آخرین خبرها
خبرهای پربیننده
«چشم شب»؛ بهترین رمان تاریخی آلمان
کد خبر: 385267 | تاریخ مخابره: ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۱ آبان - 08:27

«چشم شب»؛ بهترین رمان تاریخی آلمان

«چشم شب» اثر «تیتوس مولر»؛ با ترجمه «حسین تهرانی» و توسط انتشارات «ثالث» منتشر شده است. این کتاب، داستانی پر از ماجرا و اتفاقات غافلگیرکننده است که در روزهای جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۳ اتفاق می‌افتد و درباره جاسوسی آلمانی‌ست به‌اسم «چشم شب» که درتلاش است تا رازی را کشف کند. این داستان، در سال ۲۰۱۴ عنوان «بهترین رمان تاریخی آلمان» را ازآن‌خود کرد و جایزه «پادشاه رمان‌نویسان ژانر تاریخی» را برای نویسنده‌اش، به‌ارمغان آورد. «مولر» برای نوشتن آن، سفری به آوریل ۱۹۴۳ کرده و در بحبوحه جنگ جهانی دوم، روایتی جذاب را رقم زده است: در فاصله کمی از سَدِ «مونه»، اردوگاه کار اجباری قرار دارد که در آن، اسرای اکراینی مشغول تولید سلاح‌های آلمانی هستند. «گئورک هارتمن»؛ رئیس اردوگاه، با وجود قلب مهربانش که از شفقت و تردید آکنده است، خیالاتی را در سر می‌پروراند. او می‌داند رابطه‌ای که در فکر آغازش است، می‌تواند به قیمت جانش تمام شود. ازطرفی، با داستان مردی آشنا می‌شویم که در سازمان ضدجاسوسی «ام‌آی‌فایو» کار می‌کند. او در جستجوی جاسوسی‌ست که خود را «چشم شب» نامیده؛ زنی خونسرد و زیرک که درتلاش است رازی را کشف کند. «تیتوس مولر» 15 اکتبر سال ۱۹۷۷ در «لایپزیگ (آلمان)» به‌دنیا آمد. در «دانشگاه برلین» در رشته‌های ادبیات، تاریخ و روزنامه‌نگاری تحصیل کرد و از ۲۰۰۲ به نوشتن رمان‌های تاریخی روی آورد. او تابه‌حال 12 کتاب نوشته که جوایز ادبی متعددی؛ ازجمله «سی.اس لوئیس، وورت، سر والتر اسکات و هومر» را برایش به‌ارمغان آورده‌اند. در بخشی از رمان «چشم شب» می‌خوانیم: «اریک، آپارتمان را ترک کرد و از پله‌ها بالا رفت. چشمِ شب به زندگی انسان‌ها اهمیتی نمی‌داد و او را بی‌ملاحظه می‌کُشت. این زن جاسوس در سال‌های اول جنگ، بارها به قطارها حمله کرده بود. اریک خودش محل انفجار را بازرسی کرده و مدارک جرم را با خودش به ورم‌وود اسکرابز آورده بود؛ باقیمانده قوطی‌های کنسرو گوشت که موادمنفجره داخلشان جاسازی شده بود؛ به‌خاطر شکل مربعشان، به‌خوبی برای انفجار خطوط آهن مناسب بودند. براساس آزمایش‌هایی که روی خاکسترها انجام گرفته بود، معلوم شده بود چشم شب خودش موادمنفجره را درست کرده؛ بااستفاده‌از موادی که در هر داروخانه‌ای یافت می‌شد. آیا او واگن‌های ازریخت‌افتاده و خم‌شده را دیده؟ تابوت کودکانی را که برای ارسال به شهرشان در قطار بودند؟ چگونه او اصلاً تحت‌تأثیر قرار نمی‌گرفت؟ کنار در چوبی اتاق زیرشیروانی به دیوار چسبید و گوش‌هایش را تیز کرد. آیا زن آن‌طرف دیوار انتظارش را می‌کشید؟ به کُنی فکر کرد؛ به تونی و به کوچولو. با خودش فکر کرد بچه‌ها، این‌کار را به‌خاطر شما می‌کنم تا در دنیای بهتری بزرگ شوید؛ دنیایی بدون وجود جاسوس‌های خونسرد و بی‌رحم. بعد دستش را دراز کرد و دستگیره در را پایین داد. بی‌اینکه جلوی در بایستد، آن‌را با ضرب پا باز کرد. وقتی هیچ اتفاقی نیفتاد، بااحتیاط سرک کشید. اتاق زیرشیروانی خالی بود و پنجره‌اش باز. جعبه چهارگوشی روی شن‌هایی قرار داشت که برای مهار شعله‌های آتش کف زمین پاشیده بودند. جعبه‌ای اندازه یک پاکت سیگار، با دکمه‌های چرخان سیاه و یک کلید قطع و وصل جریان برق. روی دستگاه یک هدفون قرار داشت؛ ولی از زن جاسوس خبری نبود!» اگر از خواندن رمان‌های پرماجرا با داستان‌های غافلگیرکننده لذت می‌برید، این اثر برای شما جذاب است. دوستداران ادبیات جنگ نیز به آن علاقه‌مند خواهند شد. «چشم شب» روایتی دل‌نشین، ساده و روان با تصویرسازی بسیارقوی‌ست وقتی آن‌را مطالعه می‌کنید، به‌راحتی با تمام شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و هرلحظه مشتاقید به انتهای قصه برسید. «چشم شب» مانند یک فیلم شما را مجذوب می‌کند و مطمئن باشید که با خواندنش، به‌همراه شخصیت‌ها، احساسات و هیجان بسیاری را تجربه می‌کنید.

 سهیلا انصاری

 

 

 

ارسال دیدگاه شما

بالای صفحه