• شماره 2456 -
  • 1400 دوشنبه 16 اسفند

مازندران؛ مجموعه‌ای از جاذبه‌های بی‌بدیل گردشگری

دریا و جنگل، رودها و چشمه‌سارها، آثار و بناهای تاریخی جای «هنر مدیریت» خالی‌ست!

عباسعلی کوشکی

هرگاه از مقوله توسعه در مازندران سخن به میان می‌آید، این سؤال و ابهام در اذهان شکل می‌گیرد که به‌راستی آیا توسعه در مازندران اتفاق افتاده است؟ به‌بیانی‌دیگر، آنچه در سیمای این‌استان ملاحظه می‌‌شود، آیا می‌تواند وصف توسعه را به‌خود بگیرد؟ پاسخ به‌صراحت منفی‌ست! مازندران نه‌تنها فاصله زیادی با توسعه به مفهوم واقعی دارد؛ بلکه به‌دلیل عدم بهره‌وری مناسب از پتانسیل‌های منحصربه‌فرد طبیعی و تحلیل بردن آن، حتی می‌توان گفت پس رفت هم داشته است. حقیقت این‌است‌که مازندران هنوز بر چرخ‌هایی که به‌صورت خدادادی اساس تحرکش بوده، حرکت می‌کند درحالی‌که فرازوفرودهای اجتناب‌ناپذیر و البته بی‌توجهی‌ها و بی‌برنامگی‌ها، این چرخ‌ها را در گذر زمان فرسوده و حرکت آن‌را کند و کندتر می‌کند. وجود ظرفیت‌های تلفیقی دراین‌استان همچون هم‌نشینی جنگل و دریا به‌طول ۲۰۰‌کیلومتر، جاذبه‌های طبیعی چشم‌نواز قابلیت‌های بی‌نظیری را رقم زده و چهره‌ای به این دیار بخشیده که در نگاه اول، سرزمینی متنعم به‌نظر می‌رسد. پرواضح است که مازندران به‌خاطر بهره‌مندی از مواهب طبیعی و اقلیم مناسب از نعمت‌های طبیعی زیادی برخوردار است؛ اما استفاده بی‌رویه از این مواهب بدون آنکه به‌عنوان زیرساخت توسعه به‌صورت اصولی موردبهره‌برداری قرار گیرد یا لااقل درجهت حفظ آن تلاش شود، این سرمایه‌ها را به محاق برده است. از این ضعف مفرط در مازندران زیبا، سال‌هاست که سخن گفته می‌شود؛ اما دریغ از یک اقدام مؤثر و نتیجه‌بخش!  مازندران به‌لحاظ قابلیت‌ها، سرآمد بسیاری از استان‌هاست؛ اما در شرایطی این قابلیت‌ها در مسیر رشد و بالندگی، آن‌طورکه باید به کارش نیامد که برخی استان‌های کشور بدون برخورداری از قابلیت‌های مازندران، مسیر توسعه را سریع‌تر و کیفی‌تر پیمودند. روشن است که عمده دلیل این اتفاق تأمل‌برانگیز، عدم تحقق مدیریت توسعه در مازندران است؛ درصورتی‌که نسخه اصلی و مؤثر در به‌کارگیری استعدادها و سرمایه‌های طبیعی و انسانی استان در مسیر پیشرفت و همچنین از ضرورت‌های شایان‌توجه در فرآیند جبران عقب‌ماندگی‌ها، مدیریت توسعه است. صرف‌نظر از انگاره‌های مختلف درخصوص توسعه و راهبردهای گوناگون آن، آنچه حائزاهمیت جدی‌ست مدیریت فرایندی‌ست که استان را از سطح نامطلوب و نامقبول به سطح مطلوب و قابل‌قبول هدایت و راهبری ‌کند. درطول سال‌های متمادی همواره گمانه‌های مختلفی برای علت توسعه‌نیافتگی مازندران مطرح می‌شد که ترجیح ‌بند آن بحث مدیریت بود؛ یعنی مباحثی چون ناکارآمدی مدیریتی، ندانم‌کاری مدیران، بی‌برنامگی مدیران و...