کد خبر:
405726
| تاریخ مخابره:
۱۴۰۳ سه شنبه ۱۴ اسفند -
08:25
پروژه اسرائیل برای بلعیدن اراضی عربی
قدمت طرح خطرناک اشغالگرانه رژیم جعلی اسرائیل در کشورهای عربی، بهاندازه قدمت خود پروژه صهیونیسم است که تصرف زمینهای عربی را عملی مقدس میداند و هیچیکاز کشورهای عربی؛ ازجمله سازشکاران، از این نقشه خطرناک در امان نیستند. بهگزارش تسنیم؛ بعد از عملیات تاریخی «طوفان الاقصی» و شکست اطلاعاتی و امنیتی مفتضحانه صهیونیستها، این رژیم بزرگترین جنگ نسلکشی عصر جدید را علیه غیرنظامیان بیدفاع در مساحت کوچکی بهنام «نوار غزه» آغاز کرد تا کل اینمنطقه را با خاک ویران و مردمش را هم از آنجا بیرون کند. از همان ابتدای عملیات «طوفان الاقصی»، حزبالله لبنان بهرهبری شهید سید حسن نصرالله، به این نبرد پیوست و اجازه نداد که رژیم اشغالگر با همه قوا متمرکز بر نوار غزه شده و مقاومت را در آنجا شکست دهد. درهمینحال یک جریان عمومی در محافل مختلف جامعه صهیونیستی برای آغاز جنگ بزرگ علیه لبنان بهراه افتاد و صدای برخی سیاستمداران و محافل صهیونیست در شهرکهای شمالی بلند شد که خواستار انجام حمله بزرگی ضد لبنان و اشغال جنوب اینکشور بودند ...
همزمان با اعلام آغاز عملیات زمینی ارتش رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان در 30 سپتامبر سال گذشته میلادی، یک جنبش تحریکآمیز توسط شهرکنشینان افراطی صهیونیست تحتعنوان «بیدار شو ای شمال»، در جبهه شمالی فلسطین اشغالی بهراه افتاد و یک برنامه تبلیغاتی تحریککننده برای فروش املاک جدید در جنوب لبنان ازجمله خانههایی با استخر و چشمانداز شگفتانگیز بهمبلغ 80هزاردلار را اجرا میکرد. اینگروه از شهرکنشینان افراطی صهیونیست در شمال فلسطین اشغالی صفحهای در شبکههای اجتماعی بهاینمنظور ایجاد کرده و تصاویر خیالی املاکی را در جنوب لبنان که هنوز ساخته نشدهاند، منتشر و زیر آن مینوشتند: «آیا رؤیای داشتن خانهای بزرگ مشرفبه کوههای برفی لبنان در سرزمین اجدادی ما را ندارید!» درهمانزمان همچنین بسیاری از کاربران صهیونیست با انجام تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی، لبنان را «سرزمین اجدادی یهودیان» معرفی میکردند و تأکید داشتند که باید روزی یهودیان، کل لبنان را به اشغال خودشان دربیاورند. دکتر «جیمز دورسی» یکی از اعضای دانشکده مطالعات بینالمللی راجار اتنام در سنگاپور دراینزمینه میگوید: این منطق انتقامجویانه در جامعه اسرائیلی بسیار رواج پیدا کرده و پیامدهای خطرناکی دارد؛ بهویژهاینکه همزمان با جنگ غزه اسرائیلیها درتلاش برای تصرف اراضی بیشتر از سوریه در مجاورت جولان اشغالی و تسریع روند شهرکسازی در کرانه باختری هستند. شاید برخی که با تاریخ تحولات منطقه و بهویژه فلسطین آشنایی ندارند، تصور کنند تحرکات متجاوزانه و اشغالگرانه که امروز رژیم صهیونیستی در اراضی عربی انجام میدهد محصول تحولات مربوط به عملیات طوفان الاقصی است؛ اما واقعیت آنکه قدمت اینطرحهای اشغالگرانه و خطرناک، بهاندازه قدمت خود پروژه صهیونیسم است و در