کد خبر:
405708
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ شنبه ۱۱ اسفند -
08:49
چگونه «نامگذاری جغرافیایی» به منازعات بینالمللی دامن میزند؟
نامگذاری جغرافیایی یک منطقه صرفاً گذاشتن یک نام بر یک منطقه نیست؛ بلکه اظهار قدرت حاکمیت و سلطهگری یک کشور در کنشهای بینالمللیست. بهگزارش قبس زعفرانی (فارس)؛ جنجالی که دونالد ترامپ (رئیسجمهوری آمریکا) در ژانویه 2025 در تغییرنام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» بهراه انداخت، تنها یکی از نمونههای اختلاف بین کشورها بر سر نامهای جغرافیایی بود.
نامگذاری جغرافیایی صرفاً بیان یک مکان یا منطقه نیست؛ بلکه بیانگر قدرت حاکمیت و سلطهگری یک کشور در کنشهای بینالمللیست و میتواند، از ادعاهای سرزمینی حمایت کند یا سلطه یک کشور بر کشور را دیگر موردتأکید قرار دهد. اختلاف بر سر نامگذاریها تنها محدود به مورد خلیج مکزیک نمیشود، بلکه تاریخ شاهد نمونههای بسیاری در میان کشورها بوده است. کاخ سفید در 20 ژانویه 2025 بیانیهای منتشر کرد که در آن از تغییرنام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» خبر میداد. در بیانیه کاخ سفید آمده بود، منطقهای که قبلاً بهنام «خلیج مکزیک» معروف بود، سالها طولانی بخشی جداییناپذیر تاریخ آمریکاست؛ این خلیج بهعنوان بزرگترین خلیج دنیا بهطول 1700مایل درطول سواحل آمریکا امتداد یافته است. این بیانیه همچنین میافزاید که خلیج مکزیک حدود 14درصد از تولید نفتخام و گاز طبیعی آمریکا را تأمین میکند. همچنانکه خلیج مقصد تجاری و گردشگری تعداد زیادی از توریستها و بازرگانان است و با میلیاردهادلار درآمد از اقتصاد آمریکا پشتیبانی میکند. همزمان با این بیانیه، ترامپ دستوری اجرایی شروع مراحل تغییرنام «خلیج مکزیک» به «خلیج آمریکا» را امضا کرد. بهموجب این فرمان گوگل نام خلیج مکزیک را در پلتفرم نقشههای خود به خلیج آمریکا تغییر دهد. موضع آمریکا با انتقاد شدید مکزیک مواجه شد. «کلودیا شینبام»، رئیسجمهوری مکزیک، اینموضع را موضعی بسیار اشتباه دانست و در اقدامی تقابلی پیشنهاد داد، نام «آمریکایشمالی» به «آمریکای مکزیکی» تغییر کند. رئیسجمهوری مکزیک دراینزمینه بهنام قبلی آمریکایی شمالی استناد کرد و گفت که چون اینمنطقه در نقشههای مربوط به 1607 «آمریکای مکزیکی» خوانده میشد، اکنون باید این نام را داشته باشد؟ آمریکا دارای هیئتی بهاسم «نامهای جغرافیایی» (BGN) است. این هیئت مسئول استانداردسازی و هماهنگی نامهای جغرافیایی در داخل کشور و مناطق اطراف آن است. این هیئت علاوهبر نامهای جغرافیایی، بر نوشتن نامهای جغرافیایی خارجی در اسناد رسمی ایالاتمتحده نیز نظارت میکند. اختلاف بین چین و فیلیپین بر سر مطالبات منطقهای و ارضی بهنامهای جغرافیایی امتداد مییابد. چین آب موردمناقشه با فیلیپین را «دریای چین جنوبی» مینامد، درحالیکه فیلیپین بخشهایی از این آبها را منطقه اقتصادی انحصاری خود میداند و «دریای فیلیپین غربی» نامگذاری و تعریف میکند. فیلیپین بهطور رسمی در سال 2011 بود که اقدام به تغییرنام «دریای چین جنوبی» به «دریای فیلیپین غربی» کرد و رئیسجمهوری اینکشور طی فرمانی به همه سازمانها و نهادهای فیلیپین دستور داد تا از این نام در نقشهها و اسناد رسمی استفاده کنند. درادامه فیلیپین به دادگاه لاهه برای حل اختلافش با چین مراجعه کرد و دادگاه در سال 2016 با صدور حکمی درخواست پکن دراینزمینه را رد و این درخواستها را فاقد مبنا و اساس حقوقی و قانونی دانست. دادگاه در حکم خود اعلام کرده بود که هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد، چین ازلحاظ تاریخی سلطه انحصاری بر آبها یا منابع اینمنطقه داشته است. یکی از مهمترین و بارزترین اختلافات مربوط به نامگذاریهای جغرافیایی، اختلاف بین کرهجنوبی و ژاپن است. درحالیکه ژاپن دریای بین خود و کرهجنوبی را «دریای ژاپن» (Sea of Japan) مینامد، کرهجنوبی آنرا بهاسم «دریای شرق» (East Sea) میشناسد. دراینمورد جامعه بینالملل از قرن 19 نام «دریای ژاپن» را بهرسمیت شناخته و نامگذاری کرهجنوبی را رد کرده و آنرا نامی برجا مانده از دوره استعمار ژاپن بر کرهجنوبی و درراستای تلاشهای پیونگیانگ برای تغییرنامهای دوره استعمار کرهجنوبی میداند، بههمیندلیل آنرا بهرسمیت نمیشناسد. جنجال تغییرنام «دریای ژاپن» به «دریای شرق» همچنان از پروندههای جنجالی و حساس بین توکیو و پیونگیانگ است. شبهجزیره کریمه یکی از محورهای اختلافات تاریخی روسیه و اوکراین را تشکیل میدهد. درحالیکه مسکو اینمنطقه را پس از الحاق آن به خاک خود در سال 2014 «جمهوری کریمه» نامید، اوکراین، آمریکا و کشورهای غربی این نامگذاری را رد کرده و بر نام قبلی آن یعنی «شبهجزیره کریمه اوکراین» (Ukraine’s Crimean Peninsula) اصرار دارند. سازمانهای بینالمللی و در رأس آنها آمریکا نامگذاری روسیه روی اینمنطقه را رد کرده و شبهجزیره کریمه را بخشی از اوکراین میدانند. درراستای اختلافات مرزی بین دو کشور هند و چین، نامگذاری ایالت «آروناچال پرادش» نیز به یکیازموارد اختلاف بین دو کشور تبدیل شده است. درحالیکه چین اینمنطقه را «تبت جنوبی» مینامد، هند بهطور رسمی از دهه 1980 آنرا بخشی از خاک اینکشور میداند. همچنین، درزمانیکه چین اقدام به دادن تابعیت چینی به ساکنان اینمنطقه میکند و از هرگونه اقدام دهلینو دراینایالت مانند اجرای طرحهای عمرانی و برگزاری انتخابات جلوگیری میکند. اختلافات بین چین و هند بر سر ایالت آروناچال پرادش از دهه 80 بهقوتخود ادامه دارد. بیابان قرار گرفته در شمالغربی آفریقا، با مساحتی برابر با حدود هزارکیلومترمربع سالهاست که از مهمترین موضوعات مورداختلاف بین دو کشور آفریقایی مغرب و الجزایر است. درحالیکه مغرب این بیابان را جزئی لاینفک از خاک خود میداند و آنرا «صحرای مراکش» یا «صحرای مغرب» مینامد، الجزایر و جبهه پولیساریو آنرا «صحرای غربی» مینامند. الجزایر و جبهه پولیساریو این بیابان را منطقهای اشغالی ازسوی مغرب میدانند و تأکید میکنند که باید مستقل شود. اختلاف بر سر این بیابان بین مغرب و الجزایر و جبهه پولیساریو از دهه 70 تاکنون بهمدت حدود نیمقرن ادامه دارد. چین، تایوان را بخشی جداییناپذیر از قلمرو خود میداند و فشار دیپلماتیک شدیدی را برای جلوگیری از بهرسمیتشناختن بینالمللی تایوان بهعنوان یک موجودیت سیاسی مستقل اعمال میکند. بههمیندلیل، در بسیاری از مجامع بینالمللی بهجای نام رسمی آن، جمهوری چین (Republic of China) از نام «چین تایپه» استفاده میشود. چین تایپه فعلاً راهحل توافقیست که به تایوان اجازه میدهد، در رویدادهای بینالمللی مانند بازیهای المپیک شرکت کند یا امکان امضای قراردادهای تجاری را داشته باشد، بدوناینکه چالشی مستقیم برای چین ایجاد کند که بهشدت روی اصل وحدت و یکپارچگی اراضی خود تأکید دارد. این راهحل توافقی بهطور رسمی از 1979 موردپذیرش قرار گرفته و به تایوان اجازه پیوستن به برخی از کنشهای بینالمللی بهدوراز ایجاد تنشها و درگیریهای سیاسی بپیوندد. پافشاری کشورها بر حفظ نامگذاریهای جغرافیایی خود در نقاط مختلف جهان پیامدها و بازتابهای متعددی در روابط