• شماره 3148 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۸ مرداد

شناختی از مغز انسان

منوچهر قاسمی

طی تحقیقات به‌عمل‌آمده درزمینه مغز به‌اثبات رسیده است فشرده‌ای از سلول‌ها یا یاخته‌ها مرکزیت یافته و توده‌ای خاکستری‌رنگ با اسم مغز را به‌وجود آورده‌اند؛ یعنی مرکزیت افکار و مرکزیت شخصیت انسان هرگاه عقیده‌ای را عوض کنیم در مغز ما یک سلسله فعل‌وانفعالات شیمیایی بروز می‌کند. برای هر جزء از افکار ما یک رده مخصوص وجود دارد. درصورتی‌که انسان بتواند بر مغز تسلط یابد می‌تواند شخصیت، اخلاق و افکار همنوعانش را به‌طور صددرصد تحت‌تأثیر قرار دهد. در یک آزمایش یک گله میمون انتخاب شد و قطب های مغناطیسی در مغز آن‌ها نصب و ازاین‌طریق ضربه‌های قوی و ضعیف به مغز آن‌ها وارد گردید که درنتیجه میمون‌ها به واکنش موردنظر مثلاً برگرداندن سر، سیخ ایستادن، از درخت بالارفتن را انجام دادند و معلوم و مشخص شد در مغز نقطه‌های معینی وجود دارند که تحت‌تأثیر ضربه‌های ره‌گیری تحریک می‌شوند و همیشه همان واکنش همیشگی را نشان می‌دهند. کنترل مغز انسان درحقیقت کنترل اعمال و حرکات اوست و موفقیت در چنین زمینه‌ای خوشایند است. درمورد حافظه هم تحقیقات علمی صورت گرفته است. در قسمت حافظه، مغز نیز همه دیده‌ها، شنیده‌ها و خوانده‌ها به‌طور فناناپذیر در آن نقش می‌بینند. بعضی متخصصان می‌گویند با مختصر تلاشی می‌توان قسمت حافظه یک عالم را به قسمت حافظه یک نادان بی‌سواد پیوند داد و او را طی یک‌ساعت اندیشمند ساخت و البته این‌کار روی حیوانات آزمایش و نتایج مطلوب بوده است؛ اما هنوز روی انسان عملی انجام نشده و با مطالعات بیشتر و در زمانی دیگر امکان وقوع وجود دارد. درمورد پیری و مسائل آن هم بحث وجود دارد. مغزشناسان مبارزه با پیری را که عامل مرگ است هدف قرار دادند، چون عظیم‌ترین تراژدی جامعه بشریت تلقی می‌گردد که عین حقیقت هم است. انسان درست در سنی که آموختنی‌ها را آموخته و درآستانه ابداع و خلاقیت قرار دارد ناچار غزل خداحافظی را می‌خواند و دانستنی‌ها و دانایی‌ها را با خود می‌برد. متوسط عمر انسان در سال ۱۹۰۰ میلادی ۴۸‌سال بود و در سال ۱۹۶۹ به ۷۰‌سال رسید که البته انسان بازهم خواهان زمان بیشتری‌ست برای زندگی. کارشناسان می‌گویند هدف در مرحله اول ترمز دادن به پیری نیست بلکه آهسته کردن آن و کندی حرکت قبل از سنین بالاست. طی سال‌های اخیر گروهی از دانشمندان اصرار داشتند که اموات را نه دفن کنند و نه بسوزانند بلکه آن‌ها را منجمد نمایند و بعد اضافه می‌کنند که تردیدی نیست که هر مرض لاعلاج سرانجام روزی مغلوب خواهد شد و آن‌موقع می‌توانیم مرده‌ای را که با این مرض مرده است و منجمد کرده‌ایم دوباره زنده و معالجه نماییم و البته اجرای این نظر در ابهام قرار دارد؛ بنابراین آنچه مشخص است بدن انسان پر از سلول‌هایی‌ست که سرهم‌بندی شده و زنجیروار پیوستگی به‌وجود آورده و وجود انسان‌ها را حفاظت می‌نمایند و مرگ زمانی‌ست که این پیوستگی فرومی‌ریزد اما بشر همچنان درآستانه شناخت واقعی مغز است که با دگرگونی‌های متفاوتی همراه است و باید بود و آن‌ها را دید. البته خیلی دورازذهن و دور‌از‌دسترسی نیست و کنترل مغز انقلابی در عالم خلقت خواهد بود.
*استاد دانشگاه و فارغ‌التحصیل رشته علوم تربیتی از دانشگاه لندن

ارسال دیدگاه شما

روزنامه در یک نگاه
هفته نامه سرافرازان
ویژه نامه
بالای صفحه