معرفی و نقد انیمیشن inside out
وقتی 5 احساس قابل رویت میشوند
هیچ استودیوی انیمیشنسازی آمریکایی به اندازه دیزنی/پیکسار در خلق فیلمهایی که در چندین سطح کار میکنند موفق نبوده است. از همان ابتدای کار، عوامل این استودیو به روایت داستانهایی که به یک اندازه مربوط به کودکان و بزرگسالان بودند علاقه داشتهاند. مثلاً «داستان اسباب بازی ۳» را در نظر بگیرید. این فیلم برای بچهها اثری پرنشاط و لذتبخش است و برای بزرگترها تفکری تلخ و شیرین دربارهی گذر زمان است. «درون» (Inside out) به سمت قلمرو عمیق روانشناسی گام برمیدارد، این باعث میشود که بچههای خردسال نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فیلمسازها (به خصوص پیت داکتر، که انیمیشنهای قبلیاش عبارتند از «کارخانه هیولاها»(Monsters Inc) و «بالا»(Up) ) ضمن گنجاندن سکانسهای اکشن/ماجرایی بسیار، ژانر خانوادگی، دوستانه، کمدی را برای حفظ بینندگان نوجوان انتخاب کردهاند اما متن اصلی بدون شک پیچیدهترین محصول پیکسار تا به امروز است. داستان «insid out»پیش از اینکه تصمیم گرفته شود در این انیمیشن به مخاطب معرفی شود، در زندگی شخصی کارگردان و خالق این اثر یعنی پت دکتر به وقوع پیوسته بود. کارگردان این اثر به یاد میآورد که تغییرات رفتاریاش زمانی که در کودکی به دانمارک برده شد، حال و روز وی را دگرگون کرد اما پس از اینکه سالها بعد، وضعیتی تقریبا مشابه را در دخترش نیز مشاهده کرد، تصمیم گرفت تا ایده عجیب و غریب و حساس «5 احساس» انسان را در قالب یک انیمیشن ساخته و به سینما بیاورد.شخصیت اصلی داستان یک دختر معمولی به نام رایلی (با صدای کیتلین دیاس) است. او و مادر (دیان لین) و پدرش (کایل مک لاچلان) بنابر دلایل کاری به منطقه Bay Area نقل مکان میکنند. رایلی غمگین و افسرده است. چون مجبور شده از خانه قدیمی، دوستان و تیم هاکیاش دور شود. او سعی میکند خوشحال و مثبت باشد، اما این کار سختی است. گرچه برخی قسمتهای داستان از منظر رایلی گفته میشوند، بخش عمدهای از ماجرا در درون مغز او شکل میگیرد. در مغز او است که ما با پنج احساسی که عواطف و حالتهای او را کنترل میکنند، خاطراتش را سازماندهی میکنند و روی اعمالش تأثیر میگذارند آشنا میشویم: زرد، خوشحالی مثبت (با صدای ایمی پولر)، غمگین آبی (با صدای فیلیس اسمیت)، ترس بنفش (بیلهادر)، خشم سرخ (لوئیس بلک) و انزجار سبز (میندی کالینگ). وقتی اتفاق بدی میافتد و شادی و غم به طور تصادفی از «اتاق کنترل» بیرون میافتند، سفری از میان ناخودآگاه رایلی شروع میشود.