بین آنها و صحنه بینالملل دارد که از جمله آنها میتوان به موارد ذیل اشاره کرد. تفاوت در نامگذاری مناطق جغرافیایی بین کشورها میتواند، مستقیماً بر حقوق حاکمیت هریکازآنها تأثیر بگذارد. درچنینشرایطی نامگذاری جغرافیایی تبدیل به ابزاری سیاسی برای پیشبرد ادعاهای سرزمینی یا انکار مشروعیت حاکمیت طرف دیگر میشود. پافشاری هریکاز کشورهای نامگذاری خود بر مناطق مورداختلاف بر حاکمیت آن در محافل بینالمللی تأکید میکند که میتواند منجر به تشدید تنشها و اختلافات حقوقی و دیپلماتیک بین کشورها شود. هریکاز کشورهای دارای اختلاف بر سر نامگذاری مناطق جغرافیایی تلاش میکنند طرف سومی را در صحنه بینالملل جذب خود و طرفداری از روایت خود کند. این میتواند، در صحنه بینالملل به صفآرایی کشورها در برابر یکدیگر منجر شود. همچنین میتواند، پیامدهای منفی بر روابط و مناسبات طرفهای سوم با کشورهای موردمناقشه داشته باشد، بهویژهآنکه هرگونه بهرسمیتشناختن بینالمللی هریکاز کشورهای موردمناقشه، موجب تقویت روایت و موقعیت آنکشور در برابر کشور دیگر میشود. «تاریخ»، نقطه شروع «جنگ نقشهها» بین جوامع بر سر نامگذاریهای جغرافیاییست که یکی از مهمترین نمادهای حق حاکمیت کشورهاست. اختلاف کشورها بر سر نامگذاریها عاملی مهم در احیای اختلافات تاریخی بین کشورهاست که تأثیری مستقیم بر روابط بین آنها دارد، بهویژه اگر یکطرف این اختلاف کشورهای قدرتمند باشند که دراینصورت تبعات و پیامدهای این اختلاف به روابط بین دو کشور محدود نخواهد شد، بلکه ابعاد بینالمللی نیز مییابد. هرچه اختلاف بر سر نامگذاریهای بیشتر باشد، فرصت دستیابی به توافق و حل اختلاف بین کشورها را از بین میبرد. همچنین شکلگیری افکارعمومی محلی و داخلی در برابر موضوع مورداختلاف به عامل فشاری بر حکومتها و دولتها ایجاد میکند و فرصت دستیابی به توافق و حل اختلاف را کمتروکمتر میکند. کشورها و حکومتها از چنین اصطلاحات و عبارتهایی بهعنوان ابزاری سیاسی برای تثبیت و تحکیم حاکمیت خود یا تأثیر بر افکارعمومی در سطح دنیا استفاده میکنند. بهعنوانمثال وقتی دونالد ترامپ نام خلیج آمریکا را بر خلیج مکزیک گذاشت، ایناقدام درواقع تلاشی جهت تأکید بر سلطه آمریکا بر آنمنطقه بود، بااینکه همه در دنیا این خلیج را با نام اصلی خود یعنی خلیج مکزیک میشناسند. درعینحال، چنین نامگذاریهایی بیانگر رویکرد کشورها به تحمیل واقعیت جدیدیست که هدف آن تضعیف مطالبات حاکمیتی طرف دیگر یا تغییر شکل ادراک جغرافیایی براساس منافع سیاسی خود است و این اختلافات منطقهای را تشدید کرده و دستیابی به راهحلهای دیپلماتیک پیچیده و پیچیدهتر شود. بهرسمیتشناختن هر نامگذاری بر منطقهای جغرافیایی بهمعنای شناسایی ضمنی حاکمیت سیاسی آنکشور بر آنمنطقه است، موجب میشود موضوع نامگذاری مناطق جغرافیایی به موضوعی بسیارحساس و پیچیده در روابط بین کشورها و صحنه بینالمللی تبدیل شود. در پایان اینکه اختلاف بر سر نامگذاری جغرافیایی صرفاً اختلاف بر سر یک روایت یا یک نام یک زبان نیست، بلکه اختلافات عمیقی هستند که ریشه در روابط بینالمللی دارند و میتواند، تنشهای تاریخی، اختلافات منطقهای، تلاش برای تحمیل مشروعیت سیاسی ازطریق یک منطقه بر کشوری دیگر را شامل شود. این موجب میشود تا دستیابی به راهحلهای ریشهای برای چنین اختلافاتی به امری دشوار و پیچیده تبدیل شود، بهویژه اگر یکطرف این منازعات قدرتهای بزرگی مانند آمریکا و چین باشند که تلاش میکنند، نامگذاریهای جغرافیایی را به ابزاری برای تأمین یا تثبیت منافع یا امنیت ملی خود تبدیل کنند.