نگاهی به کارنامه موسیقایی بنیامین بهادری از دیروز تا امروز
بغضهای دنبالهدار یک خواننده... نفسبریده
مصطفی رفعت
بعضی چهرهها یکشبه ستاره میشوند و این امری بدیهی در سینما و موسیقی است. تاکنون نامهای بسیاری را در این دو عرصه دیدهایم که با همین قانون نانوشته وارد گود حرفهای شدهاند؛ اما عده اندکی از آنها بودند که از فرصت پیشآمده نهایت استفاده را ببرند. در حوزه موزیک، این اتفاق به نسبت کمتر از سینما روی داده است و البته حفظ این شهرت به دست آمده، در میان موزیسینها روال مثبتتر و رو به رشدتری از بازیگران داشته است. با اینحال، در همین فضای محدود و البته مغشوش موسیقی پاپ سالهای بعد از انقلاب، استارهای ماندگار کمتری به چشم میخورند. همین حالا، اگر بخواهیم تنها چند خواننده را به عنوان سوپراستار موسیقی پاپ حال حاضر ایران نام ببریم، بیشک نام بنیامین بهادری در صدر میایستد. این خواننده، آهنگساز و ترانهسرا با همان آلبوم اول خود توانست نامش را به عنوان یکی از پرمخاطبترین خوانندگان جوان نسل جدید پاپ ایران مطرح کند. وحید بهادری با نام هنری «بنیامین» در یک دههای که از عمر حرفهای شدنش میگذرد، به خوبی موقعیت خود را حفظ کرده و به رغم حوادث تلخ و شیرینی که در این سالها تجربه کرده توانسته همچنان در اوج بماند. او جزو معدود خوانندگان پاپ است که در فضای این روزها که هر آلبومی به سرعت از روی اینترنت دانلود میشود، کارهایش مرزهای خوبی از فروش را تجربه میکنند. او درباره شروع کارش در هنر میگوید: «نوجوان بودم که وارد ترانهسرایی شدم. راستش نمیدانم اصلا چطور شد که وارد این کار شدم؛ اما به هر حال مرا درگیر خودش کرد. در خانوادهای مذهبی به دنیا آمده بودم و درس، مهمتر از این ماجرا بود. بچه آخر هم بودم و شاید نگاهها روی من این بود که دنبال رشته دیگری بروم. اما ادبیات خواندم. کاری که هرگز از آن پشیمان نشدم. در همان آغازین روزهای جوانی به کارگاههای ترانه میرفتم و آنجا بود که با سید فرید احمدی آشنا شدم. این آشنایی کمکم شکل زندگی مرا هم عوض کرد». البته ماجرا فقط بر حسب تصادف نبود و بنیامین، ریشههایی هم در این زمینه داشت. خودش میگوید: «پدرم صدای خوبی داشت و شاید اگر وارد مسیر خوانندگی میشد، اتفاقهای خوبی در این عرصه برایش میافتاد. من هیچوقت نگفتهام که صدای خوبی دارم؛ ولی حس میکنم ماجرای خواندن من میتواند یکجورهایی هم ارثی باشد. آن اوایل نمیخواستم خوانندگی کنم؛ اما وقتی اتود کارهایی که ساخته بودیم لو رفت و از کارها با صدای من استقبال شد، به پیشنهاد دوستان خودم کارها را خواندم و منتشر کردیم». او با تاکید بر اینکه هیچ موفقیتی تکنفره نیست، ادامه داد: «من از موفق شدن کارهایم خیلی خوشحالم. حتی همان اول که کارهای اتود را میساختیم تا خواننده اصلی بخواند هم دوست داشتم کارهای موفقی بشوند. خدا را شکر این اتفاق افتاد. در این سالها هم خواستهایم که با همکاری و همفکری دوستان کارهایی موفق با ایدههای نو ارائه کنیم. حالا اگر در این مسیر نام بنیامین مطرح شده، فقط کار من تنها نبوده و همه دوستانی که برای کارها زحمت میکشند، تلاش کردهاند و البته در نهایت همهچیز تلاش گروهی و لطف خداست». بنیامین