سخن مدیرمسئول
فساد ریشهدار در فوتبال
تعطیلات نوروزی را تمام کردیم و یک گام دیگر را برای به پایان رساندن لیگ برتر فوتبال پشتسر گذاشتیم تا طی دو یا سهماه آینده لیگ را به پایان ببریم و برای فصل بعد برنامهریزی کنیم. این هم جریانیست سیال که در تمام کشورها در وجود دارد و میلیونها انسان عاشق فوتبال که مشتاقان همیشگی فوتبال بهشمار میآیند و اگر مقایسهای بین فوتبال ما و سایر کشورها داشته باشیم، ازنظر ساختاری و نکات مثبت و منفی، میتوان با اطمینان گفت که بیش از 95درصد کشورها از ما جلوتر و برتر هستند؛ چراکه چندین دهه است که فوتبال بهدست غیرفوتبالیها اداره میشود و سوءمدیریت تا بهجایی رسیده است که خواهران و مادران فوتبالیستها آماج شعارهای زشت و رکیک قرار گرفتهاند که آدمی را از فوتبال و این تماشاگران متنفر و دلزده میکند. از انتخابات فوتبال بگویم که اغلب کاندیداها را فاقد شرایط ریاست و عضویت در هیئتمدیره کشور دانستند و کار بهجایی رسید که تنها دونفر منتخب و حائزشرایط برای این فدراسیون معرفی شدند و از پیش مشخص شد که رئیس چندساله فوتبال همچنان رئیس است و رئیس میماند و شرایط رأیدهندگان بهنحوی تنظیمشده که خود فدراسیون تائید یا عدمتائید کاندیداها و حتی رأیدهندگان را اعلام میکند و لذا چون قرار نیست فوتبالیها امور فوتبال را عهدهدار باشند، وضع بهصورتیستکه اینروزها هیچکس از فحش و توهین و هتاکی مصون نیست و درروی سکوها هم آنقدر کار به زشتی و فضاحت کشیده است که بسیاری از خانوادهها از رفتن فرزندان دختر و پسر بهعنوان تماشاچی جدا جلوگیری میکنند و کمیتههای انضباطی و اخلاق هم بههیچوجه تصمیم قاطعی برای زدودن این لکههای تاریک اقدامی درخور توجه بهعمل نمیآورند که جای تعجب بسیار دارد که حتی تیمهای فحاش و لیدرهای معلومالحال آن نیز از ادامه رفتار خود دست نمیکشند که در اینمورد مسامحه و پشتگوشاندازی و جانبداری، بهجایی رسیده است که حتی چنین تیمهایی را از داشتن تماشاگر هم محروم نمیکنند و چون بیتفاوتی مسئولین تابدینجا کشیده شده، فحاشی از دو تیم پرسپولیس و استقلال به سایر تیمها هم سرایت کرده و این رسم زشت و ناپسند کمکم دارد، بهصورت اپیدمی ظهور میکند. اگر بهاختصار یک مورد قصور فدراسیون را ملاک قرار بدهیم، مصلحتاندیشی فدراسیون بهجایی رسیده است که از صدور رأی قطعی مناظره یک بازیکن با باشگاه سابق و فسخ یکطرفه قرارداد بازیکن با باشگاه بهجهت انتفاع اندیشیده شده، بیش از پنجماه است که به تعویق میافتد! که بازهم باید حاصل فحاشی تماشاگران یک تیم را به بازیکن مزبور، ناشی از قصور صددرصدی فدراسیون دانست که شایبه طرفداری فدراسیونیها را از یک تیم شهرستانی یا سفارشات پیرامون این باشگاه، سکوها را به هرجومرج رسانده است و بهگفته شاعر: «چو از قومی یکی بیدانشی کرد/نه کس را آبرو ماند نه می را»؛ بنابراین در فوتبال اینچنینی، برای هیچکسی آبرو نمانده است که باید پذیرفت، عدم وجود یک چنین ورزشی بهتر از وجود آن است؛ بهخصوص که یک چنین فضای مسمومی حتی به فضای مسابقات تیمملی با کشورهای دیگر در حوزه مسابقات مقدماتی جامجهانی فوتبال، نیز سرایت کرده است که ناموس این فوتبالیست موردتهاجم زبانی قرارگرفته است و اگر فدراسیون به یک دعوی معمولی بین این بازیکن و باشگاهش و نحوه اختلاف رسیدگی میکرد، کار فساد به اینجا نمیکشید. متأسفانه مجدداً پای فالبینان و رمالها هم باز شده است که من نویسنده بگویم: «هردم از این باغ بری میرسد/تازهتر از تازهتری میرسد». خدایا! سببی ساز که آخر و عاقبت فوتبال در کشور ما خوش باشد.