شکستهای پیدرپی؛ میراث جو بایدن در سیاست خارجی
جوزف آر بایدن با چه میراثی کاخ سفید را ترک میکند؟ تاریخ از چهلوششمین رئیسجمهوری آمریکا چهچیزی بهیاد خواهد آورد؟ اینها پرسشهاییست که بایدن ۸۲ساله در روزهای بازنشستگی در اقامتگاهش در ویلمینگتون ایالت دلاویر میتواند به آنها فکر کند؛ البته اگر ذهن رو به خاموشیاش، او را یاری دهد. بهگزارش علیرضا حجتی (پایگاه اطلاعرسانی دولت)؛ «آمریکا بازگشته است.» جو بایدن سال ۲۰۲۰ با ادعای بازگشت ارزشهای رهبری آمریکا در جهان پس از سیاستهای انزواگرایانه و یکجانبهگرای دولت دونالد ترامپ کار خود را در Oval Office شروع کرد اما در بسیاری از جنبهها، سیاست خارجی خود را در مختصات آمریکای ترامپ و «اول آمریکا» پیش برد و امروز هیچکس حتی تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او نمیتواند ادعا کند وعده اعاده نظم لیبرال محقق شده است. با گذشت چهارسال چیزیکه بازگشت، نه آمریکای بایدن که برگشت ترامپ به ریاستجمهوری و حضور در رأس سیاستهای واشنگتن است. حتی جو بایدن در آخرین نطق خود درباره سیاست خارجی دولتش، در محل وزارت خارجه ایالاتمتحده معترف شد دوران نظم پساجنگ سرد به سر آمده است و این چیزی بود که فردایش مشاور امنیت ملی او، جیک سالیوان درگفتوگوبا نیویورکتایمز آنرا اینگونه تکمیل کرد: «دوران پس از جنگ سرد بهپایان رسیده است؛ دوره برتری آمریکا از دهه ۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ بهپایان رسیده است. قبل از رویکارآمدن دولت بایدن، دوران برتری آمریکا بهپایان رسیده بود». این دموکرات کهنهکار در آخرین نطقهایش که بهنوعی وداع او با جهان سیاست بهشمار میرود تصویر یک پیروز از خود ارائه داد، بایدن درحقیقت اما رؤیاها و آرمانهایش را در قالب دستاوردی تصویر میکرد که فقط در جهان ذهنی او به واقعیت پیوسته بود.
رئیسجمهوری سابق ایالاتمتحده با وجود دستاوردهایی که دولتش در دیپلماسی کسب کرد اما درنهایت یک شکستخورده است. بایدن اصرار زیادی کرد خود را یک رهبر فوقالعاده و استثنایی جلوه دهد و حتی از دیگران هم انتظار داشت آنرا بپذیرند؛ درست همانطورکه پس از مناظره فاجعه بارش با دونالد ترامپ گفت که خوب ظاهر شده و از توانایی جسمی و ذهنی کافی برای ادامهدادن دور دوم مبارزات انتخاباتی برخوردار است. فقط چندروز نیاز بود تا سرانجام وادار شود از انتخابات انصراف دهد تا LBJ Moment برای دومینبار در تاریخ سیاسی ایالاتمتحده ثبت کرد. ۳۱ مارس ۱۹۶۸ «لیندون بی جانسون» رئیسجمهوری مستقر که پس از ترور جان اف کندی سکان کاخ سفید را دراختیار داشت اعلام کرد که بهدنبال انتخاب مجدد نخواهد بود. جانسون به جنگ در ویتنام و اختلافات در داخل اشاره کرد. منشی سابق او، جورج کریستین، گفت که سلامتی نیز یک عامل بود: جانسون تنها ۵۹ سال داشت اما ۱۳سالقبل از آن دچار حمله قلبی شده بود. او پنجسالبعد نیز دچار حمله قلبی مرگبار شد. ۵۶سالبعد «جوزف آر بایدن» هم با «لیندون بینز جانسون» همسرنوشت شد. وخامت حال جسمانی بایدن