به سرعت تبدیل به برند شد و هنگامی که آلبوم اولش از سوی شرکت «ترانه شرقی» منتشر و روانه بازار شد، کاملا مشخص بود به آلبومی پرفروش تبدیل خواهد شد. سبک خوانش او با نفسهای مشخص و صدای به بغض نشسته و انتخاب اشعاری که فرم جدیدی در ترانهسرایی را دنبال میکرد، باعث شد به شکل یک خواننده متمایز، مورد توجه واقع شود. در این باره میگوید: «اینکه میگویی کار بنیامین مورد توجه واقع شده به شکل شانسی نبود. تیم ما در هر مرحله از کار میدانست چه میخواهد. از بازخورد کارهای اول فهمیده بودیم مردم چه خط و ملودی را دوست دارند و در گوش و یادشان میماند. برای همین با فاصله زیاد دو آلبوم، بنیامین از خاطرهها پاک نشده بود. فرید و من میدانستیم کلام چه باید باشد که در ذهن بماند و به اصطلاح بگیرد. حتی روی مسائلی مانند چگونگی خواندن، نفسزدنهای عمدی و حالت بغض صدا در ادای بعضی کلمات و عبارتها فکر کرده بودیم. میخواستیم سبک تازهای رو کنیم که اتفاقا گرفت و خیلیها هم دنبال آن راه افتادند». البته در طی این مسیر، او همانقدر که به شکل الگو مورد تقلید بوده، مورد نقد هم واقع شده است؛ اما اجازه نداده که این نقدها مانع حرکتش شوند یا او را به سمت حاشیه ببرند. میگوید: «گاهی تصور بعضی منتقدان، عکس و خلاف علاقه مردم رفتار کردن است. یعنی اگر کار خوانندهای با استقبال روبهرو شود، آنها به جای توجه به نقاط قوت کارها فقط دنبال ایرادگیری هستند. من همه نظرهای مخالف و موافق را گوش میکنم. از تعریفهایی که کارهایم را بیش از آنی که هستند و نقدهایی که کاملا مغرضانه و تخریبی هستند، میگذرم. این نظر کاملا غیرمنصفانهای است که بگوییم بنیامین تنها شانس آورده یا مخاطبان کارهایش عامی هستند. به هر حال مخاطب چیزی در کار میبیند و میشنود که جذب آن میشود. نمیتوان مخاطب را سادهاندیش دانست. هر کاری که با استقبال عمومی باشد که حتما کار چیپی نیست؛ همانطور که برعکس آن هم صادق است». شاید اگر خواننده دیگری جای بنیامین بود، بعد از این اندازه استقبال، به پرکاری روی میآورد؛ اما او در یک دهه کار در قالب خوانندهای حرفهای، تنها چهار آلبوم رسمی منتشر کرده است و تعداد سینگلهایش نیز، بسیار کمتر از آنی است که بشود گفت خودش را وقف فضای مجازی کرده است. او درباره تکآهنگهایش میگوید: «تکآهنگهای جدیدم، پلی برای وصل شدن ارتباط بنیامین با آنهایی است که کارهایش را دوست دارند. من زمان زیادی برای انتشار هر آلبوم صرف میکنم و کلی انرژی و زمان برای مطالعه اینکه قرار است چه چیزی منتشر کنیم با همکارانم میگذاریم. در این فاصله، خوب است که دوستدارانت کاری را از تو بشنوند و این طولانی شدن فاصله را حس نکنند. کاری که کنسرتها هم به نوعی همان را دنبال میکنند؛ یعنی یکجورهایی فاصله خواننده را با مخاطبانش کم میکنند و تجدید خاطرهای است تا کارهای جدید بیرون منتشر شوند». دومین اثر بنیامین بهادری، پس از کشوقوسهای فراوان و بعد از بیش از ۱۰ بار به تعویق افتادن بالاخره در هشتم اردیبهشت ۱۳۸۸ با عنوان 88 منتشر شد که 17 قطعه داشت و اگرچه قویتر از آلبوم قبلی نبود؛ اما بر اساس همان اسلوب پایه طرحریزی شده بود و توانست باز هم مورد توجه علاقهمندان