کد خبر:
405713
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ يکشنبه ۱۲ اسفند -
08:19
خلعسلاح اروپا بعد از خیانت آمریکا به ناتو!
درحالیکه اروپاییها سالها برای عرضاندام در دنیا بر طبل «ناتو» میکوبیدند، حالا آشکار شده این پیمان، یک «طبل توخالی» بیش نبوده و اروپاییها از تشکیل یک «ارتش ساده» هم عاجزند. بهگزارش قبس زعفرانی (فارس)؛ در اوج تهدیدات «ترامپ» مبنیبر خروج از «ناتو» یا توقف کمکهای آمریکا به آن، سؤالاتی درباره امکان استقلال نظامی اروپا از آمریکا و دفاعازخود با تشکیل نیرویی با قابلیتهای دفاعی مستقل مطرح میشود. ساعاتی پس از پیروزی حزب «دموکرات مسیحی» در انتخابات آلمان، «فردریش مرتز» (رهبر این حزب) در سخنانی به آلمانیها گفت: «ترامپ چندان به سرنوشت اروپا اهمیت نمیدهد. اولویت ما اکنون ایناستکه کمکم از آمریکا مستقل شویم. معلوم نیست که ناتو در ژوئن 2025 وقتی سرانش در هلند گردهم آیند، بهشکل کنونیاش وجود داشته باشد؛ لذا باید سریعتر نیروی دفاعی مستقلی ایجاد کنیم». از سال 2022 «پوتین» همواره تهدید کرده که جنگ را به «ناتو» میکشاند و این سؤال را مطرح کرده که «آیا اروپا میتواند از خود دفاع کند و با تهدیدات روسیه، بدون حمایت چندین دههای آمریکا روبرو شود؟!»
از بعد از جنگ جهانی دوم اروپا بر حمایتهای آمریکا تکیه داشته و این باعث شده از تقویت ارتشهای خود بازبماند. در سال 2017 وقتی «ترامپ» وارد کاخ سفید شد، از اعضای اروپایی «ناتو» خواست هزینههای بیشتری را صرف این پیمان کنند. اروپاییها اگرچه تلاش کردند به این توصیه عمل کنند؛ اما هزینه صرفشده آنقدر نبود که مدنظر «ترامپ» باشد. در سال 2024، حدود هفتسال پسازاینکه «ترامپ» برای اولینبار اینموضوع را مطرح کرد، اکثر اعضای اروپایی «ناتو» و کانادا حدود دودرصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع کردند درحالیکه آمریکا حدود 3.4درصد را هزینه کرده بود و همچنان اروپا برای دفاعازخود به آمریکا تکیه داشت. «ترامپ» میگوید: «مطمئن نیستم آمریکا بتواند چیزی برای ناتو هزینه کند. ما از آنها دفاع میکنیم؛ اما آنها نه!» وی از اعضای اروپایی «ناتو» میخواهد پنجدرصد تولید ناخالص داخلی خود را صرف هزینههای دفاعی کنند. اگرچه «ترامپ» هیچگاه به همه تهدیداتش عمل نکرده؛ اما اروپاییها از آن وحشت دارند و برخی براینباورند برخی مواضع و اظهارات دولت «ترامپ» (مانند آنچه اخیراً «ونس»؛ معاون و «هگست»؛ وزیر دفاعش مطرح کردهاند) صرفاً یک حملات لفظی به متحدان آمریکا نبوده؛ بلکه رد همهجانبه 80سال سیاست خارجی آمریکا بوده است. «ترامپ» قبلاً اعلام کرده بود به جنگ در اوکراین پایان میدهد. دراینراستا، وی مانع مذاکره مستقیم اروپاییها با «پوتین» شد و خود با میانجیگری سعودیها و بدون حضور کییف نهتنها وارد مذاکره در پرونده اوکراین شد؛ بلکه مستقیماً به «ولودمیر زلنسکی» (رئیسجمهوری اوکراین) حمله برد و ضمن سرزنش او بهخاطر آغاز جنگ؛ او را «دیکتاتور» توصیف کرد! «آندرس فوگ راسموسن» (دبیرکل پیشین «ناتو») میگوید: «ساختار امنیتی که اروپا سالها به آن تکیه داشت، از بین رفته. اروپا باید این واقعیت را بپذیرد که نهتنها آسیبپذیر است؛ بلکه تنها نیز هست». وی افزود: «پس از 80سال امنیت موردحمایت آمریکا، حالا خود باید بار تأمین صلح اروپا را بهدوش بکشیم. اینکار مستلزم پرداختن