24 نوامبر؛ روز جهانی کشف استعدادهای درخشان
نیمه پنهان وجودت را ببین
سعید جمالی
گزارشی در 27 آگوست سال 2014 در مرجع تحلیلی مشاغل Clearcompany منتشر شد با این موضوع که در آیندهای نزدیک، آنچه به امنیت شغلی افراد در کشورهای توسعهیافته کمک میکند، وجود استعدادهای خاص است؛ نه تواناییها و مهارتهای رایجی که افراد زیادی در آن فرصت شغلی حتی در آنها باتجربه و خبره شدهاند. در این گزارش آمده بود که به زودی، از هر چهار شغل، سه شغل از چرخه مشاغل مرسوم خارج میشود و جهان با حوزههایی جدید از فعالیت اقتصادی روبهرو میشود که 60درصد استراتژیشان، نیازمند فکر و ایده متفاوت است؛ مسئلهای که به نیروی کار مستعد، با استعدادی ویژه نیاز دارد. استعداد، امری منحصر به جمعیتی معدود و محدود از جهان نیست و آنچه عموم مردم در آن اشتباه میکنند، این است که در پی کشف استعداد خاص خودشان نیستند و فکر میکنند تنها بخشی از انسانها با موهبت «استعداد» آفریده شدهاند. البته برای رفع ابهام در تعریف استعداد باید گفت که دانش و مهارت، دو بال این ویژگی هستند و نباید آنها را با هم اشتباه گرفت. آنگونه که در مقاله منتشره در Talent-Technologies به تاریخ آگوست 2009 آمده است، میخوانیم: «کشف استعداد، راهی به سوی موفقیت آینده است و میتواند قدرت پیشبینی وضعیت فردی را در مسائل حرفهای و حتی شخصیتی به او و اطرافیانش بدهد». کیوان کیان؛ دکترای حقوق ارتباطات بینالملل دارد و مدیرعامل موسسه مطالعه و خلاقیت کودک و نوجوان و همچنین مدیرآژانس جهانی استعدادیابی در مصاحبهای که با خبرگزاری مهر در 17 اسفندماه سال 1394 داشت، گفته بود: «استعداد، با علاقه فرق میکند. استعداد از سه فاکتور تشکیل شده است. یکی از آنها همان علاقه است. دومین مورد توانایی جسمی را شامل میشود. مثلا شما ممکن است فوتبال دوست داشته باشید؛ اما ماهیچههای قوی ندارید و ریهتان توانایی ندارد ۹۰ دقیقه بدوید. فاکتور بعدی نیز از نظر روانی استعداد را مورد بررسی قرار میدهد. برای مثال، فوتبال دوست دارید، بدن شما هم این اجازه را به شما میدهد که بتوانید در زمین خوب بازی کنید؛ اما آیا از نظر روانی میتوانید کار تیمی انجام بدهید؟ میتوانید در بین هزاران تماشاگر که تشویق یا حتی تخریب میکنند، به بازی خودتان ادامه دهید؟ سنجیدن این سه فاکتور کنار هم کار سادهای نیست و معمولا پرهزینه و پرانرژی است و کمتر کسی این کار را انجام میدهد». حال، فکر میکنید چند درصد از افرادی که دور و بر خودتان میشناسید با علم به استعداد ویژهای که دارند در مسیر زندگی گام برمیدارند یا در بزنگاههای مهم زندگیشان مانند انتخاب رشته تحصیلی یا ورود به بازار کار، با تکیه بر آن استعداد خاص خود تصمیم میگیرند؟ گذشته از هر عامل بیرونی و شرایط جبری که میتواند افراد را از مسیر درستی که برای آن خلق شدهاند، خارج کند، صحبت ما درباره خود فرد و خانواده او در کشف و شناخت استعدادهایش است. امروز 24 نوامبر به سنت هر ساله در تقویم جهانی، مصادف با کشف استعداد درونی است و میتواند فرصتی باشد تا با نگاهی جدیتر به این ویژگی فردی نگاه کنیم. هنری ون دایک؛ نویسنده معروف آمریکایی درباره تاثیر استعداد میگوید: «جنگلها غرق سکوت بودند؛ اگر پرندگان در پی این برنمیآمدند که کدامشان آواز بهتری سر میدهند!» با همین تعریف ساده میتوانیم پی ببریم که نقش کشف استعدادهای درخشان در روند موفقیتهای فردی و به تبع آن، رشد و توسعه جوامع چقدر قابل توجه است. در نظرسنجی آنلاین Debate درباره اینکه «سختکوشی مهمتر است یا استعداد؟» 64درصد شرکتکنندگان، بر اهمیت سختکوشی تاکید داشتند؛ اما کارشناسان فرصتهای شغلی برای آینده، نظری معکوس دارند و وجود استعداد را در موفقیتها بسیار بیشتر از هر عامل دیگری میدانند. مخالفان برتری استعداد بر تلاش، میگویند: «استعداد میتواند شروعکننده خوبی باشد؛ اما برای به اتمام رساندن هر کاری نیاز به پشتکار و سختکوشی داریم»؛ امری که دانشمندان رد نمیکنند؛ اما میگویند با توجه به تغییرات ساختاری در جوامع آتی جهان، نیروهای کار به مرور از رده خارج میشوند و اینجاست که کسی میتواند همچنان موقعیت مطلوب خود را حفظ کند که ورای روحیه تلاشگری، استعدادی منحصربهفرد داشته باشد. البته چگونگی استعدادیابی و پرورش استعدادها هم امری کاملا مهم در این پروسه است و تنها آمارهای منتشر از ممالکی با بیشترین ضریب هوشی بالا، بااستعدادتری افراد و امثال آن، نمیتواند تضمینکننده موفقیت باشد. برای مثال، در گزارش دوم سپتامبر سال 2016 USNews کشور فنلاند رتبه دارندگی بیشترین جمعیت نوابغ دنیا را به خود اختصاص داده است؛ اما آیا این کشور به نسبت ایالات متحده، در امر توسعه موفق بوده است؟ در همین آمار، بعد از فنلاند به نام کشورهای سوئد، انگلستان، هلند، دانمارک، ایرلند، نروژ، لوکزامبورگ، چک و کرواسی برمیخوریم که از حیث تعداد نوابغ در سطوح عالی هستند؛ اما چه تعداد از این کشورها توانستهاند، استعدادهای درخشان خود را حفظ کرده و پرورش دهند تا به عنوان سرمایه ملی از آنها بهرهمند شوند؟ حجم گسترده مهاجرتها در سال های اخیر که در کشور ما هم تحت عنوان «فرار مغزها» مطرح استف آسیب بزرگی به سرمایههای اجتماعی کشورها میزند و در عوض عاملی برای پیشرفت و توسعه جوامعی میشود که قدر این استعدادها را میشناسند و امکان بروز به آنها میدهند. مرکز تحقیقاتی Knowledge در گزارش اخیر خود که بر اساس دادههای Global Talent Competitiveness Index منتشر کرده، آورده است: «کشور سویئس در حالی در زمره کشورهای توسعهیافته قرار دارد که 27درصد جمعیت آن را مهاجرین تشکیل میدهند و این یعنی، این منطقه جغرافیایی در جذب نیروهای ویژه فکری و کاری، موفق عمل کرده است».