و البته جنگ غزه به حیات سیاسی او برای همیشه پایان داد. استراتژی امنیت ملی ۲۰۲۲ آمریکا بیان میکند که با «گردآوری یک ائتلاف گسترده از متحدان و شرکا، ما چشمانداز خود را برای جهانی آزاد، باز، شکوفا و امن پیش خواهیم برد و رقبا را پشتسر خواهیم گذاشت تا زندگی نهتنها آمریکاییها بلکه مردم سراسر جهان را بهبود بخشیم». رسانه «فارنپالیسی» مینویسد: عناصر اصلی این آرمان شامل «سیاست خارجی برای طبقه متوسط»، اولویتدادن به دیپلماسی بهجای نیروی نظامی و تعمیق و گسترش اتحادها بود. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده در «فارنافرز» نوشت که دولت توانست «یک استراتژی احیا» را با ترکیب سرمایهگذاریهای تاریخی در رقابتپذیری داخلی و یک کمپین دیپلماتیک فشرده برای احیای مشارکتهای خارجی بهطور موفقیتآمیز اجرا کند. طبق معیارهای خود دولت جو بایدن؛ نتوانسته به استانداردهای بلندپروازانه سیاست خارجیاش دست یابد. در نزدیکی پایان ریاستجمهوری بایدن، دوسوم رأیدهندگان آمریکایی معتقد بودند کشور در مسیر اشتباهی قرار دارد و دولت بایدن تبدیل به پلی میان دوره اول و دوم ریاستجمهوری ترامپ شده است. بایدن، خودش و دموکراتها را فقط بهایندلیل به ورطه شکست کشاند که خواست یک وفادار به اسرائیل نظر برسد! درحقیقت همانطورکه تمایل داشت بهعنوان یک صهیونیست خوانده شود، بهپایان خط رسید. جو بایدن، برای تحقق اهداف اسرائیل در جنگ غزه که همراه با بیسابقهترین نسلکشی در ربع قرن بیستویکم بود، هرگونه حمایتی کرد، از پشتیبانی سیاسی و دیپلماتیک با بیاعتبارکردن سازمان ملل بهواسطه وتوی بیش از شش قطعنامه توقف جنگ تا کمکهای بیسابقه تسلیحاتی، هدایت اتاق جنگ غزه و پشتیبانی مستقیم نظامی از اسرائیل. رئیسجمهوری آمریکا ابایی نداشت برای جنگافروزی اسرائیل، دولت خود را میلیتاریستی جلوه دهد. رسانههای آمریکایی بیشازآنکه بلینکن را وزیر خارجه بدانند به او لقب وزیر جنگ آمریکا میدهند! بایدن بهعنوان اولین رئیسجمهوری در تاریخ آمریکا که در شرایط جنگی اسرائیل، به اراضی اشغالی سفر کرد، دستگاه سیاست خارجی را با یک وضعیت استثنایی تاریخی روبرو کرد. برای اولینبار، موجی از استعفای دیپلماتهای آمریکایی در وزارت خارجه دراعتراضبه حمایت بیقیدوشرط دولت آمریکا از جنایات اسرائیل در غزه که از هیچیکاز قواعد جنگی تبعیت نمیکرد، بهراه افتاد. «هریسونمان»، افسر سابق اطلاعاتی که بهدلیل حمایت آمریکا از اسرائیل از آژانس اطلاعات دفاعی استعفا داد، گفته است که واشنگتن دیپلماسی را تنها «به سطحیترین معنا» یعنی برگزاری «تعداد زیادی جلسات» انجام داد، اما هیچ تلاش منطقیای برای تغییر رفتار اسرائیل انجام نداد. وزارت خارجه بایدن پذیرفته بود اساساً مانور دیپلماتیک اینکشور برای توقف جنگ غزه یک تظاهر بوده است. متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در ماه سپتامبر اعتراف کرد: «ما هرگز نمیخواستیم یک راهحل دیپلماتیک با حماس درنظر بگیریم». فارنپالیسی ماه گذشته در گزارشی نوشت: اگر موضع دولت بایدن ایناستکه اسرائیل حق دارد به جنگ ادامه دهد تازمانیکه به اهداف اعلامی خود برسد، تظاهر به اینکه برای پایان درگیری، راهحل دیپلماتیک میتواند وجود داشته باشد، چه فایدهای دارد؟ پاسخ، افکار عمومیست. بایدن میداند سیاستی که جنگ گسترده را ایجاب میکند، نامحبوب است و واکنشهای بیشتری را بهدنبال خواهد داشت؛ بنابراین او امیدوار است با ادامه انتقال تسلیحات نامحدود و درعینحالکه ظاهراً درحالمذاکره برای یک توافق صلح است، هم دموکراتهای طرفدار اسرائیل و هم منتقدان جنگ را راضی کند. نمایش دیپلماسی تلاشی برای متقاعدکردن مردم بهایناستکه دستان بایدن بسته است و درحالیکه او مایل بهپایان جنگ است، بهسادگی نمیتواند اینکار را انجام دهد. بایدن در متوقفکردن نتانیاهو هم برای توقف کشتار در غزه شکست خورد و فقط در جلساتش او را یک «لعنتی بد» مینامید. امروز اعتبار آتشبس بهحساب ترامپ واریز شده است. پولیتیکو در گزارشی که به نقش ترامپ در فشار به نتانیاهو برای پذیرش آتشبس پرداخته، نوشت: اصرار ترامپ بر اینکه این موفقیت به او تعلق دارد، برای بایدن و دستیارانش ناخوشایند است. ازنظر بایدن، این توافق دقیقاً در چهارچوب برنامهایست که او در ماه مه ارائه داده و توسط بلینکن، برت مکگورک و میانجیهای قطری و مصری بشدت دنبال شده است. دستیاران بایدن در دورههای مختلف طی ۱۵ ماهگذشته، واقعاً باور داشتند که نزدیک به توافق هستند اما هربار همهچیز فرومیریخت. تقریباً یکسالپیش، در فوریه، بایدن به خبرنگاران گفت امیدوار است بهزودی توافق حاصل شود و باردیگر، درآستانه کنوانسیون دموکراتها، مقامات آمریکایی گفتند که توافق نزدیک است، اما هربار ناامید شدند. امروز سیاستهای بایدن در قبال جنگ غزه، پرسشهای مهمی در آمریکا درخصوص حمایت از اسرائیل ایجاد کرده است. طبق نظرسنجی موسسه IPSOS؛ اکثریت (۵۳درصد) آمریکاییها معتقدند که ایالاتمتحده بیشازحد برای اسرائیل هزینه میکند. آخرین سخنرانی جو بایدن در هفتادونهمین مجمع عمومی سازمان ملل خطابهای پرشور برای وداع این سیاستمدار آمریکایی با دنیای سیاست بود. رئیسجمهوری آمریکا در آخرین فریم بینالمللی خود، خاطرات سیاسی خود را در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی و جنگ ویتنام و اوضاع خاورمیانه یادآوری کرد. او درحالیکه استوار در کنار جنایات جنگی آپارتاید اسرائیل در غزه ایستاده بود، بااشارهبهاینکه درطول دوران کاریاش شاهد پایان آپارتاید در آفریقایجنوبی و نسلکشی در یوگسلاوی سابق بوده است، گفت نباید امید خود را از دست بدهیم. جو بایدن درست میگفت، اما ویتنام و آپارتاید آفریقایجنوبی بیشتر نمایانگر ناکامی سیاسی در ایالاتمتحده در قرن بیستم هستند. خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۲۱ یکیدیگر از ناکامیهای سیاست خارجی بایدن بود که باعث کاهش محبوبیتش شد. از زمان خروج از افغانستان که تصاویر ترک کابل توسط فرار نظامیان یادآور فرار ارتش آمریکا از سایگون در جنگ ویتنام بود محبوبیت بایدن هرگز بهبود نیافت و به