اسناد ستادکل ارتش رژیم صهیونیستی و حتی قبل از آغاز اشغالگری صهیونیستها در فلسطین اشغالی در سال 1948، این ایدهها مطرح شده بود. در اسناد ستادکل ارتش رژیم صهیونیستی آمده است که «اسرائیل باید خودش را برای یک سری جنگهای متعدد آماده کند تا بتواند آزادی «کشور» را کامل کرده و مرزهای آنرا در همه جهات گسترش دهد». برای نیل بهاینهدف، رژیم صهیونیستی طرحهای زیادی را تدوین کرد که شاید یکی از برجستهترین آنها طرحی باشد که به طرح «نوِو» معروف شد. این یک مطالعه جامع است که توسط ارتش رژیم صهیونیستی در 1953 با هدف تثبیت یک ایدئولوژی نظامی که طبق آن مرزهای اسرائیل در همه جهات تغییر شکل میدادند و گسترش مییافتند، انجام گرفت. بهعنوانمثال طبق طرح مذکور، در جبهه جنوبی اسرائیل (فلسطین اشغالی) باید شبهجزیره سینا، کل کرانه باختری و شرق اردن به اسرائیل ضمیمه گردد. اینطرح همچنین خواستار الحاق مناطق حوران، جولان، قله کوه حرمون در سوریه و جنوب لبنان از سمت شمال به اسرائیل بوده و تأکید دارد که صحرای سوریه هم باید از سمت شرق به اسرائیل ملحق گردد. ازآنجاییکه ساکنان مناطق مذکور، همگی عرب هستند، در طرح نوو تأکید شده که باید جمعیت اینمناطق با هدف حفظ «هویت یهودی اسرائیل» از آنجا اخراج شوند. درهمینزمینه سایتهای شبکههای اجتماعی در ژوئن گذشته کلیپی منتشر کردند که بازتاب بسیارزیادی داشت و خشم اعراب بهویژه لبنانیها را برانگیخت. در این کلیپ یک شهرکنشین صهیونیست درحالخواندن کتابی تحتعنوان «آلون و لبنان» برای کودکان خود بود. این کتاب، داستان پسری بهنام آلون را روایت میکند که در یک شهرک صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی زندگی میکند، اما این پسر معتقد است که باید در لبنان زندگی کند و لبنان بخشی از سرزمین «موعود اسرائیل» است که از آن جدا شده است. روزنامه عبری هاآرتص در گزارشی درباره این کتاب اعلام کرد که نویسنده کتاب آلون و لبنان، شخصی بهنام «آموس عزاریا» مدرس دانشگاه آریل اسرائیل و بنیانگذار جنبش «اوری تسافون» (بیدار شو ای شمال) است که خواستار استقرار اسرائیلیها در جنوب لبنان شده است. درهمینزمینه طی ماههای گذشته پیامهای تهدیدآمیز زیادی ازسوی صهیونیستها برای ساکنان جنوب لبنان فرستاده میشد و به آنها دستور میداد که زمینها و خانههای خود را ترک و تخلیه کنند تا یهودیان بتوانند در آنجا ساکن شوند. جنبش اوری تسافون که نام آن در عربی بهمعنای بیدار شو ای شمال است، یک جنبش تندروی شهرکسازی صهیونیستی بهشمار میرود که در مارس 2024 تأسیس شد. این جنبش ابتدا با دهها عضو تأسیس شد، اما در عرض چندماه توانست یک جامعه دیجیتال کامل ازطریق وبسایت و پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بسازد که به جذب اعضای جدید کمک زیادی کرد؛ تاجاییکه تعداد اعضایش اکنون به 3000نفر میرسد. جنبش مذکور ازطریق بسیاری از فعالیتها ازجمله برگزاری تظاهرات و راهپیماییها بهسمت جنوب لبنان و طراحی برنامههای تبلیغاتی، ازجمله درستکردن پوسترهایی که در آن تصاویری از