فوری به دو چالش اساسیست: اطمینان از توانایی اروپا برای دفاعازخود و تضمین صلح پایدار برای اوکراین مستقل». ایده تشکیل نیروی دفاعی مستقل اروپایی که «مرتز» و دیگر رهبران، سیاستمداران و کارشناسان اروپایی درحالبررسی آن هستند، ایده جدیدی نیست؛ بلکه به دهه 50 برمیگردد. این ایده اولینبار توسط «رنه پلون» (نخستوزیر وقت فرانسه) مطرح شد؛ اما طرح وی در پارلمان فرانسه تصویب نشد و ایتالیا اصلاً از آن استقبال نکرد. بعدازآن، برای دههها ایده «جزیره صلح» تحتحمایت آمریکا بر اروپا حاکم بود؛ زیرا هیچ تهدید سنتی وجود نداشت که امنیت اروپا را بهخطر بیندازد. حمله روسیه به اوکراین اما باعث شد این ایده دوباره در اروپا مطرح شود؛ بهویژه پس از بهقدرترسیدن «ترامپ» که احتمال پشتکردن آمریکا به اروپا را تقویت میکند. دراینجا این سؤال مطرح میشود که آیا اروپا امروز میتواند بهتنهایی و بدون آمریکا از خویش دفاع و خود را مدیریت کند؟ «اکونومیست» میگوید: یکدهه نیاز است تا اروپا بتواند «بدون کمک آمریکا» از خود دفاع کند. برای درک چالش پیشروی اروپا این نشریه به اوکراین اشاره میکند. کشورهای اروپایی اکنون درحالمذاکره درباره امکان استقرار نیروهای نظامی در اوکراین برای اجرای هرگونه توافق صلح در آینده هستند. انتظار میرود نتیجه مذاکرات منجر به ارسال نیروی کوچکی متشکل از دههاهزار نظامی برای استقرار در شهرهای مهم، بندرها، مراکز هستهای و زیرساختهای اساسی اوکراین شود. البته هرگونه استقرار ازایندست نقاط ضعف خطرناکی را آشکار میکند؛ مثلاً
درحالیکه حدود 230 لشکر روسی و اوکراینی در اوکراین حضور دارند، نهایت تلاش کشورهای اروپایی تشکیل تنها «یک لشکر» خواهد بود! براساس گزارش «فایننشالتایمز»؛ تعداد نظامیان اروپایی بهمیزان بسیاری کاهش یافته. عدماستقبال از خدمت اجباری در انگلستان، آلمان، فرانسه و ایتالیا در دههها و سالهای اخیر موجب کاهش شدید نیروی انسانی در ارتشهای اروپایی شده. این نشریه میافزاید: «کمبود نیروی انسانی، یکی از مشکلات است. مشکل دیگر، کمبود تجهیزات جدید و ذخایر نظامیست؛ مثلاً آلمان با داشتن 181هزار نظامی، باز به 20هزار نظامی دیگر نیاز دارد تا مأموریتهایش را انجام دهد». این یکی از مهمترین چالشهای اروپاییهاست؛ ایندرحالیستکه مرکز مطالعات راهبردی بینالمللی اعداد نگرانکنندهتری دراینباره ارائه میدهد. بهگفته این مرکز؛ انگلستان طی یکدههگذشته نهتنها نتوانسته اهداف سربازگیری خود را محقق کند؛ بلکه در سال 2023 بیش از 4000 نیروی زمینی خود را از دست داد. وضعیت نیروی مسلح فرانسه نیز بهتر نیست؛ درحالیکه فرانسه بزرگترین ارتش اروپا را با 203850 نیروی نظامی دراختیار دارد، با کمبود نیروی نظامی مواجه است. ناظران میگویند: این کمبود، از سالها 2014 با هشتدرصد آغاز شده و درطول یکدهه افزایش یافته است. در ایتالیا نیز کاهش حجم نیروهای مسلح از یکدههقبل آغاز شده و درحالیکه تعداد نیروهای مسلح اینکشور یکدههپیش، 200هزار نظامی بوده، به 160هزارنفر رسیده. بهگفته «فایننشالتایمز»؛ متحدان اروپایی در «ناتو» روی برگه 1.9میلیون نظامی دارند که بهظاهر برای رویارویی با روسیه دارای 1.1میلیون نظامی و 1.5میلیون نیروی ذخیره کافیست؛ اما اینکشورها عملاً توان اعزام حتی 300هزار نظامی به میدان را هم ندارند و برای اعزام آنها نیازمند چندینماه تدارکات