بالای ۵۰ درصد نرسید. درباره چین، اگرچه بایدن با پیمان آکوس یک دستاورد کسب کرد و توانست یک سنگر مهم در دریای چین جنوبی ایجاد کند اما درنهایت تیم سیاست خارجی و امنیت ملی بایدن نتوانستند بهطور مؤثر از پیشروی چین در اقتصاد جهانی و بلوکبندیهای بینالمللی جلوگیری کنند. واسطهگری پکن میان ایران و عربستان و احیای رابطه تهران و ریاض یک شکست فاحش برای آمریکای بایدن بود. ناکامی مقابل چین تااندازهای برای دولتمردان آمریکایی ملموس است که بلینکن و جیک سالیوان بهعنوان معماران سیاست خارجی دولت بایدن در آخرین گفتوگوی خود با نیویورکتایمز اعتراف کردند سیاست ترامپ علیه چین کاملاً درست بود! بایدن درحالی کاخ سفید را ترک میکند که در دوره او جنگ اوکراین آغاز شد و سایه جنگ بعد از هفتدهه بر اروپا ظاهر شد. جنگی که تبعات آن قاره سبز را وارد دورهای از آشفتگی کرده و سه قدرت برتر اروپا آلمان، فرانسه و انگلیس در بیثباتترین دوران خود به سر میبرند. پاریس طی یکسال چهار نخستوزیر بهخود دیده و آلمان هم با سقوط دولت شولتس، برلین وارد فرایند انتخابات زودهنگام شده است. در انگلستان هم استارمر به ثبات کامل نرسیده است. میراث بایدن برای متحدان آتلانتیکی، یک اروپای چندپاره و بیثبات واگذاردن آنها به ترامپ است. ترامپی که قول داده جنگ اوکراین را تمام کند و البته ایدهاش ایناستکه هرچه روسیه روی زمین تصرف کرده برای مسکو باقی بماند! سیاست خارجی آمریکا در دوران بایدن در قبال ایران نمادی از سردرگمی و عدم انسجام بود. اگرچه با چیدمان اعضای سیاست خارجی و امنیت ملی کاخ سفید با حضور افرادی چون تونی بلینکن، جیک سالیوان، جان کری و وندی شرمن که در بهثمررسیدن توافق ۲۰۱۵ نقش داشتند تصور میرفت احیای برجام از اولین دستورکارهای دیپلماسی دولت بایدن باشد اما هر چه زمان پیش رفت فقدان برنامهای مشخص درباره توافق هستهای با تهران در دولت بایدن مشاهده شد. دولت دموکرات، بازگشت به توافق را همزمان با حفظ کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران دنبال میکرد. یکی از اولین اقداماتی که دولت بایدن در ماههای اولیه انجام داد مذاکرات فشرده با چین برای توقف خرید نفت ایران توسط چین بود. روندیکه برای واشنگتن موفقیتی بهدنبال نداشت. کاخ سفید در چنددور مذاکرات وین، نشان داد آنچنانکه باید جدیت لازم برای بازگشت به برجام را ندارد. این در شرایطی بود که تهران و واشنگتن درایندوره ازطریق دیپلماسی حقوقبشر به یک توافق مبادله زندانی دست یافتند. سردرگمی و بیبرنامگی دولت بایدن جایی خود را نشان داد که در میانه گفتوگوهای وین، در تیم مذاکرهکننده آمریکایی شکاف بهوجود آمد و «ریچارد نفیو» و برخیدیگر از مذاکرهکنندگان از سمت خود کنارهگیری کردند. سرانجام سیاستهای آمریکا درخصوص جنگ اوکراین، اقدامات تحریکآمیز در تایوان و عدم اراده برای احیای توافق هستهای ایران، باعث شد چین و روسیه، فرآیند عضویت ایران در پیمانهایی همچون شانگهای و بریکس را تسهیل کنند و شکل جدیدی به همکاری خود ببخشند.