سخن مدیرمسئول
زنان سرپرست خانوار و مشکلاتی حل نشده
از سابق در ایران شعار کار، خواب و فراغت، سه عنصر وجودی شکلدهندهی اجتماع امروزی بودهاست. البته تقسیمبندی شبانهروز به سه بخش در روزگاران گذشته میتوانست عینی باشد؛ اما در این برهه شبانهروز را به دو بخش تقسیم کردهاند؛ 18ساعت کار و شش ساعت خواب. دیگر از فراغت، تمدد اعصاب و استراحت خبری نیست، آنقدر مشکلات اقتصادی برای خانوادهها جدیست که سرپرستان خانوار را وادار کردهاست، علیرغم میل باطنی پارهای از اوقات حتی در سه نوبت صبح و عصر و شام به کار اشتغال ورزند. وقتی کارشناسان معتقدند درآمد زیر سه میلیون تومان در ماه نشان از خط فقر است، درحالیکه 80درصد حقوقبگیران، دریافتی ماهانهای زیر یک میلیون و 200هزار تومان دارند، فشارهای اقتصادی بر مردم عزیز و نجیب کشورمان به خوبی حس میشود. اما بحث امروز ما در مورد زنان سرپرست خانوار است و آنجایی که در جامعهی ما به وضوح تبعیض حقوق در بین مردان و زنان جاری و ساریست. در بسیاری از شرکتها، سازمانها و حتی ادارات نیمهدولتی میزان دریافتی با کار یکسان برای مردان بیشتر از زنان است، بهویژه در مشاغل پایین در سطوح پرستاری از کهنسالان، نظافت، نگهبانی، منشیگری، پرستاری در بیمارستان و حتی مشاغل خدماتی چون فروشندگی و مغازهداری یک تفاوت معنیداری بین حقوق زنان و مردان وجود دارد که زنان سرپرست خانوار برای ادارهی زندگی ناچارند با دستمزدهایی گاه 500هزار تومان در ماه و بدون بیمه و سایر پوششهای معمول تامین اجتماعی تن به هر اجحافی دهند. حالا چرا چنین است پاسخ در تهران؛ یعنی پایتخت شلوغ ما که خیلیها برای درآمد بیشتر به آن مهاجرت میکنند تمام آن چیزی که بعد از یک ماه کار کردن نصیب بعضیها میشود همین 500هزار تومان است و دست برقضا بیشتر کسانی که چشمشان به دست کارفرماست تا این حقوق ناچیز را دریافت کنند، زنان هستند، زیرا آنان راحتتر کنار میآیند، مقایسه نمیکنند، غرولند نمیکنند و شاخ و شانه هم نمیکشند؛ تازه این حقوق ناچیز را میگیرند و معمولا از کارفرما ممنون هستند. در این میان وزارت کار در آغاز هر سال حداقل میزان دریافتی حقوقبگیران را تعیین میکند و از بابت مسکن و خواروبار و سایر مزایا نیز ارقامی را اعلام میکند که کارفرما ملزم به پرداخت است. معمولا همه ساله تعداد بیمهشدهها یا افراد تحت پوشش را به تفکیک سن و جنس اعلام میکنند. در آمارهای امسال این نهاد، تعداد زنان بیمهشدهی اصلی را یکشانزدهم مردان اعلام کردهاست که این سند موید یک نکتهی تلخ است و اینکه نسبت زنان شاغل به مردان نشان میدهد، تعداد زنانی که کار میکنند بدون اینکه بیمه باشند یا کارشان در جایی ثبت شده باشد خیلی بیشتر از مردهاست و کارفرمایان معمولا برای جذب کارگر بسیار مایلند افرادی را جذب کنند که هم حقوق کمتری دریافت کنند و هم اینکه کارگر را بیمه نکنند که باز هم تعداد زنان در این بخش بسیار بیشتر از مردان است و بالاخره در مشاغل سخت و طاقتفرسا معمولا زنان بیشتر از مردان به کار گرفته میشوند؛ ازجمله پرستاری از مردان و زنان کهنسال که معمولا به دست زنان و اغلب سرپرست خانوار صورت میگیرد که با دریافت حقوق کمتر و کار بیشتر ناچارند به کار مشغول شوند و دم فرو ببندند و هیچ وقت اعتراض نکنند. امیدواریم فرهنگ عمومی در کشور ما تا جایی که امکان دارد پیشرفت کرده و نهادهای ذیربط نیز با کنترل بیشتر در رفع این تبعیض آشکار از هیچ کوششی فروگذار نکنند. باشد که در آینده شاهد دنیایی برابر برای زنان و مردان باشیم و این طرز فکر غالب که مردان برتر از زنان هستند برای همیشه از جامعهی ما زدوده شود.