هستند. افزونبرآن، ارتشهای اروپا با بحران بزرگ «قانعکردن» جوانان برای خدمت مواجهاند. جوانان دراینکشورها بیشازآنکه درپی جنگ باشند، دنبال سود مادی بیشترند تا زندگی بهتری برای خود رقم بزنند. طبق محاسبات مرکز مطالعات «بروگل»؛ اروپا نیازمند 50 لشکر جدید است و اغلب این لشکرها باید یگانهای سنگین زرهپوش باشند تا جایگزین 300هزار نظامی آمریکایی مستقر در اروپا شوند. «بروگل» عنوان کرده است موضوع، تنها «سربازگیری» نیست! هزینه سنگین سربازگیری هم مطرح است که بار مالی کمرشکنی ایجاد میکند. اروپا اذعان دارد هرگونه استقرار نیرو نیازمند حمایت آمریکا نهفقط در حوزه اطلاعات نظامی و امنیتی و پدافند هواییست؛ بلکه حمایت از اروپا درصورت «هجوم روسیه» است. «فایننشیالتایمز» میگوید: اروپایی که برای تشکیل نیروی نظامی بهاندازه یک لشکر با مشکل مواجه است، چگونه میتواند قدرت نظامی مستقلی طبق ایده «مرتز» ایجاد کند. این، بیانگر حجم چالشهای اروپا دراینزمینه است. درحالیکه اجرای طرحهای کنونی «ناتو» با حضور آمریکا نیازمند اختصاص سهدرصد تولید ناخالص داخلیست، بدون حضور آمریکا اینرقم بالاتر خواهد رفت و این، هزینه سنگینی را به اروپاییها تحمیل خواهد کرد که ممکن است موردپذیرش بسیاریازآنها نباشد. براساس محاسبات مؤسسه «بروگل»؛ اروپا برای مقابله با هرگونه نفوذ روسیه به کشورهای بالتیک (در یک جنگ متعارف) نیازمند 1400 تانک است. این محاسبات تنها نیمی از مشکل اروپاست؛ چون استقرار نیروی نظامی تنها نیازمند «نیروی انسانی» نیست؛ بلکه به «قابلیتهای بالای نظامی» هم نیاز دارد. اروپا دارای نیروی هوایی «مطلوب» با بسیاری جنگندههای مدرن است؛ اما بهگفته مراکز مطالعاتی؛ این جنگندهها ذخایر چندانی ندارند تا پدافند هوایی دشمن را منهدم یا اهداف دوردست را بمباران کنند. علاوهبراینکه خلبانان و نیروهای لجستیکی این جنگندهها نیز آموزش کافی نمیبینند. تنها تعداد کمی از نیروی هوایی اروپا مانند نیروی هوایی سوئد، مهارت خلبانان خود را برای مواجهه با جنگهای هوایی پیچیده حفظ کردهاند. بهگفته «اکونومیست»؛ چالش بزرگ دیگر، «فرماندهی و مدیریت در زمان جنگ» است که از دیرباز با آمریکاییها بوده است. «ناتو» دارای پایگاههای متعددی در سراسر اروپا وابسته به ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا (SHAPE) است که مدتهاست توسط آمریکاییها اداره میشود. افزونبرآن؛ اروپا با مشکل شدید نداشتن بانک دادهها و اهداف مواجه است و این موجب میشود دراینزمینه نیز وابسته به آمریکا بماند. بافرضاینکه اروپا بتواند چالشهای خود درزمینه تأمین نیروی انسانی و فرماندهی و قابلیتهای نظامی را رفع کند، سؤالی که مطرح میشود این است: با کمبود مهمات چه خواهند کرد؟ اگرچه تولیدات توپخانهای اروپا در سهسالگذشته شدیداً افزایش یافته؛ اما تولید روسیه با کمک کرهشمالی بالاتر از همه کشورهای اروپاییست! «فایننشالتایمز» میگوید: «اروپا با کمبود شدید مهمات دوربرد و سکوهای لجستیکی نظامی مواجه است». توضیح «آرمین پاپرگر» (رئیس شرکت صنایع دفاعی «راین متال» آلمان) نیز روشنکننده موضوع است: «بهدلیل کمک به اوکراین، دیگر هیچگونه ذخایر تسلیحاتی در انبارها باقی نمانده است». اروپا تلاش میکند صنایع و مهمات خود را توسعه دهد. شرکت MBDA در فرانسه یکی از بهترین تولیدکنندگان موشکهای هوابههوا در جهان؛ یعنی موشک Meteor است. فرانسه، نروژ و آلمان سامانههای پدافندی هوایی عالی میسازند؛ اما اینها بدون انبارهای تسلیحاتی آمریکایی کافی نخواهد بود. براساس گزارش «مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی»؛ طی سالهای 2022 تا 2024 کشورهای اروپایی عضو «ناتو» 52درصد سامانههای موردنیاز خود را از اروپا و 34درصد را آمریکا خریداری کردند. اگرچه این 34درصد شامل خرید سامانههای حیاتی بوده؛ اما اروپا همچنان در حوزه توپ، موشک، پدافند هوایی دوربرد و هواپیماهای رادارگریز، نیازمند آمریکاست. اروپا برای سادهترین سلاحها نیز کمبودهای بسیار دارد و این، یکی از دلایل رویآوردن اروپاییها به خرید خودروهای زرهی، گلولههای توپ و سایر سلاحها از برزیل، اسرائیل و کرهجنوبی بود. ارتش، سرویسهای اطلاعاتی و صنعت فضایی نظامی برخی کشورهای اروپایی مانند انگلستان وابسته به آمریکاست؛ ازاینرو، اگر آمریکا دسترسی به تصاویر ماهوارهای و سایر اطلاعات مکانی مانند نقشههای زمینی را قطع کند، عواقب آن برای ارتشهای اروپایی عمیق خواهد بود. کشورهایی مانند انگلستان و فرانسه نیازمند هزینهکرد میلیاردهادلار برای قطع وابستگی به آمریکا در حوزههای فوقالذکرند؛ ایندرحالیستکه این وابستگی زمینه نفوذ آمریکا در حوزههای اطلاعاتی، امنیتی، نظامی و صنعتی اروپاییها را هموار کرده، مثلاً تنها 15درصد از جنگندههای اف-35 مورداستفاده آمریکا و متحدانش ازجمله انگلستان در انگلیس ساخته میشود؛ لذا بروز کوچکترین خرابی، انگلیس را وابسته به آمریکا میکند. درحالیکه اروپا در تشکیل نیروی مسلح متعارف با مشکلات زیادی در سطوح مختلف مواجه است، چالش دیگری پیشروی آن قرار دارد: همین نیروی مسلح سنتی و متعارف 80سال است زیر چتر حمایتی هستهای آمریکا قرار دارد. «راسموسن» میگوید که اگر گفته میشود اروپا تنهاست، تنها بهخاطراینکه نیروهای آمریکایی برای اروپا نخواهند جنگید نیست؛ بلکه سلاحهای هستهای و راهبردی آمریکا نیز مطرحاند. «مرتز» از این چالش سخن میگوید: «نیازمند مذاکره با انگلیس و فرانسه درباره تسلیحات هستهای مشترک یا حداقل امنیت هستهای مشترک هستیم». درعمل، سپر هستهای انگلستان و فرانسه نمیتواند جایگزین سپر هستهای آمریکا بر فراز اروپا شود. یکی از مشکلات، کوچکبودن زرادخانههای آنهاست که شامل حدود 400 کلاهک میشود؛ درمقایسهبا زرادخانههای روسیه که بیش از 1700 کلاهک را دربرمیگیرد! کارشناسان تسلیحات هستهای آمریکایی معتقدند که همین یک عامل، برای بازدارندگی اروپا کافیست و توسط آن روسیه میتواند آسیبهای بزرگ و جبرانناپذیری به اروپا بزند. اگرچه جوامعی مانند انگلیس و فرانسه میتوانند زرادخانههای خود را توسعه دهند، ایناقدام نیازمند اختصاص بودجههای کلان است؛ درحالیکه اینکشورها کمتر از یکپنجم بودجه دفاعی خود را صرف اینامر میکنند. چالش دیگر: درحالیکه سلاحهای هستهای فرانسه روی جنگندهها و زیردریاییها قرار دارند، انگلیس فقط زیردریایی هستهای دارد و این، بر قابلیت هستهای آن جهت حضور و مشارکت در بحرانها تأثیر میگذارد و قدرت بازدارندگی راهبردی آنرا درمعرضخطر قرار میدهد. افزونبرآن؛ بااینکه انگلیس میتواند سلاح هستهای خود را بدون اجازه آمریکا شلیک کند؛ اما نیازمند موشکهای آمریکاییست که توان حمل کلاهکهای هستهای دارند و بهطورکلی در استفاده از این سلاح، نیازمند کمک آمریکاست.