کد خبر:
385191
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ چهارشنبه ۲ آبان -
07:47
سخن مدیرمسئول
بیمه ملت یا بیمه مردمآزاری
سهماهپیش شرکت آتیه اعلام کرد که عده بسیار زیادی از کارمندان بازنشسته از شمول بیمه تکمیلی این شرکت خارج شده و در زیرمجموعه بیمه تکمیلی ملت قرار گرفتهاند؛ که اولاً یک تصمیم کلی توسط مسئولین صورت گرفته است که به آگاهی اینهمه بازنشسته حقوقبگیر مشمول بیمه خدمات درمانی و بیمه اولیه سلامت نرسیده. حالآنکه بیمه آتیه باید ازطریق پیامک این تصمیم را به آگاهی بازنشستگان میرساند. ثانیاً بیمه ملت بهچهعلت اطلاعرسانی نکرده است که اگر بهیکباره پروندههای بازنشستگان را بیمه آتیه دراختیار بیمه جدید و بهنام ملت تحویل داده، چرا این بیمه هم اطلاعرسانی نکرد؛ که اگر شمار اینعده را چهارمیلیوننفر بدانیم، در یک زمان چهاردقیقهای ازطریق پیامک باید اطلاعرسانی صورت میگرفت یا ازطریق رسانههای مکتوب مشخصات بیمه تکمیلی ملت به آگاهی مردم میرسید و باز ایکاش این بیمه جدید به وظیفه خود عمل میکرد تا در یک کلانشهر بزرگ بهنام تهران و با این وسعت عظیم، مطلع میشدند که برای تحویل اسناد هزینه بیمه پزشکی خود اینهمه گرفتاری و دربهدری نمیکشیدند که خود دلالت بر وظیفهنشناسی بیمه ملت بوده است. از مشکلات و گرفتاری بازنشستهها که رنج سنتی آنها از 60سال گذشته است و ازنظر جسمی در سلامت کامل نیستند، طی طریق در تهران بسیار سخت و طاقتفرساست خدا را خوش نمیآید این جمعیت عظیم را دربهدرکردن و عدمآگاهی از شعب بیمه ملت؛ اما یک مورد عذابآوری که بیمه ملت باری این ملت بازنشسته ایجاد کرده است که اغلب آزمایشگاهها اعلام میدارند که طرف قرارداد بیمه ملت نیستند که این سؤال مطرح میشود که یک بیمه معتبر بهنام آتیه بهچهعلت بدون رضایت جامعه بازنشسته خدمات درمانی بازنشستهها را به بیمه ملت پاس دادهاند؟ مگر نباید از این جامعه نظرخواهی میشد؟ یعنی مثلاً یکنفر به خود بهنام مسئول اجازه داده است برای یک جمعیت چندمیلیونی تصمیم بگیرد. در کدامین کشور اینگونه تصمیمگیری میشود؟ اما من نویسنده در روز گذشته به 10 آزمایشگاه معروف تهران برای یک آزمایش ساده مراجعه کردم ولی هر 10 آزمایشگاه گفتند با بیمه ملت قرارداد نداریم. حال درنظر بگیرید بازنشستهای که ماشین نداشته باشد، پاهایش هم توان جوانی نداشته باشد، اگر قرار باشد به 10 مرکز آزمایشگاهی تهران با تاکسی یا اسنپ سر بزند و همه آنها بگویند طرف قرارداد نیستیم، چه هزینه سنگینی را برای اینعده ایجاد کردهاند. بعضی از اینان حتی از هزینه یک زندگی معمولی ناتوان هستند. آیا این دو بیمهگزار یعنی آتیه و ملت برای این مردمآزاری خود چه پاسخی دارند؟ اما من توانستم بنویسم حتی در قالب یک سرمقاله که حتماً به اطلاع بیمه ملت خواهم رساند. چون یک روز کاری از دست دادم و خسته و درمانده با خود گفتم باید به این دو مرکز بیمهای مراجعه کنم تا شاید درد من و امثال من را اگرچه میدانند و با گوشت و خون خود آگاهی دارند، تلنگری زده باشم. اینک اما من ماندهام که باز شاکی شوم سراغ مسئولین ناآشنا به مسئولیت بروم هرچند میدانم که در دل آنان بیاثر خواهد بود و بازهم بنویسم گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ... آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. اگر بیمه ملت باشد که در حقیقت باید گفت بیمه ملتآزاری.