جان ریچارد هیکس؛ نوبلیستی که نظریه مارکس را به چالش کشید
جان ریچارد هیکس، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1972 است. او اقتصاددان بریتانیایی و یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم بهشمار میرود. آشناترین مشارکت او در زمینه اقتصاد بیانیه او از نظریه تقاضای مصرف کننده در اقتصاد خرد و مدل IS-LM (1937) است که دیدگاه کینزی از اقتصاد کلان را خلاصه میکرد. کتاب ارزش و سرمایه او (1939) به طور قابل توجهی نظریه «تعادل عمومی و ارزش» را بسط داد. بهگزارش اکو ایران؛ تابع «تقاضای جبران شده» به پاس زحمات او تابع تقاضای هیکسی نامیده میشود. جان هیکس، در سال 1904 در وارویک انگلستان به دنیا آمد. پدرش ژورنالیست یک روزنامه محلی بود. جان پس از اینکه در کالج کلیفتون و بالیول تحصیل کرد به دانشگاه آکسفورد رفت و ریاضی خواند. اگر چه در طول دوران مدرسه و در سال اول تحصیل در آکسفورد، یک متخصص ریاضیات بود، اما به ادبیات و تاریخ نیز علاقه داشت. در سال 1923، به دانشکده فلسفه، سیاست و اقتصاد که به تازگی در آکسفورد شروع به کار کرده بود، انتقالی گرفت. او با درجه دو فارغ التحصیل شد و آنطور که خودش میگفت «در هیچ یک از دروسی که تحصیل کرده بود صلاحیت کافی نداشت». در آن دوران، اقتصاددانان بسیار کمیاب بودند، بنابراین هیکس به طور موقت در مدرسه اقتصاد لندن به عنوان مدرس مشغول به کار شد. شروع کار هیکس در اقتصاد، کار توصیفی درباره روابط صنعتی بود اما کم کم مجذوب تحلیل شد. دیری نگذشت که متوجه شد میتواند با احیای استعداد ریاضیاتش، تحولی در پژوهشهای خود و علم اقتصاد ایجاد کند. در سال 1930 و زمانی که دانشکده اقتصاد لندن زیر نظر لیونل رابینز جان تازهای گرفت، جا پای هیکس در آنجا محکم شد. آن زمان، یک دوره رویایی برای دانشجویان بود چرا که میتوانستند زیر نظر رابینز، فونهایک، روی آلن، نیکلاس کالدور، آبا لرنر و ریچارد سایرز، علم اقتصاد را یاد بگیرند. در سال 1935 فرصت حضور به عنوان مدرس در دانشگاهی در کمبریج را بدست آورد و در چهار سالی که در آنجا بود مشغول مطالعه و نوشتن درباره مفاهیم ارزش و سرمایه شد. از سال 1938 تا 1946 استاد دانشگاه منچستر بود و در آنجا کار اصلی خود در زمینه اقتصاد رفاه و کاربرد آن در حسابداری اجتماعی را انجام داد. در سال 1946 به آکسفورد بازگشت، ابتدا به عنوان محقق کالج نوفیلد (1946-1952)، سپس به عنوان استاد اقتصاد سیاسی دراموند (1952-1965) و در نهایت به عنوان محقق کالج آل سولز (1965-1971). هیکس در حوزههای مختلفی در علم اقتصاد فعالیت داشت و مقالات متعددی در زمینه پول و تجارت بین المللی و همچنین در مورد رشد و نوسانات نوشت. او همچنین در حوزه اقتصاد کاربردی هم دستی بر آتش داشت و رابطه با مشکلات کشورهای «در حال توسعه»، به برخی از این کشورها سفر کرد. در سال 1950، از اعضای کمیسیون تخصیص درآمد در نیجریه بود و در سال 1954، در مورد امور مالی جامائیکا پژوهشی انجام داد. هیکس از اظهار نظر در مورد مسائل بزرگتر اقتصاد عملی اکراه داشته، چرا که معتقد بود تا زمانی که حقایق را ندانیم، نباید اظهار نظر کنیم. اولین کتاب هیکس، «نظریه دستمزدها»، اقتصاد خرد تعیین دستمزد را در بازارهای کار رقابتی توسعه داد. در این اثر، او مفهوم کشش جانشینی بین سرمایه و کار را معرفی کرد که مبنایی شد برای مخالفت با نظریه کارل مارکس با این استدلال که پیشرفت تکنولوژیک و صرفهجویی در نیروی کار لزوماً سهم نیروی کار از درآمد را کاهش نمیدهد. این کتاب برای چندین دهه به یک کتاب درسی استاندارد در مورد اقتصاد کار تبدیل شد. او در مقالات اولیه و کتاب دومش، «ارزش و سرمایه»، نظریه مطلوبیت و قیمت را با معرفی منحنی تقاضای جبرانی هیکسی پیش برد. تابع تقاضایی که مطابق با آن مصرفکنندگان با هدف کسب سطح ثابتی از مطلوبیت، هزینۀ خود را کمینه میکنند. او همچنین مفهوم کالاهای ترکیبی را برای سادهسازی مدلسازی تقاضا همراه با اکتشاف اثر درآمد و اثر جایگزینی بررسی کرد. هیکس همچنین تحلیل اقتصاد خرد تعاملات ارزش و سرمایه بین بازارها را با رسمیت بخشیدن به مدلی از استاتیک مقایسهای پیش برد و نظریه تعادل عمومی والراسی را به دنیای انگلیسی زبان معرفی کرد. این مدلها نشان میدهند که چگونه تغییرات در بازارها بر شرایط سایر بازارها تأثیر میگذارد و چگونه همه بازارهای منفرد در یک اقتصاد با هم تعامل دارند تا تعادلی کلی برای همه بازارها ایجاد کنند. در سال 1972، هیکس جایزه یادبود نوبل علوم اقتصادی (به طور مشترک با کنت آرو) را به دلیل مشارکتهای پیشگام خود در نظریه تعادل عمومی و نظریه رفاه دریافت کرد و یکسال بعد آن جایزه را به کتابخانه دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن اهدا کرد. هیکس در 20 می 1989 در خانهاش در روستای کاتسوولد بلوکلی درگذشت.