نخستین بانوی نابینا و مدالآور ایران:
از کاراته و سوارکاری، به دوومیدانی رسیدم
«هاجر صفرزاده» را میشود یکی از «دختران تاریخساز ورزش ایران» دانست که با کسب مدال نقره هفدهمیندوره بازیهای پارالمپیک، به «نخستین بانوی نابینا و مدالآور» این آوردگاه بزرگ تبدیل شد. وی در دو ۴۰۰متر نقره و در ۲۰۰متر به عنوان چهارم رسید تا یکی از موفقترین نفرات کاروان فرزندان ایران باشد. این دختر تاریخساز، «دومین بانوی پارالمپیکی ایران در ورزش نابینایان» بود. بهگزارش غفار میرزایی (ایرنا)؛ درخشش «صفرزاده» در پاریس بهانهای شد تا دقایقی با «دختر بادپای ورزش ایران» همکلام شویم تا از سختیهای زندگی قهرمانی و علایق ورزشی خود سخن بهمیان آورد که مشروح آنرا میخوانیم. وی میگوید: «اولین حضورم در پارالمپیک بود؛ در فضای ورزشگاه استادو فرانس شهر پاریس به میدان رفتم. جَو وحشتناکی بود که هم برای من استرس و هم هیجان داشت؛ اما موفق شدم هیجان و استرسم را کنترل کنم. زمان اعزام برایم شانس حداکثر عنوان چهارم ثبت شده بود؛ اما توانستم در جایگاه دوم قرار گیرم. رقابت با نابغه کوبایی سخت بود. او از سال ۲۰۱۲ و المپیک لندن یکهتاز دوومیدانی در ماده ۴۰۰متر بوده است. این رقیب کوبایی، چهار مدال طلای متوالی پارالمپیک را کسب کرده بود. کاروان ایران براساس کیفیگرایی اعزام شد و حقوحقوق ورزشکاران براساس میزان شانس مدال به آنان داده میشد؛ ازآنجاکه برای من شانس چهارمی ثبت شده بود، حقوق چهارمی را میدادند. در بازیهای پاراآسیایی هانگژو نیز طلا کسب کردم». او میگوید: «تمام تلاشم را خواهم کرد تا در پارالمپیک بعدی به عنوان قهرمانی دست پیدا کنم. رقیب کوبایی من ۳۶ساله است و احتمال بازنشستگیاش زیاد است. در بین چهار فینالیست، من جوانترین دونده بودم». وی درخصوص لقب «دختر بادپا» نیز میگوید: «خوشحالم که با کسب نشان نقره توانستم مردم کشورم را شاد کنم. در فضای مجازی، القاب زیادی برای من داده شد و حتی برخی از دختر بادپا استفاده میکردند. من زیاد در قید القاب نیستم و تمرکزم بر روی تمرینات و موفقیت است. امیدوارم این موفقیت برای کاروان ایران مثمرثمر باشد. همچنین موفقیت من بهعنوان یک دختر نابینا، موجی از امید را در دل این قشر ایجاد کرده است. اگر قرار باشد به همنوع خود کمکی داشته باشم، از هیچ تلاشی دریغ نخواهم کرد». وی درخصوص تاریخسازی خود و پاداش این عنوان میگوید: «برخی تصور میکنند چون تاریخسازی کردم، پاداش طلا خواهم گرفت؛ اما پاداش پای سکوی من نقره بود. حتی پاداشی که مسئولان استانی پیش از اعزام به من وعده داده بودند، هنوز واریز نشده. مسئولان استانی بهجز فراهمکردن شرایط تمرین، کاری برای من انجام ندادند. من از هماندوره کودکی به ورزش علاقه و در رشته کاراته فعالیت داشتم؛ و دانِ یک اینرشته را نیز دارم. در زمان فراغت از تمرینات دوومیدانی نیز به رشته سوارکاری میپردازم. به ورزش علاقهمندم و حتی فوتبال را بهصورت حرفهای دنبال میکنم. رشته تحصیلی من نیز تربیتبدنیست و امیدوارم در آینده بتوانم بااستفادهاز تجربیاتم به نابینایان کمک کنم. از سال ۹۴ وارد ورزش شدم و رشتههای مختلفی را امتحان کردم». وی ادامه میدهد: «فوتبال را دوست دارم و رقابتهای لیگ را پیگیری میکنم. بهمانند هر اصفهانی طرفدار سپاهان هستم و در کشور نیز عاشق استقلالم. لیگهای خارجی را دنبال میکنم. ورزشکاران در بهترین سن کار، درگیر تمرینات و مسابقات هستند و در کنار اینکار، همواره دغدغه شغل و آینده دارند. من نیز این دغدغه را دارم. خبرهای زیادی از استخدام قهرمانان بهگوش میرسد و امیدوارم روزی نیز من استخدام شوم. اصفهان شرایط کاری خوب و ظرفیتهای زیادی دارد و مسئولان کارخانه و شرکتهای بزرگ میتوانند قهرمانان را استخدام کنند»