و حتی غیربومی‌بودن و عدم آشنایی و دلسوزی مدیران ارشد استان موردتوجه و نقد قرار می‌گرفت؛ اما امروز واقعیت استان نشان می‌دهد که شاید همه این‌ها بوده ولی این‌ها تمام علت توسعه‌نیافتگی استان نبوده و نیست. واقعیت این‌است‌که توسعه نیازمند مدیریتی قوی و کارآمد است و به‌نظرمی‌رسد پیش از هر چیز باید به آسیب‌شناسی مدیریت توسعه در استان پرداخت که لاجرم آسیب‌شناسی ابعاد فردی مدیریت را نیز دربر خواهد گرفت. توسعه یک مقوله چندوجهی است و زمانی می‌توانیم به تحقق آن امیدوار باشیم که به عناصر مؤثر در توسعه به‌طور متوازن و متعادل توجه شود؛ بنابراین در گام نخست باید استراتژی توسعه دراین‌استان مشخص شود. 
مازندران حدود ۲4‌هزار و 400‌کیلومتر وسعت و نزدیک به سه‌میلیون و ۳۰۰‌هزارنفر جمعیت ثابت دارد. دسترسی به زیرساخت‌های مناسب ارتباطی و پتانسیل بالای حمل‌ونقلی به‌جهت بهره‌مندی از هر چهار امکان ارتباطی زمینی، هوایی، ریلی و دریایی به‌همراه تسهیلات ویژه زیربنایی، شرایط آب‌وهوایی مناسب، اراضی بسیار حاصلخیز، اقلیمی متنوع در ساحل، دشت، جنگل و کوهستان و آثار و بناهای تاریخی با قدمت بعضاً هفت‌هزارساله و ... امکان توسعه را در بخش‌های محوری گردشگری، کشاورزی، صنعتی و تجاری، فناوری اطلاعات و ارتباطات دراین‌استان به‌صورت یکجا گرد آورده است. برهمین‌اساس دهه‌های متوالی‌ست که خصوصاً از کشاورزی و توریسم به‌عنوان محورهای توسعه استان یاد می‌شود؛ اما به‌دلیل نبود استراتژی، ای‌بسا که محورهای یادشده، معارض توسعه نیز بوده‌اند به این معنا که تلقی کشاورزی یا گردشگری‌بودن استان مانع استقرار صنایع در این خطه شده؛ حال‌آنکه برای توسعه کشاورزی و گردشگری هم گام مؤثری برداشته نشد؛ چون در بسیاری موارد تحرک این دو بخش بدون توجه عملی به صنعت میسر نبوده و هم‌اکنون نیست. مقصود از استراتژی همان راهبرد است و اینکه می‌گوییم در مازندران یک استراتژی مشخص برای توسعه وجود ندارد، به‌معنای فقدان نقشه راه مشخص، روشن و مطمئن برای حرکت به‌سوی توسعه است؛ بنابراین تعیین استراتژی روشن‌کننده اهداف کلی، اجرایی و عملیاتی خواهد بود به‌گونه‌ای‌که هم در روش‌ها و هم در اجرا و نیز در ارزیابی‌ها قابل رصد و رافع نقص‌ها باشد. دقیقاً به‌دلیل عدم تدوین و پیمایش این فرایند است که در زیربخش‌های کشاورزی و گردشگری شاهد وضعیتی فاجعه‌بار هستیم. مازندران علاوه‌بر قابلیت‌های طبیعی، به‌لحاظ جاذبه‌های تاریخی نیز غنی‌ست؛ لیکن گرد غربت چنان بر چهره آثار و بناهای تاریخی استان نشسته که این پتانسیل عظیم قادر نیست به کمک توسعه گردشگری بیاید. بناهایی که هرکدامشان درصورت توجه و تجهیز می‌تواند بخشی از بار توسعه توریسم استان را به‌راحتی به‌دوش بکشد. نگاهی به استان‌هایی مثل اصفهان و کیفیت توجه به آثار تاریخی و بهره‌برداری از آن‌ها در این قبیل استان‌ها و مقایسه آن با وضعیت مدیریت میراث تاریخی و فرهنگی در مازندران، عمق بی‌توجهی و بی‌برنامگی را بهتر نشان می‌دهد درحالی‌که سرمایه‌گذاران زیادی برای احیای این آثار آمادگی دارند. بی‌تعارف؛ عیب بزرگ مدیران ما این‌ا‌ست‌که فقط شعار می‌دهند؛ درحالی‌که با حرف و شعار کاری از پیش نمی‌رود. مثلاً دررابطه‌با محور گردشگری؛ مگر مازندران قطب گردشگری کشور نامیده نمی‌شود؟ و مگر سالانه میلیون‌هانفر مسافر برای تفریح و تفرج به این استان نمی‌آیند؟ عایدی مازندران از این قابلیت و از این حجم مسافر که برای استفاده از آن به استان هجوم می‌آورند تاکنون چه بوده جز تحمیل هزینه‌های مضاعف؟ سرویس‌دهی ملی مازندران تنها محدود به گردشگری نیست؛ بلکه در بحث کشاورزی هم استان ما سرویس‌دهی ملی دارد اما آیا جز این هست که در قبال ارائه خدمات فرا استانی همواره اعتبارات را قطره‌چکانی دریافت کرده است؟ و آیا دلیل این ناهمگونی جز ناکارآمدی مدیریت‌هاست؟ مدیران استان البته گاه و بیگاه از رایزنی نزد فلان وزیر و بهمان دولتمرد برای جذب اعتبار و گسیل آن به استان سخن می‌گویند. ان‌شاءالله این‌گونه باشد ولی اگر چنین است مردم می‌خواهند بدانند اعتباراتی که از جذب آن خبر می‌دهند در کجا هزینه شده و می‌شود؟ و چرا اساساً فقر دراین‌سرزمین بهشت‌آسا همچنان بیداد می‌کند؟ حاصل فقر هم گل‌وبلبل که نیست؛ افزایش آمار اعتیاد است و طلاق و نزاع و خودکشی و افسردگی و انواع بزهکاری و ...
 دلسوزان استان اگر واقعاً دلسوزند، دست از شعار بردارند و وارد عمل شوند. گواه عقب‌ماندگی مازندران از کاروان توسعه، خالی‌بودن جای نام این‌استان زرخیز در بین برترین‌های طرح‌های پایش عملکرد و رتبه‌بندی استان‌ها طی سال‌های مختلف هست. به‌هرحال وقتی از عملکرد استان‌ها حرف می‌زنیم خواه‌ناخواه نگاه‌ها به کارکرد استانداری معطوف می‌‌شود که آن‌هم درمقایسه‌با استانداری‌های ممتاز چنگی به دل نمی‌زند. مثلاً در جشنواره شهید رجایی در سال ۱۳۹۷ آنجا که عملکرد استانداری‌ها در سه شاخص مختلف موردارزیابی قرار گرفت درمجموع ۹ استانداری به‌عنوان برتر معرفی شدند که نامی از استانداری مازندران حتی در رتبه‌های سوم هم دیده نمی‌شد درحالی‌که نام برخی استانداری‌های جدیدالتأسیس دیده می‌شود.  دراین‌جشنواره درمجموع شاخص‌های عمومی و اختصاصی استانداری‌های لرستان، سمنان و فارس، در شاخص‌های عمومی استانداری‌های قزوین، یزد و خراسان جنوبی و در شاخص‌های اختصاصی استانداری‌های کرمانشاه، خراسان و همدان رتبه‌های برتر را به‌دست آوردند.  اکنون شاهد حضور استانداری جدید در استان هستیم که به‌ظاهر از سخنرانی‌ها و انتقادات شدیدش نشان می‌دهد که به عمق مشکلات و بازماندن استان زرخیز مازندران از کاروان توسعه و پیشرفت آگاهی یافته و بر آن است تا نه‌تنها مدیران اجرایی استان بلکه همه شخصیت‌ها و افراد مؤثر ازجمله رسانه‌ها را به میدان کشاند تا دست در دست هم داده و با شناخت کامل موانع و رفع و حل آن‌ها آهنگ توسعه در استان را به‌صدا درآورد. «امید که چنان باد»

 

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه