تعامل برد-برد حماس با ترکیه و قطر
حماس جریانی اخوانیست. خواستگاهش اخوانیست و تمامی تحرکات خود را با این سازمان هماهنگ میکند؛ بنابراین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم به چیزی جز فکر اخوان بیندیشد و به تصمیمی غیر از تصمیم آن عمل کند. کمااینکه در جریان تحولات سوریه باوجوداینکه حماس میدانست آنچه در سوریه میگذرد بهحق نیست و بهمرور به یک بازی کثیف سیاسی با اهدافی مغایر با خواسته مردم سوریه تبدیل شده است از همراهی با حکومت بشار اسد دست کشید؛ درحالیکه نیک میدانست که رفتارش میتواند به خیانت به کشور میزبان تلقی شود. بااینحال چون تصمیم سازمان جهانی اخوان رویارویی با حکومت بشار اسد در سوریه به قصد براندازی آن بود، از تصمیم آن تبعیت کرد و به صف مخالفان حکومت بشار اسد پیوست و حتی در برهههایی با آن نیز جنگید. بعد از تحولات اخیر غزه و عملیات بزرگ ۷ اکتبر که در نوع خود بیسابقه بود و متعاقب آن نبرد خونینی که اسرائیل علیه مردم غزه رقم زد و خونهای بسیاری که به ناحق توسط رژیم اشغالگر اسرائیلی ریخته شده و تاکنون جان دستکم ۲۳هزارنفر اعم از زن و کودک را گرفته است، صحبت از آینده غزه و صحنه سیاسی آن پس از پایان جنگ زیاد زده میشود. درحالحاضر اسرائیل از ادعای نابودی کامل حماس که در روزهای ابتدایی نبرد بیان میکرد دست کشیده و با این واقعیت کنار آمده است که حذف همیشگی حماس از صحنه سیاسی فلسطین امکانپذیر نیست. حماس واقعیتی قدرتمند به روی زمین در غزه و کلا صحنه سیاسی فلسطین است و در هیچ حالتی نمیتوان آن را نادیده گرفت آنهم در وضعیت کنونی که توانسته قدرت بالقوه خود را به نمایش بگذارد و وجود خود را در صحنه سیاسی تثبیت کند. بیشک حماس نیز به این فکر میکند که بعد از پایان نبرد غزه در وضعیت جدید سهمی داشته باشد و این سهم اتفاقاً از همه بیشتر و دربرگیرنده امتیازات حداکثری باشد. بههرحال حماس نشان داده که در کنار جهاد اسلامی قدرتمندترین جریان سیاسی حال حاضر فلسطین است که توان نظامی قابلتوجهی دارد و از قدرت بالای اعمالنفوذ در صحنه سیاسی برخوردار است. حماس این نکته را نیز خوب میداند که برای سهم بردن از کیک قدرت در آینده فلسطین باید از قدرتهایی بهره ببرد که هم جزء بازیگران مؤثر صحنه سیاسی بینالمللی هستند و هم لابیگرانی مؤثر در جهان عرب. برای همین بهنظر میرسد حماس به بازی و چانهزنی دو قدرتی امید بسته است که از حامیان اصلی جریان اخوانالمسلمین در جهان هستند؛ یعنی ترکیه و قطر. ترکیه و قطر نیز حماس را مهره بازی مؤثر خود در مناسبات بینالمللی و منطقهای میبینند و با سرمایهگذاری که روی آن کردهاند بیشک اجازه نمیدهند معادلهای شکل بگیرد که حماس در آن نباشد. بهعبارتدیگر؛ حماس قدرت مؤثر آنها در صحنه فلسطین و غزه محسوب میشود. از این دریچه اگر به صحنه بنگریم درمییابیم که چرا ترکیه تا این اندازه به حمایت و پشتیبانی سیاسی از حماس پرداخته تا آنجا که حاضر شده روابط تازه احیا شدهاش با اسرائیل تخریب شود و سفیر این رژیم بعد از چندماه کوتاه خاک این کشور را ترک کند؛ همچنین درک نطقهای آتشین رجب طیب اردوغان؛ رئیسجمهوری ترکیه در حمایت از غزه و حماس قابلدرک میشود. حمایتها و پشتیبانیهای قطر از حماس نیز در صحنه بینالمللی و جهان عرب بههمیندلیل قابلدرک میشود. رابطه ترکیه و قطر با حماس رابطهای دوجانبه و دربرگیرنده منافع دوجانبه است. حماس میداند که ترکیه بهواسطه عضویتش در ناتو و بازیگری مهمش در صحنه بینالمللی و بهویژه در تعاملش با غرب میتواند سرمایه سیاسی مهمی برای آن باشد تا بتواند به کمک آن در فردای جنگ غزه برای باقیماندن در صحنه سیاسی روی آن حساب کند و از تواناییهایش بهره ببرد. قطر نیز کشوریست که در صحنه بینالمللی و عربی پرنفوذ است و این نفوذ میتواند به سود منافع حماس تمام شود. ازاینرو پیشبینی میشود حماس در آینده بیشازپیش به این دو کشور نزدیک شود و وارد معادلات سیاسی آنها شود و برای برداشتن سهمی بزرگ از کیک قدرت سیاسی آینده فلسطین و غزه روی آنها حساب کند. این رابطه دوجانبه میتواند هم به سود حماس تمام شود تا حضور آن را در صحنه سیاسی علیرغم اکراه جامعه غربی و متحدانش بپذیرند و هم به سود ترکیه و قطر که در صحنه پراهمیت سیاسی غزه، دو کشور تأثیرگذار و بهرهمند از منافع سیاسی آن باشند.
سید علی موسوی خلخالی/ دیپلماسی ایرانی