«insid out» از فرآیندهای روانشناسی پیچیدهای استفاده میکند و آنها را به طوریکه ممکن است مرتبط باشند سادهسازی میکند. فیلم بدون اینکه خیلی تاریک شود وارد آبهای عمیق میشود، با لحظاتی از وخیم شدن شخصیت روبهرو میشویم که بعد از محو شدن خوشحالی و غم (و خاطرات مربوط به آنها) رخ میدهد. دخترک خاموش میشود، نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و در نهایت تصمیم به فرار میگیرد. در «insid out» خبری از شخصیتهای بد و خبیث نیست. داستان فیلم دربارهی شکست دادن شخصیت بد داستان نیست، بلکه دربارهی عدهای موجود ناهمگون است که سعی میکنند دوباره به تعادل برسند. «insid out»را میتوان در رده آثار شاهکار کمپانی پیکسار قرار داد که ایده بکر و نابش هرگز در جریان داستان تبدیل به کلیشه نمیشوند و میتوان گفت تماشاگر آنچه را که در این انیمیشن میبیند، هرگز در هیچ فیلم یا انیمیشن دیگری مشاهده نکرده است. «insid out» با یک مقدمه فوقالعاده آغاز میشود. در این مقدمه میتوان امنیت ذهنی رایلی را مشاهده کرد که با نقل مکانش به شهر سانفرانسیسکو به هم میریزد و احساساتش دیگر قادر نیستند روند طبیعی که همیشه داشتهاند را پیش بگیرند.جذابترین نکته انیمیشن که هسته اصلی داستان را هم تشکیل داده است، تقابل احساسات خام رایلی در مواجه با اتفاقات مختلفی است که در شهر جدید برایش رخ میدهد. این احساسات دیگر قادر به تعامل سازنده با یکدیگر نیستند و احساس «شادی» مانند سابق نمیتواند بهترین و کارآمدترین احساس در میان دیگر احساسات رایلی باشد. در شرایط جدید، ترس، انزجار و ناراحتی مدیریت بیشتری را در ذهن رایلی در دست گرفتهاند و ثبت خاطرات وی نیز اغلب نه به خوشی بلکه به ثبت ناراحتی در ذهنش منجر شده است. پت دکتر که سابقه ساخت بهترین انیمیشنهای تاریخ سینما از جمله «Up» و «کمپانی هیولاها» را در کارنامه هنریاش دارد، همواره نگاه ویژهای به بخش دراماتیک و انسانی داستانهایش داشته و روابط عاطفی از جایگاه ویژهای در داستانهایش برخوردار بوده است. فصل آغازین فوقالعاده فیلم «Up» را میتوان بهترین مثال از این موضوع برشمرد، جایی که خاطرات فردریکسن با همسر سابقش در مقدمهای سرشار از احساس روایت میشد و به یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما مبدل شد. پت دکتر این مقدمه هیجان انگیز را به شکلی دیگر در «وارونه» تکرار کرده است و یکی از بهترین سکانسهای فیلم را میتوان مقدمه پر جزئیات و جذابش قلمداد کرد.
«insid out» همانند «وال-ایی» از دسته آثار پیکسار است که صرفا برای جلب رضایت مخاطبین خردسالش ساخته نشده است. هدف فیلم تنها خنداندن مخاطب کم سن و سالش و روایتی ساده از آنچه که از یک انیمیشن معمولی انتظار میرود نیست. «درو» به خوبی میتواند تلنگری باشد برای افراد بزرگسال به جهت تسلط بر احساساتشان و آنچه که در زندگی روزمرهشان میگذرد. پیامهای عاطفی فیلم مخصوصا در یک سوم پایانی فیلم بیش از آنکه برای کودکان مفید و آموزنده باشد، میتواند یک کلاس درس اخلاقی برای والدینی باشد که شاید نسبت به روحیات فرزندانشان تا به حال اینقدر عمیق فکر نکرده باشند. «insid out» در بخش پرداخت شخصیتها نیز به بلوغ کامل میرسد. فیلم به خوبی 5 شخصیت اصلی داستان که 5 احساس رایلی هستند را بسط و گسترش میدهد. این شخصیتهای جذاب و دوستداشتنی بده و بستان کلامی فوق العادهای با یکدیگر دارند و میتوانند با شوخیهای بامزه شان خنده را به لب هر مخاطبی بیاورند. در نقطه مقابل احساسات خام رایلی 11 ساله، ما با 5 احساس ذهن پدر و مادر رایلی مواجه هستیم که برخلاف ذهن رایلی، آنها ظاهرا تفاوتهای وجودیشان را درک کرده و به خوبی با کمک یکدیگر ذهن را مدیریت میکنند و به عبارت دیگر، این احساسات در افراد بزرگسال از حالت بیثباتی خارج شده و از نظم و درک متقابلی برخوردار شده است.«insid out»را میتوان خلاقانهترین اثر پیکسار در چند سال اخیر برشمرد که قطعا خواهد توانست این شرکت را به روزهای اوج خودش بازگرداند. تماشای «insid out» علی رغم جذابیتهایی که برای کودکان دارد، برای بزرگسالان نیز توصیه می شود. «insid out» با زبانی ساده و طنز به عمق احساسات یک انسان میرود و از او میخواهد تا در لحظات مختلف زندگیاش، بهترین احساسی که میتواند داشته باشد را پرورش دهد که این احساس صرفا قرار نیست تنها خوشحالی باشد.