قرار گیرد. در کنار همه عواملی که موفقیت آثار بنیامین را تضمین کرده باید به نقش سید فرید احمدی به عنوان تنها ترانهسرایی که با او کار کرده است، غیر قابل انکار به نظر میرسد. او درباره این همکاری طولانیمدت میگوید: «من دوستان شاعر زیادی دارم؛ اما در کارم برای انتخاب ترانه، تنها فرید احمدی است که میداند من چه میخواهم و حسمان به هم نزدیک است. گاهی اصلا حس نمیکنم او آدم دیگری است که این شعر را گفته و یکجورهایی باور دارم که توانسته حس مرا به خوبی به کلام دربیاورد و از اعماق دل من حرف بزند. خیلی از من میپرسند چرا از اشعار خودم استفاده نمیکنم. خب وقتی کسی مانند فرید به این زیبایی حسی که میخواهم را قلمی میکند، من سعی میکنم تمرکزم را بر آهنگین کردن آن بگذارم و این که چطور یک حس خوب مشترک را ارائه کنیم». او میگوید که زیاد بیرون نمیرود؛ اما سفر زیاد میرود. از هر فرصتی برای سفر رفتن استفاده میکند و با انرژی خوبی که از سفرها میگیرد، بیشتر روی کاری که باید، متمرکز میشود. این خواننده درباره اینکه چرا با نامی غیر از نام حقیقیاش فعالیت میکند، میگوید: «بنیامین، اسم هنری و نامی است که خانوادهام رویم گذاشتند و من را به آن نام خواندند. ربطی به خواننده شدنم ندارد. وقتی ثبت احوال در آن سال قبول نکرد، پدرم اسمم را وحید گذاشت. از همان روزها تمام اعضای خانواده بنیامین صدایم میکردند و هنگامیکه خواستیم آلبوم اول را منتشر کنیم، فکر کردیم این نام هنری بهتری است. کما اینکه نامی است که به تنهایی شناخته شده و همه با نام بنیامین خالی مرا میشناسند تا بنیامین بهادری». خواننده آرام و بیحاشیه نظر متفاوتی درباره شهرت دارد و مدعی است: «شهرت را واقعا دوست ندارم. شاید کلیشهای باشد که بگویم محبوبیت از شهرت بهتر است؛ اما واقعا هم همینطور است. نه اینکه شهرت بد باشد، بلکه من از توی چشم مردم بودن و نفر اول یک مجموعه بودن خوشم نمیآید. احساس میکنم محدود میشوم و من این زندگی را دوست ندارم. شاید یکی از علتهایی که کمتر در جمعهای هنری و موسیقی ظاهر میشوم، برای همین باشد. گاهی فکر میکنند خودم را گرفتهام اما واقعا اینطور نیست. من آدمی خجالتی هستم». او حالا در 34سالگی و با تجربه هایی چون پدر شدن و از دست دادن همسر، به دیدگاهی پختهتر هم رسیده و درباره این رویکرد میگوید: «الان بهتر از گذشته ميتوانم تصميمگيري كنم كه چه كاري درست و چه كاري غلط است. ممكن است در نماي بلند، آنجا هم اشتباه تصميمگيري كرده باشم، ولي حداقلش اين است كه سريعتر تصميم ميگيرم. سرعت تصميمگيري، اولين تغييري است كه در اين سالها برای من اتفاق افتاده. آن هم به خاطر تجربه است. شما وقتي تجربهتان بالا ميرود، سريعتر ميتوانيد براي هر اتفاقي كه ميافتد، تصميم بگيريد. حالا چه در قالب بحران يا چه در قالب جرياني كه در حال ايجاد است. همه را تشخيص ميدهي، بهتر از قبل. مهمترين تغيير چه در زندگي حرفهاي و چه در موضوعات شخصي و رفتاري، همين تجربه بود». این هنرمند، این ورزها منتظر اکران «سلام بمبئی» است؛ فیلمی که در آن با محمدرضا گلزار و همسرش شایلی محمودی در کنار ستارگانی از سینمای هند همچون دیا میرزا و گلشن گراور همبازی شده است.