پروندهای برای نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق»
روایتی از جامعه بهزبانِ طنزی تلخ!
سهیلا انصاری- در یکیاز کلانتریهای تهران، دوساعت مانده به سالتحویل؛ سرباز شهرستانی از همخدمتیهای خود میخواهد که یک نامه بهزبانِ ترکی برای نامزد او بنویسند که مورد تمسخر سربازهای دیگر قرار میگیرد و همین مسئله باعث دعوا میشود و... مهدی برنس، سعیده جمشیدی، کیانا طالبی، کیان غلامی، یوسف فروتن، ارسلان محمدی و سعید نقیلو؛ بازیگران این نمایش بهکارگردانیِ سجاد نوبهاری هستند که آنرا برپایه متنی از علی اصغری بهرویِ صحنه برده و تا 26 تیرماه 97 ساعت 20:15 بهمدتِ 65دقیقه در عمارت نوفللوشاتو (سالن ۲) میزبان علاقهمندان است.
سجاد نوبهاری؛ شروع فعالیت خود را در عرصه تئاتر از سال ۸۷ عنوان كرد و گفت که طی اینسالها کارگردانی نمایشهای «بازگشت اصغر از سربازی»، «بازگشت»، «کافه فیونا»، «شهید خون»، «سالتحویل» و «لیلی و مجنون» را برعهده داشت و در نمایشهای «بازگشت اصغر»، «شهید خون»، «پادگان نظامی» و... نیز بهعنوانِ بازیگر ایفای نقش کرده است. کارگردان نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» گفت: «این اثر نمایشی، سال 87 نوشته و موفق به دریافت جوایزی نیز شده است». وی بااشارهبهاینکه متن پیشازاین اجراهای مختلفی داشته است، گفت: «نمایشنامه بهلحاظِ زیرمتنش مرا جذب کرد. درواقع، طنز تلخی دارد و هر کاراکتر آن، مشکلات خود و جامعه را بیان میکنند؛ ازاینحیث برایم متنی جذاب بود». او بابیانِاینکه 95درصد اجرای حال حاضر، وفادارانه به متن پیش میرود، خاطرنشان کرد: «در اجرای این نمایشنامه؛ با اجازه نویسنده آن، سعی کردهام کمی از کمدی اثر را کم کنم. متن، یک کمدی اجتماعیست که زیرمتنی سیاسی دارد و درصورتیکه مخاطب آنرا درک کند، دیگر کمدی نیست؛ بلکه موقعیتهایی کمدی دارد که تماشاگر را میخنداند». وی درباره سبک و شیوه اجرایی نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» نیز یادآور شد: «نمایش همچون متنِ آن، اثری رئالیستیست. در اجراهای گذشته ازایننمایشنامه قصد برآنبوده تا تماشاگر بهزور بخندد؛ اما من درایناجرا نمیخواهم مخاطب را الزاماً بخندانم یا غمگین کنم؛ بهنظرم تاحدودی هم موفق بودهام». نوبهاری ضمنِاشارهبهاینکه این اثر در اجرای بازبینی دچار ممیزی شده است، عنوان کرد: «در اجرای بازبینی، کاراکتر دانشجویی که در تظاهرات سال 88 از دانشگاه اخراج شده بود، حذف شد؛ چهبسا وجود آن به نمایش کمک بیشتری میکرد». وی بااشارهبه طراحی صحنه نمایش توضیح داد: «طی مشورت با اصغری (نویسنده اثر) تصمیم گرفتیم باتوجهبهاینکه نمایش رئالیستیست؛ در طراحی صحنه، رئال عمل نکنیم؛ بنابراین، دکور سادهای را طراحی کردیم شامل تیر چراغبرق و دیوار که نشاندهنده کوچهای پشت کلانتریست». نوبهاری درباره موسیقی نمایش نیز گفت: «موسیقی این نمایش، اثری معروف از شهید آوینیست که در بخش خواندن وصیتنامه استفاده میشود و شوکی را ایجاد میکند». وی بابیانِاینكه تمرینهای کار سهماه طول كشید؛ گفت: «کاراکتر اصلی را مهدی برنس بازی میكند. سالهاست در نمایشهای مختلف، با او همكاری دارم. در نمایش لیلی و مجنون نیز كه چندماهقبل بهرویِ صحنه رفت؛ نقش مجنون را ایفا كرد و بهخوبی از عهده آن برآمد. سایر بازیگران نیز از دوستانی توانمند در عرصه تئاتر هستند كه هیچوقت امكان اینكه با آنها همكاری داشته باشم، فراهم نشد؛ تااینكه این عزیزان به پروژه اضافه شدند؛ بازیگران مستعدی كه مطمئناً جزو افتخارات عرصه تئاتر خواهند شد». وی بااشارهبهاینکه بزرگترین ضعف حوزه تئاتر «بهاءندادن به جوانان مستعد است» افزود: «متأسفانه هیچ حمایت مالی ازاینقشر نمیشود». نوبهاری درپاسخبهاینکه چرا ارتباط بین مردم و تئاتر ضعیف است؟ گفت: «تئاتر خوب ساخته نمیشود. هرکسی یک متن برداشته و کار میکند؛ بیاینکه سواد اینکار را داشته باشد. بهنظرم، مسئولین باید دقت بیشتری بر روی متنها داشته باشند و به هرکسی اجازه فعالیت ندهند. تا وقتی هنر تئاتر بهسمتِ تجاریبودن باشد، هیچموقع وضع تئاتر درست نمیشود». او با تأکیدبراینکه «حمایت مالی در تئاتر، یک شوخی بامزه است!» توضیح داد: «حمایت مالی برای آدمهاییست که رابطه را دستورکار خود قرار دادهاند و این حمایت به چهرهها اختصاص مییابد». این کارگردان جوان دراینبارهکه تئاتر چه ضرورتی برای جامعه دارد؟ گفت: «بهنظرم، میتوان مشكلات جامعه را با زبان تئاتر بهگوشِ مردم و مسئولینی که هیچموقع به آن رسیدگی نمیکنند، برسانیم». او درپایان بااشارهبهاینکه نقد، زمانی جواب میدهد که هدف منتقد، کمککردن و ریشهیابی مشكل اثر باشد؛ نه بهقصدِ تخریب، گفت: «از علی اصغری تشکر میکنم که اطمینان کرد و با تمام حساسیتهایی که روی این نمایشنامه داشت، کارگردانی آنرا بهمن سپرد».
مهدی بُرنِس؛ ایفاگر نقش سرباز احد بایرامزاده در نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» فوقِدیپلم بازیگری و مشغولبهتحصیل در دوره کارشناسیست که شروع کارش در تئاتر، از سال ۸۵ بوده اما بهصورتِ حرفهایتر از سال ۹۰ دراینعرصه فعال بوده است. وی بازی در نمایشهایی همچون «بازگشت اصغر از سربازی»، «پادگان نظامی»، «کافه فیونا» و «دیوار» را درکنارِ فیلمهای کوتاه «کمپ» و «مهر مادری» و فیلم نیمهبلند «تهران در بعدازظهر» در کارنامه دارد. وی درباره چگونگی برقراری ارتباط با متن «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» گفت: «متن اینکار کاملاً رئال است و ازلحاظِ نوشتاری کاملاًدقیق که بهزیبایی به تمام کاراکترها پرداخته است. وقتیکه متن را میخواندم، ارتباط خوبی با آن برقرار کردم. بهنظرم، تمام شخصیتهایش را میتوان بهزیبایی تحلیل کرد. متنی واقعگرایانه و روان است که از زبان شخصیتهای متفاوت ازجمله مرد موجی، پسر دانشجو، عمو نوروز و... از هنجارهای دردناک اجتماعی میگوید که هریکازاینها گذر زمان را برای مخاطب تداعی و دردناکترین لحظههای زندگی خود را بیان میکنند». وی بااشارهبه تأثیر قلم زیبای نویسنده بهعنوانِ محرکی در پذیرش کار، افزود: «و البته شخصیت اصلی داستان. بارها این متن زیبا را خوانده بودم و مدتها بهآنشخصیت فکر میکردم؛ جوانی از جنس مردم در لباس نظام که برای چندساعت شاهد بخشی کوچک از دردهای جامعه است؛ هرچند او فقط سربازی ساده است». بازیگر نمایشهای «تقدیر»، «کابوسها و خون»، «در انتظار گودو» و نویسنده و کارگردان نمایش «کابوسهای بیداری» درهمینزمینه افزود: «قبلاز شروع کار، متن را بارها خوانده بودم و یکبارهم در نمایشنامهخوانی آن حضور داشتم. بااینهمه، شخصیت اصلی داستان که سرباز است، برایم جالب بود و دوست داشتم که این کاراکتر را بازی کنم. ازآنجاکه این شخصیت سربازی آذریزبان است و خودم هم آذریزبان هستم، بهراحتی توانستم با آن ارتباط برقرار کنم». او گفت: «اگرچه دانستن زبان آذری بهکمکم آمد؛ اما باید حالات، رفتار و احساسات؛ بهویژه کلامش را طوری بازی میکردم که مصنوعی جلوه نکند. اینکه بتوانم لهجه را بهزیبایی نشان دهم کاملاًسخت بود ولی شکرِ خدا توانستم از عهدهاش بربیایم؛ طوریکه مخاطب باور داشت سربازی روستایی هستم». او درباره وجهِتمایز نقش با سایر نقشهای کار گفت: «بارزترین ویژگی آن کمیکبودنش بوده و جالبتر اینکه به شخصیت درونی و بیرونی خودم خیلینزدیک است. چیزیکه من را جذب کرد، چالشهاییست كه برای این کاراکتر رخ میدهد. من نقشهای متفاوتی را ایفا کردهام که هریک ویژگیهای خاص خود را داشتهاند؛ این کاراکتر هم زیباییهای خاص خودش را دارد و البته یکیاز بهترین نقشهایی که در یاد و خاطر خواهد ماند». وی درپایان ضمن تشکر از نویسنده، کارگردان و همکارانش دراینپروژه گفت: «امیدوارم که این بچههای بااستعداد، جایگاه خوبی در عرصه فرهنگ و هنر پیدا کنند و دیده شوند».
