نگاهی به فقرهای پیدا و پنهان در جوامع
نان به نرخ «زور» خوردن!
سعید جمالی
آمریکاییها سالانه بیشاز مبلغی که برای درمان مالاریا در سراسر جهان هزینه میشود، پول صرف تنها یکشب برگزاری مراسم هالووین میکنند یا 3.663میلیون نفر در جهان یعنی یکیاز هر 10 نفر در جهان، به آب نوشیدنی سلامت دسترسی ندارند یا 730میلیون نفر از اهالی مناطق حومهای در قاره آفریقا نهتنها برای گرمشدن در خانه آتش روشن میکنند؛ بلکه غذای خود را بهجای استفاده از اجاق گاز، روی هیزم میپزند که بسیار برای سلامتی بد است یا بر اساس آمار یونسکو بیشاز 59میلیون کودک در جهان نمیتوانند به مدرسه بروند که بیشاز 50درصدشان دختر هستند و... نمونههایی ازایندست، که در مجامع آماری و دادهپردازی مانند ONE بهچاپمیرسند، آنقدر زیاد هستند که با مطالعهی آنها با انبوهی از اعداد و ارقام تاسفبار روبهرو و به این واقعیت نزدیکتر میشویم که دامنهی فقر، چقدر در جهان پهناور امروز، گسترده شدهاست؛ اما این «فقر» چیست؟ در لغتنامهی دهخدا در تعریف این واژه به مورد جالبی برمیخوریم که ذکر شده در موارد بعیدی میتواند «فرودآمدن حادثه بر کسی و شکستن مهرههای پشت او» باشد! اگرچه معنای متعارف و رایج آن، بیچیزی و نداریست؛ اما گسترش فقر به انواع مختلف در جهان، به حدت و شدتی رسیده که بهنظر میآید آن تعریف غریب و دور از ذهن، نزدیکترین و ملموسترین حکایت از تعبیر این کلمه در میان جوامع امروز است؛ تاجاییکه هر کسی دستکم در کشور خودمان گاه در شرایطی قرار میگیرد که بهرغم نادارنبودنش، در آن موقعیت خاص، به معنای واقعی کلمه «دستش تهی میشود» و طعم گونهای از فقر را میچشد و البته ضربهی فقر، کمرش را میشکند! بهعبارتی دیگر نمیتوان گفت، فقر در «نداشتنها» خلاصه میشود؛ گاهی تنها در یکسری مسائل رخ نشان میدهد. بهتازگی خبرگزاری مهر در گزارشی خبری منتشر در چهارم آبانماه سال جاری، از قول علی ربیعی؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی آوردهاست: «انواع فقر در کشور شناسایی شده که فقر درمانی، از مهمترین موارد است». وی در بخشی از این گزارش، از شناسایی انواع فقر خبر داد و افزود: «فقر درمان را بهعنوان مهمترین فقر در نظر گرفتیم. قبلا اگر کسی به سرطان مبتلا میشد، بهراحتی دو دهک سقوط میکرد. دولت همهی مردم را بیمه کرد و اگر امروز طرح تحول سلامت مشکل دارد، ناشیاز عملکرد بیمهها نیست. تمرکز بر فقر آموزش و فقر مسکن را دنبال کردیم و امروز هیچ خانوادهی دو معلول به بالا، دیگر بدون مسکن نیست و ما همچنان مسکن حمایتی را بهصورت جهتدار دنبال میکنیم. همچنین، فقر امنیت از آینده را در قالب نظام چندلایهی تامین اجتماعی و بیمهی فراگیر دنبال و برای کاهش فقر غذایی نیز تلاش میکنیم تا به ۱۷۰هزار کودک، هرروز یک وعده غذای گرم بدهیم. سال آینده نیز، با تخصیص بودجه، ۱۱میلیون نفر را در بعد فقر غذایی پوشش میدهیم». در بحث شناسایی فقر و شاخههای آن، در مقالهای منتشره در Exploringyourmind میخوانیم: «گاهی فقر، به کمبودهای فردی و گاهی به کمبودهای اجتماعی گفته میشود. عدم امکانات برابر برای افراد جامعه منجر به ایجاد فاصلههایی میشود که در هر زمینهای متفاوت است. برای مثال، ممکنست که دو خانواده بتوانند هزینهی معمول آموزش فرزندان خود را بدهند؛ اما در امکانات رفاهی، تنها یکیاز آنها بتواند بهراحتی برای آیندهی شغلی فرزندشان، سرمایهگذاری مالی انجام دهد. این نشان میدهد که نداریها میتواند مربوط به حال افراد باشد و میتواند آیندهی یک خانواده را تحت تاثیر قرار دهد». درهمینزمینه، دکتر مهرداد ناظری؛ جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه میگوید: «باتوجهبهاینکه در دورهی آقای روحانی نسبت به دورهی محمود احمدینژاد، تورم کنترل شد؛ اما مسئلهی فقر همچنان یکیاز موضوعات مهم اقشار جامعه است. فقر، به دو نوع مطلق و نسبی تقسیم میشود. فقر مطلق به ناتوانی فرد از حداقلهای معیشتی در راستای نیازهای اصلی شامل خوراک، پوشاک و مسکن گفته میشود؛ یعنی اگر فردی نتواند سه وعده غذای اصلی، پوشاک به حد کفایت و یک سرپناه برای خود تامین کند، در فقر مطلق بهسرمیبرد. در مطالعات جهانی، کسانیکه کمتر از یکدلار در روز درآمد دارند را فقیر مطلق بهحساب میآیند. اما فقر نسبی بنا به شاخصهای متفاوتی تعریف میشود. مثلا مردم تا چه حد نسبت به تورم میتوانند به نیازهای اولیه و ثانویهی خود پاسیخ گویند؟ بر این مبنی، دیدگاههای متفاوتی در خصوص فقیرشدن جامعهی ایران مطرح میشود. مثلا عدهای کسانیکه زیر یکمیلیون تومان درآمد دارند را فقیر نسبی مینامند؛ درحالیکه برخی معتقدند، با توجه به تفاوت هزینههای زندگی در ایران و برخی کشورهای اروپایی، حتی افرادی با درآمد سهمیلیون تومان در ماه نیز جزو فقرا هستند. بعضی اقتصاددانان براینباورند که شاید در آمار رسمی، بخش اعظمی از جامعهی ایران زیر خط فقر نباشند؛ اما در کوچه و بازار و هنگام خرید، عدهی بسیاری فقر را با گوشت و پوست خود احساس میکنند؛ زیرا میزان درآمد افراد بهنسبت تامین نیازها چندان تغییری نکرده است. حتی با توجه به رکود فعلی عدهای شغلهای دوم و سوم خود را از دست دادهاند که این موضوع باعث ایجاد محدودیت در پاسخگویی به نیازهای آنها و خانوادهشان شدهاست».