جنوب لبنان چاپ شده بود، بهدنبال تقویت حضور خود در میدان بود. فعالیتهای جنبش بیدار شو شمال، به همینجا ختم نشد؛ بلکه این جنبش در وبسایت رسمی خود نقشهای را منتشر کرد که شامل مکان 300 سکونتگاه ساختگی اسرائیلی در جنوب لبنان بود و در آن اسرائیلیها نام مناطق جنوب لبنان را بهنامهای عبری تغییر داده بودند. اینروش معمول اشغالگری رژیم صهیونیستی است که در سال 1948 از فلسطین آغاز شد و صهیونیستها نام مناطق فلسطینی را بهنامهای جعلی عبری تغییر دادند. بهگزارش روزنامه عبری جروزالم پست، علیرغم اجراییشدن توافق آتشبس میان لبنان و اسرائیل، اما جنبش بیدار شو ای شمال همچنان به فعالیتهای خود ادامه میدهد و خواستار اسکان اسرائیلیها در جنوب لبنان است. روزنامه تایمز آو رژیم صهیونیستی هم گزارش داد که اعضای جنبش بیدار شو ای شمال، ادعا میکنند از مرزها عبور کرده و چادرها و ایست بازرسیهایی در جنوب لبنان درست کرده و در آنجا مشغول درختکاری هستند؛ اما ارتش اسرائیلی ادعاها را تکذیب و اعلام کرد که اعضای جنبش مذکور وارد لبنان نشده و تنها اردوگاهی را در نزدیکی شهرکهای مرزی اسرائیل (فلسطین اشغالی) و لبنان برپا کردهاند. ایندرحالیستکه اعضای جنبش موسوم به بیدار شو ای شمال همچنان تأکید دارند که از مرزها عبور کرده و وارد مناطقی در جنوب لبنان شدهاند که ارتش اسرائیل بر آنجا سیطره ندارد. این جنبش هم طبق همان سیاست دروغین کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی پیش میرود و ادعا میکند که هدف آن از استقرار در جنوب لبنان، حفظ امنیت اسرائیلیها در برابر موشکهای حزبالله است. «آکیوا الدار» نویسنده و تحلیلگر صهیونیست دراینزمینه گفت که امنیت بهانهایست که جنبشهای شهرکسازی اسرائیل از آن بهعنوان سلاحی برای فریب افکارعمومی استفاده و آنها را متقاعد میکند که هرآنچه این جنبشها انجام میدهند، در خدمت اهداف عالی اسرائیل است. جنبش موسوم به بیدار شو ای شمال، توجیهات خود را طبق داستانها و روایتهای ادعایی از تورات ارائه میدهد. آنها همچنین به روایتهای جعلی مربوط به سرزمین موعود اسرائیل و رؤیای برپایی سرزمین یهود اشاره میکنند و مدعی حق حاکمیت بر نوار غزه، جنوب لبنان و کل ارتفاعات جولان هستند. آنها در ادعاهایی مضحک میگویند که طبق دستور تورات، قرارگرفتن اینمناطق دراختیار غیر یهودیها عملی ناپسند است و یهودیان باید مناطق خود را پس بگیرند! ایدئولوژی جنبش بیدار شو ای شمال، با دیدگاه خاخامها و یهودیهای افراطی که اشغالگری را اقدامی مقدس و گسترش شهرکسازیهای اسرائیل و کشتار مردم بومی اراضی عربی را خواست خداوند میدانند، تطابق دارد. رسانههای عبری گزارش میدهند که جنبش موسوم به بیدار شو ای شمال، یک جنبش حاشیهای و بدون وزنه سیاسی واقعی در جامعه اسرائیل است و پیشازاینهم جنبشهای مشابه زیادی تشکیل شده بود. بارزترین نمونه دراینزمینه جنبش شهرکسازی در الخلیل در کرانه باختری است که توسط گروهی از شهرکنشینان حاشیهای و افراطی ایجاد شد اما شهرکنشینان توانستند کابینه اسرائیل را وادار به