که آیا میشد کاری کرد تااینحد از درختان از بین نروند؟ گفت؛ بله اگر بهموقع اقدامات صورت میگرفت قطعاً میشد اما اولاینکه ما اصلاً سیستم کنترل و پایش نداریم؛ و همیشه میمانیم وقتی مشکلی پیش میآید تازه میخواهیم اقدام کنیم؛ آنهم با کندی و تعلل درحالیکه در طبیعت محدودیتهای زیستمحیطی داریم یعنی وقتی آفتی طغیان کند دیگر هر عملی را نمیتوان انجام داد؛ نه سمپاشی مقدور است و نه کاری دیگر. هماینکه در بسیاریازموارد مسیرها صعبالعبور است ولی ما آنزمان دستورالعملهایی تهیه کردیم که چهکار باید کرد؛ کارگروههای تخصصی تشکیل شد و ...؛ اما دیگر برای نجات شمشادها دیر شده بود. وی ادامه داد؛ حتی اگر بانک بذر داشتیم شاید تاحدی میشد خسارات را جبران کرد. درختانی که برگهای خود را از دست دادند دیگر بذر تولید نمیکردند. آنزمان هم گفتیم حداقل بذر این درختان را جمع کنید که البته بسیار جزئی اینکار انجام شد آنهم بعدازاینکه خیلی از تودههای درختی را از دست داده بودیم که اصلاً پاسخگو نبود بنابراین همانزمان گفتیم حالا که بذر جمع نکردید حداقل قلمهگیری کنید یعنی از تودههایی که هنوز آلوده نشدهاند قلمهگیری صورت گیرد تا در نهالستانهای ایزوله پرورش داده شوند و زمانیکه آفت فروکش کرد قلمهها را در عرصهها بکاریم یعنی همانجاییکه قلمهها گرفته شد دوباره همانجا بکاریم. رئیس دانشکده منابعطبیعی و محیط زیست دانشگاه علوم تحقیقات گفت؛ برای اینکار دوره تخصصی تشکیل و قلمههایی هم تولید شد اما کسی سراغی از قلمهها نگرفت؛ رایگان هم بودند. البته باید سازمانهای متولی برنامهریزی میکردند اما هر نهادی به گردن دیگری میانداخت. اینشدکه خیلی از گونههای شمشاد را از دست دادیم. وی تأکید کرد؛ شمشاد گونه نادریست و جزو ذخایر جنگلی ما محسوب میشد. بهعلت ارزش و چون تعدادشان خیلیکم بود از دورههای قبل ممنوعالقطع بود. همینالان هم درمعرضانقراض قرار دارد چون از ابتدا هم جمعیت بسیارکمی داشت و اکنون نیز بهعلت طغیان آفات جمعیت آن بسیارکمتر شده است. وی ادامه داد؛ حتی اگر منقرض هم نشود قطعاً ژنهای زیادی از بین رفته است چون در این شرایطی که اکنون شمشادهای ما دارند، رانش ژنتیکی اتفاق میافتد. دراینحالت بسیاری از ژنها را از دست میدهیم مثلاً شاید ژنهای غالب که موجب نگهداری این شمشادها در سالهای گذشته شدهاند را از دست بدهیم بنابراین بعد از خاموشی طغیان آفت هم دیگر نمیتوانیم باقیمانده شمشادها را هم حفظ کنیم. وی اظهار کرد؛ بااینحساب انقراض کامل شمشادها خیلیدور نیست. برخی میگویند این یک پروسه طبیعیست درحالیکه اصلاً اینطور نیست چون روند پروسه طبیعی فرق میکند. طبیعی یعنی اینکه در گذشته اینوضعیت را داشتیم و شدت خشکیدگی در حد گذشته بود درحالیکه اینطور نبود این طغیان فرق میکرد؛ یک مسئله جدید بود و گونههایی که تعدادشان کم است حادثهای مانند این میتواند حتی ژنها را از بین ببرد و این تنوع ژن است که ضامن بقای یک گونه است. وی درباره وسعت جنگلهای شمشاد توضیح داد؛ درباره وسعت جنگلهای شمشاد آمار حدودی وجود دارد. برآوردها اعلام میکند که ۷۰۰۰۰هکتار جنگل شمشاد داریم که ۴۰۰۰۰هکتار آن ازبینرفته است که بهنظر آمار دقیقی نیست. البته وقتی درصدد اصلاح سطح پراکندگی آفات برآمدند، دیدند سطح پوشش جنگلهای شمشاد بسیار درحالکمشدن است. شمشادها در بسیاری از نقاط بهصورت تودهای و در وسعت ۲۰، ۵۰ یا ۱۰۰هکتار زیست میکنند و چون بهصورت فشرده درکنارهم قرار دارند بهمحضاینکه یکی از درختان آلوده میشد بلافاصله به همه درختان سرایت میکرد ازاینرو آفت با شتاب زیادی گسترش یافت. وی تأکید کرد؛ شمشادها جزو ذخایر جنگلی ما هستند. زمانیکه منطقهای بهعنوان ذخایر جنگلی معرفی میشوند حتماً گونه حساسیست و دلیل خاصی دارد که ذخیره جنگلی؛ و ممنوعالقطع اعلام میشوند. ازآنجاکه شمشاد بومی ایران است و در دنیا بهنام ایران شناخته میشود یک گونه بسیارباارزش است؛ بنابراین نمیتوان گفت که فقط درخت شمشاد از بین رفته؛ بلکه خودش یک زیستگاه بوده و باید گفت یک زیستگاه نابود شده است. ایندرحالیستکه ذخایر جنگلی باید مدام پایش شوند تا درصورتوقوع مشکل، بلافاصله برای رفع آن اقدام شود. وی گفت؛ شمشادها جزو گونههای کلیدی محسوب شده و گونه خاص یک منطقهاند. مسئله ایناستکه جنگلهای شمشاد زیستگاه هم هستند یعنی محل زندگی انواع موجوداتیاند که به آنها وابستهاند؛ حتی این درختان بهعلت نوع پوشش خود، مکانهایی تاریک و پوشیده ایجاد میکنند که میتوانند محل زندگی و پناهگاه بسیاری از حیوانات باشند و موجودات ریز و میکروسکوپی که قابلدیدن نیستند نیز کنار این گونهها زندگی میکنند که با ازبینرفتن آنها نابود میشوند، ضمناً شمشادها درختانی با خاصیت دارویی هستند که درباره داروهای ضدسرطان بر روی آنها مطالعه میشود. وی گفت؛ این آفات در مدتزمان سه تا چهارسال درختان شمشاد زیادی را نابود کرد و اصلاً هم مشخص نشد که این آفات چگونه وارد شدند و به شمشادها زدند؛ حتی در زمان طغیان هم قرنطینهای در کار نبود. مثلاً جنگل سیسنگان محل برای گردشگری؛ و یکی از زیستگاههای درختان شمشاد است اما درآنزمان هیچ محدودیتی برای تردد ایجاد نشد و گردشگران بهراحتی قارچ را جابهجا میکردند.
کیمیا عبداللهپور/ ایرنا