ميشل فوکو
ميشل فوکو در 15 اکتبر 1926 در پواتيه فرانسه و در خانوادهي بورژوا بهدنيا آمد، تحصيلات مقدماتي خود را در مدارس محلي به پايان برد، در سال 1945 به پاريس رفت و در کلاسهاي آمادگي براي شرکت در آزمون ورودي»اکول نورمال سوپريور «شرکت کرد و اين آغاز آشنايي فوکو با استادش ژان ايپوليت بود که بعدها تاثير بهسزايي برانديشهی او گذاشت. فوکو در سال 1946 آزمون ورودي را با موفقيت پشت سر گذاشت و در همين سال بود که براي چند ماهي به «حزب کمونيست فرانسه» (PEC) پيوست و در اکتبر سال بعد از آن جدا شد. يکسال پس از آن، فوکو مدرک آسيبشناسي رواني را اخذ کرده و به تدريس و پژوهش در اين زمينه پرداخت. حاصل مطالعات اين دوره کتابي با نام «بيماري رواني و شخصيت» بود که در سال 1953 منتشر شد. فوکو در فاصلهی پاييز 1955 تا پايان 1960 بهعنوان رايزن فرهنگي به کشورهاي سوئد، لهستان و جمهوري فدرال آلمان سفر کرده در دانشگاههاي اوپسالا، ورشو و هامبورگ به تدريس پرداخت. او در اين مدت، بهويژه به هنگام اقامت در اوپسالا، طرح نخستين اثر عمده خود (به گفته خويش نخستين اثرش) را دربارهی تاريخ ديوانگي پي ريخته و به مطالعات گستردهاي در اين زمينه زد. اين طرح به راهنمايي ژرژکانگييم، يکي ديگر از استادان تاثيرگذار بر انديشهی فوکو، به عنوان رساله دکتراي او ارائه شد و سرانجام در سال 1961 با عنوان جنون و بيعقلي: تاريخ جنون در عصر کلاسيک انتشار يافت. فوکو پيش از دفاع از رساله خود و انتشار آن، طرح اثر بعدي خودش درباره پيدايش درمانگاها را در سر ميپروراند و اين کتابي است که همبستگي بسيار نزديکي با کتاب پيشين او داشت. فوکو در فاصلهی انتشار اين اثر اخير به پژوهش دربارهی نويسنده سورئاليست فرانسوي، و ريمون روسل پرداخت، مقدمهاي بر مکالمات ژان ژاک روسو نوشت و»انسانشناسي»کانت را ترجمه کرده و بر آن نيز مقدمه يي نگاشت. «ريمون روسل»و»زايشگاه درمانگاه: ديرينهشناسي نظر پزشکي «با فاصله اندکي از يکديگر و در سال 1963 انتشار يافتند. در سال 1964 فوکو رسما به سمت استاد فلسفه در دانشگاه کلرمون – فران منصوب شد. در فاصله انتشار آن کتابها و اين انتصاب، فوکو عمدتا سرگرم نگارش مقالات پراکندهاي بود که مهمترين آنها «مقدمهاي بر تخطي» به پاس انديشه ژرژباتاي، است. فوکو سپس طرح کتاب عظيم و پر مخاطب خود، «واژهها و چيزها: ديرينهشناسي علوم انساني»، که مهمترين اثر دورهی ديرينه شناسيهايش محسوب ميشود، را دنبال کرد. اين کتاب، پس از وقفههايي در روند نگارش آن، سرانجام در سال 1966 انتشار يافت و طرح بعدي او، که پايانبندي ديرينه شناسيها و تحليلهاي گفتماني نيز هست، با عنوان گوياي ديرينهشناسي دانش در سال 1969 منتشر شد.