سعیده جمشیدی؛ متولد اسفند ٦٩ كارشناس مهندسی صنایع برنامهریزی تحلیل سیستم است که «تكیه بر باد» بهكارگردانیِ شهاب حاجیقاسمی، «عشق ممنوع» بهكارگردانیِ عباس مهربانی و «انتخاب» بهكارگردانیِ امید نیكنام درکنارِ سریال مناسبتی «بچه مهندس» بهكارگردانیِ امیر غفاری برای ایام ماه رمضان را در رزومه هنری خود دارد. وی همچنین در نمایشهای «قصه ماه پنهان»، «آینه چون...»، «پهلوان»، «كوكوی كبوتران حرم»، «یادم تورا فراموش»، «صداع قبله عالم»، «پنجره در پنجره» و... بهعنوانِ بازیگر حضور داشت. جمشیدی درباره چگونگی ارتباط با نقش و ساختار متن «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» گفت: «اینكه امروز خندیدن و شادی درونی حتی اگر از برون باشد، مسئله است؛ انگیزههای درونیام را برای حضور در كاری كه دراینوضعیت، مباحث عمیق اجتماعی را در لایههای كمدی طرح كند، بیشتر كرد». این بازیگر جوان بااشارهبهاینکه مهمترین ویژگی ایناثر پرداخت رئالیستی به مسائل روانیست كه بیشك بزرگترین شریان حیاتی بشر را چسبیده؛ افزود: «اما بهجهتِ پردازش ساده و پر از لحظههای بكر كمدی؛ تلخی اثر را به شیرینترین صورت ممكن به مخاطب میچشاند». او درپاسخبهاینکه چقدر طول كشید تا بتواند با نقش ارتباط برقرار كند؟ گفت: «تقریباً در اولین خوانشها، آن ارتباطی كه باید وسوسهام میكرد، ایجاد شد؛ اما هرچه بیشتر رفتیم، این درك عمیقتر و وارسی نمونههای بیرونی، آنرا برایم ملموستر كرد». این بازیگر درباره نقش خود درایناثر توضیح داد: «معصومه؛ درعینِنمود بیرونی نهچندانخوشایند درنظرِ جامعه، پر است از لحظههای عمیق تأثیرگذار رفتاری و درونی نهآنقدر تیره و اینكه او نماینده خیل عظیمی از زنها و نهفقط زنها؛ بلکه آدمهای واماندهایست در جستوجوی مأمن و پناه. افرادیكه همه زندگیشان را این بیمأمنی بهبادِ كتك گرفته و رهایشان نمیكند. نگاه تلخ جامعه حالشان را نهتنها روزبهروز بدتر میکند؛ بلکه روبهزوال میبرد و این مسئله همهگیر و هزاران دغدغه دیگر و نوع نگاه ریزبینانه نگارنده و نقطهنظرش، این نقش را متمایز و جذاب کرده است». وی درپایان صحبتهایش نیز از تأثیر قلم علی اصغری و شیوه اجرایی معقول و نگاه حرفهای به تمرین سجاد نوبهاری یاد كرد.
