چند خط از خاطرات احسان نراقی؛
ساواک به مثابه پلیس، مخبر و پژوهشگر!
اجبار، آخرین چهره یک حکومت است. از همینروی از دستگاههای اجبار نیز نمیتوان انتظار ایجاد مشروعیت و اطاعت داشت. این درحالی است که چنین انتظاری را از ساواک بود. انتظار بود که ساواک هم خبر بیاورد و هم تحلیل کند و هم مقابله. همین امر نیز یکی از عوامل سقوط شاه بود. هممچنان که این امر از خاطرات احسان نراقی برمیآید: «بعد از واقعهی 17شهریور 1357 وقتی برای بار اول روبهروی شاه نشستم. او به من گفت: بحران فعلی از کجا ناشی شده و سبب چه شده بوده، بانی آن کیست؟ گفتم: قربان اعلیحضرت. شاید شاه پنجاه درصد فکر کرد که میخواهم بگویم فکر و نقشه او در همهی امور همانند انقلاب سفید باعث این هیجانات شده، با کنجکاوی خواست تا بیشتر توضیح دهم. گفت: چطور مگر ما چه کردیم؟ گفتم: سالها قبل وقتی شما به قم تشریف بردید و سخنان تحریکآمیزی علیه روحانیون بیان کردید باعث شد روحانیون راه مبارزه را پیش گیرند. فراموش کردید که سنت شیعه در طول تاریخ، اعتراض علیه حکومتها بوده و رفتار شما آنان را بیشتر مخالف حکومت کرد. بعد به شریعتی اشاره کردم و گفتم: شریعتی از مذهب شیعه بیشترین استفاده را در جهت مبارزه با رژیم کرد. مدت یک ساعت حرف زدم و شاه به دقت گوش داد. حرفم که تمام شد گفت: این مطالب که شما می گویید مگر ساواک نمیفهمید. گفتم: قربان ساواک که وظیفهاش مطالعه و تحقیق نبود، ساواک دائما خبر چینی میکرد.»