تحلیل سلامت روان اجتماعات بشری
منوچهر قاسمی
درمان روحی انسان زمانی صورت حقیقت میپذیرد که افراد بتوانند امیال سرکوفته خود را بشناسند و نیروی روانی را جهت سعادت، خوشبختی و عقل و منطق قرار دهند. تلاش روانپژوهان و دانشمندان علوم اجتماعی نیز برایناستکه روزی نسلهای آینده از فعالیتها بهره ببرند. یکی از روانشناسان مشخصشده قرون گذشته «فروید» است که پرده از روی نهانخانه ذهن برکشیده و مشهورات مغز و اشباح را از عمق تاریک مغز بیرون آورده و آنرا به جهانیان عرضه کرده است. دیگر فعالان بعدی روان، مکتب او را پیروی کرده و کشفیات تازه افزودند تااینجاکه روانپژوهی پیشرفت داشته و مرحلهایست که باید خود را برای پالایش روان آماده کرده، امیال وازده را شناخته و از قدرت خلاقه شگفتانگیزی که درونمان وجود دارد به کارهای بزرگ متمرکز شویم؛ و از تضاد، تناقض و ناکامیهای گذشته سخنی نگفته و فراموش؛ و تعادل روان خود را آنچنان حفظ نماییم که در زندگی خود خوشبخت و سعادتمند باشیم. افکار و اوهام و احلام که در فرازونشیب وجود دارند را باید از ضمیر خود دور کرده و انسان متعادل و متعارف شویم و قدرت روحی که خداوند در وجود ما بهودیعه گذاشته صرف کار و فعالیت ساخته و بهدنبال عقل و منطق گام برداریم و ضروریست به موارد زیر توجه کنیم:
۱. باید در هنر و ادبیات و علم و دانش غوطهور باشیم. عالیترین مسیر کامهای وازده بشری مسیر هنریست. آنهاکه عاشق هنر خویشاند و میکوشند، فعالیت و سرگرمی به کار، بهترینراه موفقیت است.
۲- هنوز عقل و منطق بشر به آن رشد نرسیده که پردهپوشی را کنار بگذارد؛ تعارفات، ظاهرسازیها، ریاکاریها، دروغ و تزویر هنوز بر زندگی بشر حکمفرماست. همین پردهپوشیها، همین ظاهرسازیها که در زندگانی اجتماعی و فردی اجتماعات مشاهده میشود، بیشازپیش روان او را بیمار و روح او را معذب میسازد. روزیکه بشر پردهپوشی را کنار گذاشت و خود را از قیدوبند کامهای وازده برکنار داشت درآنروز به خوشبختی و سعادت نزدیکتر شده است.
۳- فروید میگوید: «تاآنوقتکه عقل و منطق بر احساسات بشری غلبه نکند، بشر روز خوش بهخود نخواهد دید. درعینحال نمیدانستی عقل و منطق آنقدر شبیه باشد که کامهای وازده را بیشتر محکوم کند».
۴- مربیان اجتماع، معلمان، پدران و مادران و پرستاران اجتماع براساس گفته فروید؛ قبلازهرچیز باید خود ازنظر روان سلامت باشند. اجتماعاتی که انسان متعارف را پرورش میدهد بایستی خود متعارف باشد. هرگز یک مربی بد نمیتواند شاگرد خوبی پرورش دهد. باید طفل را طوری بار آورد که صاحب شخصیت شود و شخصیت او دچار نوسان و منحرف نشود. دامن مادر و آغوش پرستار بایستی مکتبی برای پرورش شخصیتها باشد؛ همین آغوشهاست که هنرمندان بزرگ را تربیت میکند.
۵- اطفال را نترسانید و افکار موهون به مغز آنها وارد نکنید. شخصیت آنها را بپرورید و برای تجلی هنری به آنها اجازه بازی دهید؛ چنانکه روش برخورد با کودکان و توجه به آنها در آینده آنها اثربخش بوده و زندگیشان را شکل میدهد.
*استاد دانشگاه و فارغالتحصیل رشته علوم تربیتی از دانشگاه لندن