یوسف فروتن؛ دارای لیسانس مهندسی معماری، متولد سال ١٣٦٩ در اردبیل است. وی بابیانِاینكه فعالیت در عرصه تئاتر را بهصورتِ حرفهای از سال ۹۳ در تهران شروع کرده؛ گفت: «از نمایشنامههایی که ایفای نقش داشتم؛ میشود به مکبث بهکارگردانیِ شیما حسنزاده، نامیرا و مانا بهكارگردانیِ حسین رفیعی، تولد ۴۰سالگی بهكارگردانیِ علیرضا زارع، بید خون بهكارگردانیِ احسان نظری و... فیلمهای تلویزیونی قاب شکسته و حکم تیر اشاره كرد». وی درباره برقراری ارتباط با متن «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» گفت: «اولین چیز درموردِ نمایشنامه، زیرمتنِ کمدی،سیاسی آن است و طنز کلامی که در موقعیتهای دراماتیک مختلف بهخوبی جا داده شده؛ درواقع، نویسنده با نگاه عمیق درمیانِ لایههای شخصیتها که هریک بهنوعی در گذشته جا ماندهاند، موقعیتهایی باتکیهبر طنز کلامی ایجاد کرده است. درنهایت، هریک از آدمهای این نمایش؛ نماینده یکقشر خاص از جامعه هستند و مثل قطعههای یک پازل، باهم و کنارِهم بهتکامل میرسند». وی مهمترین ویژگی کار را جدا از بازی در نقشی که برایش چالشبرانگیز بوده، وجود کارگردان بااخلاق، کاربلد و حرفهای این اثر عنوان کرد و گفت: «نقش من در نمایش، یک بیمار جنگیست که دچار سندروم اسکیزوتایپ شده. ازآنجاکه تجربه جنگ و اطلاعی دراینزمینه نداشتم، پروسه رسیدن به شخصیت کمی طول کشید. درنهایت، با مراجعه به آسایشگاه بیماران جنگی و تحقیق و پژوهش؛ به کاراکتر موردِقبول خودم و کارگردان رسیدم». او همچنین مهمترین ویژگی نقش را طیف احساسات واقعی و وسیعی دانست که درطولِ بازی نشان میدهد. فروتن درانتها افزود: «این، جنون کاراکتر را دوست دارم».
حسین غلامی (کیان)؛ مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دارد و از سال ٨٨ فعالیت در عرصه تئاتر را آغاز كرده است. ایفای نقش در نمایشهای «آخرین منجی»، «قافله عشق»، «دمی در بازار هیزمفروشان»، «ایلیا»، «گرگ ساختارشکن»، «از دل چاه تا دیدار پادشاه»، «متامورفیسم مانی» و سه فیلم کوتاه اپیزودیک بهکارگردانیِ محسن زمانی و ارسلان امیری بهنامهای «قبل از حادثه»، «خواب» و «تقدیر»، از جمله فعالیتهای وی در عرصه هنریست». او درباره چگونگی برقراری ارتباط با متنهای نمایشی گفت: «برای رسیدن به کاراکتر موردِنظر، ابتدا با تحلیل و شناخت اولیه سعی بر نزدیکشدن با شرایط روحی و شخصیتی او کرده و حالاتش را مورد بررسی قرار میدهم؛ از خود فرد تا خانواده، محیط، شرایط روحی، پوشش، مزاج، خلقیات و...» وی درپاسخبهاینکه مهمترین ویژگی که موجب شد بازی در نمایش «پشت کلانتری، کوچه اول، تیر چراغبرق» را بپذیرد چه بود؟ گفت: «شرایط روز جامعه و درگیریها و تنشهایی که نسل جوان و بهخصوص قشر تحصیلکرده با آن مواجه هستند و کارشکنیهایی که در فضای بعداز تحصیل و اشتغالزایی برایشان رخ میدهد، باعث پذیرش این نقش شد». او باتوضیحِاینکه در جلسات خوانش پیشاز میزانسنهای اولیه کمکم با روحیات کلامی و نوع اوجوفرودها در مراودات روزمره نقش ارتباط برقرار کرد و با تحلیلی که از آن حاصل شد؛ این روند ادامه پیدا کرد و باعث رسیدن بهاینکاراکتر شد؛ درباره نقشی که دارد، گفت: «جوانی ۲۳ساله و دانشجوی جامعهشناسی از دانشگاه تهران واحد جنوب را بازی کردهام. شخصیتی فنی و بهاصطلاح دستبهآچار که علاقهمندی و گرایشش به جامعهشناسی باعث شده تا تغییرات پیرامونش ازهرلحاظ و مقایسه آن با استانداردهایی که در جوامع دیگر دیده و شنیده منجربهاین شود که معترضانه بخواهد از حق خود و سایر جوانان مملکتش دفاع کند؛ درنتیجه، از دانشگاه اخراج و برای ادامه معیشت خود مجبور به چایفروشی میشود». او درباره ویژگیهای نقشی كه درایننمایش ایفا میكند، گفت: «بهنظرم، نقشی ملموس و بیانگر درد قشر عظیمی از نسل جوان امروز ماست؛ کسانیکه با هزاران امید و آرزو وارد فضای آموزشی دانشگاه شده، روشنفکر هستند و استقلالطلب و بلندپرواز که متأسفانه پرهای پروازشان چیده میشود».