در این مطلب، با ۱۰ چهرهی برتر از خیل زنان گمنام آشنا میشویم.
ماری آنینگ- دیرینهشناس (۱۸۴۷-۱۷۹۹)
اولین دستاورد مهم ماری در ۱۲ سالگی به نامش ثبت شد. او در صخرههای اطراف محل زندگیشان در دورزست انگلستان، اسکلت کاملی از یک ichthyosaur را یافت. این اکتشاف برای خانم آنینگ آنقدر لذتبخش بود که شوق یافتن فسیلها را به عنوان هدف زندگی خود برگزید. پس از هر طوفان بزرگ، ماری به همراه سگش ترِی به امید پیدا کردن سنگهای آهک و شِیل، محل را بررسی میکرد. او موفق شد اولین اسکلتهای کامل از پلسیوسور و پتروسور را کشف کند. متاسفانه خانم آنینگ علیرغم خدمات بسیارش به علم دیرینهشناسی در طول ۴۸ سال زندگی، هرگز توسط جامعهی همصنف خود جدی گرفتهنشد و یافتههای او در نشریات فاقد اعتبار علمی چاپ میشد.
آلیس همیلتن- پاتولوژیست (۱۹۷۰-۱۸۶۹)
همیلتن در ۲۶ سالگی مدرک پزشکی خود را از دانشگاه میشیگان دریافت کرد. پس از فارغالتحصیلی، او به بررسی تأثیر فلزات سمی مانند سرب و جیوه روی کارگران صنایع مرتبط با این مواد پرداخت. طبعاً مدیرانِ صنایع با این دست از معاینات و بررسیها موافق نبودند، با این حال خانم همیلتن از کارگران در بیمارستان، آزمایشات پزشکی به عمل میآورد و ویزیتهای خانگی انجام میداد. او با مطالعات خود ثابت کرد که شرایط کار در محیط سمی، چه آثار زیانبار و جبرانناپذیری بر بدن انسان دارد. کارگران صنایع مرتبط با سرب، به دلیل درد، تشنج و کاهش وزن در بیمارستان بستری میشدند. با رسیدن دهه ۱۹۲۰، همیلتن به عنوان یکی از کارشناسان برجسته سلامت و بهداشت آمریکا شناخته میشد.
لیزه مایتنر- فیزیکدان (۱۹۶۸-۱۸۷۸)
در سال ۱۹۴۴، «اتو هان» برای کشف شکافت هستهای، مفتخر به دریافت جایزهی نوبل در رشتهی فیزیک شد. خانم مایتنر از آغاز، در پروژه با هان همکاری کردهبود و نقش مهمی در تبیین یافتههای او داشت، اما کمیتهی جوایز نوبل در کمال شگفتی اعلام کرد که این همکاری از نظر آنان اعتباری ندارد و هان نباید جایزه را با مایتنر شریک شود. لیزه مایتنر، متولد اتریش و یهودی بود. او در ۶۰ سالگی مجبور شد که کارش را در انستیتوی قیصر ویلهلم ترک و از آلمان فرار کند. او به سوئد رفت و تا پایان عمر در آنجا ماند. نه پولی داشت و نه از لحاظ علمی مورد حمایت قرار گرفت. با این وجود، به همکاری علمیاش با هان ادامه داد. در سال ۱۹۹۷، عنصر سنگین مایتنریم به افتخار او، نامگذاری شد.
اینگه لمان- زلزلهشناس (۱۹۹۳-۱۸۸۸)
علیرغم اینکه دانمارک کشوری با زلزلههای بسیار کمشمار است، خانم لمان از جمله نامآوران علم زلزلهشناسی محسوب میشود. تشخیص برخی از الگوهای متناقض که در امواج لرزهای که از زمینلرزههایی در اقصینقاط جهان منجر میشود و منجر به درک عمیقتری از فعالیتهای سیارهی زمین شد، توسط او ممکن شد. این خانم لمان بود که توانست هستهی داخلی زمین را کشف کند. درست است که در دههی ۱۹۲۰، زلزلهشناس آمریکایی، بنو گوتنبرگ، به ماگمای داغ زیر گوشتهی زمین اشاره کرد، اما یافتههای اینگه در دهه ۱۹۳۰ نشان داد که چیزی دیگر داخل زمین وجود دارد که بر مدار امواج لرزه مؤثر است. لمان مشاهده کرد که تمامی امواج لرزهای را نمیتوان با الگوهای پذیرفتهشده آن زمان توجیه کرد. مطالعات لمان منجر به درک وجود هستهای جامد درون هستهی مذاب زمین شد.
هیلده مانگُلد- محقق رویانشناس
(۱۹۲۴-۱۸۹۹)
در سال ۱۹۳۵، ۱۱ سال پس از مرگ زودهنگام هیلده، هانس اسپِمان که استاد راهنمای او بود، جایزهی نوبلی را دریافت کرد که بر پایهی پایاننامهی او دربارهی سازماندهندهی شکلگیری جنین بود. با این جود، آقای اسپمان هنگام سخنرانی دریافت جایزهاش، تنها دو بار از مانگلد نام برد. یک دهه قبل از این اتفاق، هیلده موفق شدهبود که شش جنین را با ساختار ژنتیکی منحصر بهفرد، رشد دهد. او ثابت کرد که هر جنین، یک سازماندهنده دارد، که اساساً بخشی از سلولهای مسئول سازندهی سیستم عصبی مرکزی و رشد ستون مهرهها هستند، که امکان رشد در جنین دیگر را هم دارند. با انتشار پایاننامه خانم مانگلد در سال ۱۹۲۴، موج جدیدی از تحقیقات رویانشناسی آغاز شد. شوربختانه مانگلد در همان سال و در سن ۲۶ سالگی بر اثر انفجار بخاری گازی درگذشت تا افتخار کسب جایزهی نوبل، تنها نصیب استاد راهنمای او شد!.
الیزه ویدُوسن- متخصص تغذیه
(۲۰۰۰-۱۹۰۶)
در طول جنگجهانی دوم، غذا در بریتانیا جیرهبندی شد و رژیم غذایی رواج یافت که شامل کلم، سیبزمینی و نان غنیشده با گچ (به منظور تأمین کلسیم آن) میشود. این رژیم غذایی، توسط ویدوسن و همکار او، رابرت مککَنس، تجویز شده بود. خانم ویدوسن در این مدت، فداکارانه انواع ویتامینها و مواد معدنی را به خود تزریق میکرد تا تأثیر آنها را بر بدن مطالعه کند. او موفق شد اولین برنامهی غذایی جامع با تنظیم علمی را تعریف کند و مدارک مستدل آزمایششده برای مواد خوراکی لازم در طول رژیم غذایی، ارائه دهد.
ویرجینیا اگپار- متخصص بیهوشی
(۱۹۷۴-۱۹۰۹)
پیش از آنکه اگپار شیوهی ارزیابی خود روی نوزادان تازه متولد شده را در سال ۱۹۵۳ ارائه کند، هیچ تعریف قابلقبولی برای مشخص نمودن یک نوزاد با وضعیت سلامت ضعیف وجود نداشت. بعد از معرفی ملاکهای اگپار به جامعهی پزشکی، آنها دریافتند که روش بیهوشی میتواند بر ضعف نوزادان، مؤثر باشد. پس از آن، خانم اگپار موفق به دریافت یک فرصت مطالعاتی در دانشگاه جان هاپکینز شد تا درجهی کارشناسی ارشد خود را در رشتهی سلامت عمومی دریافت دارد. او پس از آن در مؤسسهی مادر و کودک March of Dimes مشغول به کار شد و به آموزش مردم سراسر امریکا دربارهی نقصهای بدو تولد در نوزادان شد.
چِین شیونگ وو- فیزیکدان (۱۹۹۷-۱۹۱۲)
خانم وو متولد چین بود و در آمریکا تحصیلات خود را در رشتهی فیزیک کامل کرد. شهرت او، مرهون نقض یکی از قوانین شناختهشده در طبیعت بود. این قانون، با عنوان حفاظت از برابری شناخته میشود و بیان میدارد که ذرات زیراتمی بهصورت آینهای نسبت به هم عمل میکنند. زمانی که یکی از ذرات چپگرد است، ذرهی دیگر راستگرد خواهد بود. خانم وو در ۴۴ سالگی، آزمایشی بسیار دشوار را سرپرستی کرد که نشان میداد قانون عملکرد آینهای ذرات زیر اتمی، همواره صادق نیست. او یک محقق بسیار متعهد به علم بود و در طول جنگ جهانی دوم، در بخش تحقیقات جنگی دانشگاه کلمبیا کار میکرد. در این همکاری، ایدههای بسیار خلاقانهای ارائه داد و بعداً پروفسور دانشگاه کلمبیا شد.
آنه مکلارن- زیستشناس تکاملی
(۲۰۰۷-۱۹۲۷)
مکلارن در دههی ۱۹۵۰ به عنوان متخصص در مطالعات تکامل جنین و پیشگام در تحقیقات لقاح در شرایط آزمایشگاهی، به همراه همکاران خود توانست تخمک یک موش را بهصورت موفقیتآمیز در خارج از رحم بارور سازد و پس از مراحل اولیهی رشد جنین، آن را در رحم مادر جاگذاری کند. پس از اتمام این مطالعات که با موفقیت همراه بود، مکلارن تلگرافی از لندن برای یکی از همکارانش فرستاد که به تعطیلات رفتهبود: «چهار نوزاد در بطری متولد شدند!» در سال ۱۹۸۲، او به کار در کمیتهی Warnock مشغول شد که به ارائهی دستورالعملهایی برای مطالعات لقاح آزمایشگاهی انسان میپرداخت. تحقیقات علمی خستگیناپذیر او، منجر به آن شد که در سال ۱۹۹۳، خانم مکلارن مفتخر به کسب عنوان Dame شود.
استفانی کوولِک- شیمیدان (۲۰۱۴-۱۹۲۳)
خانم کوولک راهی را نرفت که تا پیش از ۲۳ سالگی برای خود ترسیم کردهبود. او با این هدف در یک مؤسسهی شیمی در آمریکا مشغول به کار شد که با پسانداز حقوق ماهیانهاش، پول لازم را برای تحصیل در رشتهی پزشکی به دست بیاورد. با این وجود، خانم کوولک آنقدر عاشق کارش شد که دیگر هرگز از آن استعفا نداد. از او دعوت شد تا در پروژهای فعالیت کند که هدفش، یافتن جایگزینی برای فولاد در لاستیکهای رادیال بود. کوولک مادهای به نام Kevlar ساخت که ۵ برابر سبکتر و مقاومتر از مادهی قبلی بود و امروزه تقریباً در همه چیز، از فر تا فضاپیما کاربرد دارد.