دادن امتیازاتی کنند و بهشکل غیرقانونی بهرسمیت شناخته شدند. دراینزمینه جنبش موسوم به «بیدار شو ای شمال»، اعلام کرد که مدل شهرکسازی که این جنبش در جنوب لبنان بهدنبالآناست، شبیه مدل شهرکسازی در کرانه باختری نخواهد بود؛ بلکه بیشتر مشابه شهرکسازیهای اسرائیل در ارتفاعات جولان سوریه است که در سال 1967 به اشغال اسرائیل درآمد و توانست جمعیت سوریه را از آنجا را بیرون کند. اسعد عبدالرحمان، محقق و پزشک فلسطینی میگوید: صهیونیستها با جاهطلبیهای خود همواره سعی دارند از هر فرصتی برای اشغال بیشتر اراضی عربی استفاده کنند و مبنای پروژه صهیونیسم هم اشغالگریست. در کنفرانس مطبوعاتی که 4 فوریه برگزار شد، ترامپ؛ رئیسجمهوری آمریکا تمایل اینکشور را برای مالکیت نوار غزه و سپس تبدیل آن به یک اقامتگاه گردشگری برای ثروتمندان ابراز کرد و علناً گفت که فلسطینیها باید به کشورهای همسایه آواره شوند. روزنامه گاردین درواکنشبه اینطرح ترامپ گفت که این پیشنهاد یادآور دورانیست که قوانین جنگل بر جهان حاکم بود؛ جاییکه جانوران بزرگ و گرسنه، جانوران کوچک را میخوردند و جانوران کوچک یا باید خورده میشدند یا فرار میکردند. پیشنهاد مذکور ترامپ با استقبال گسترده صهیونیستها و خشم اعراب و مسلمانان همراه شد. همزمان با آن شاهد هجوم گسترده ارتش رژیم صهیونیستی به خاک سوریه بعد از سقوط دولت بشار اسد هستیم؛ جاییکه منطقه کوه حرمون و منطقه حائل میان سوریه و ارتفاعات جولان که در اشغال صهیونیستها بود، اکنون کاملاً به اشغال این رژیم درآمده و اشغالگران صهیونیست در جنوب سوریه، جولان میدهند و تا دروازههای دمشق آمدهاند. الی پری؛ روزنامهنگار صهیونیست در مقالهای دراینزمینه اعلام کرد که اعضای جنبش بیدار شو ای شمال، همچنین خواستار شهرکسازی در بخشهایی از سرزمین سوریه هستند و اینموضوع را بررسی میکنند که آیا امکان سرمایهگذاری و خرید ملک برای اسرائیلیها در سوریه وجود دارد یا نه. همه این تحولات این سؤال مهم را مطرح میکند که مرزهایی که صهیونیستها برای اشغال اراضی عربی درنظر گرفتهاند، قرار است کجا متوقف شود. دالیا شیندلین؛ تحلیلگر افکارعمومی بینالمللی و مشاور راهبردی اسرائیلی در مقالهای در روزنامه عبری هاآرتص گفت که آیا واقعاً اسرائیل بهدنبال برپایی یک امپراتوری در خاورمیانه مشابه امپراتوریهای قرونوسطاست؟ عبدالوهاب المصیری، متفکر عربزبان در کتاب «مقدمهای بر منازعه اعراب و اسرائیل»، میگوید: تفکر صهیونیسم در محیط امپریالیستی غربی شکل گرفته و رشد کرده و توسعهطلبی از عناصر جدانشدنی این تفکر است. «تئودور هرتزل» اولین رهبر جنبش صهیونیسم، منطقه اولیه برای تأسیس «دولت یهودی» را حدود 70هزارکیلومترمربع درنظر گرفته و مکان آنرا روی نقشهای که شامل اراضی واقع میان رود نیل در مصر تا رود فرات در عراق بود تعیین کرد. این توسعهطلبی بیپایان صهیونیستها یکی از انگیزههای تبدیل رژیم جعلی اسرائیل به «رژیمی» بدون قانون اساسی از زمان آغاز اشغالگری آن در فلسطین از سال 1948 بود؛ زیرا تدوین قانون اساسی رسمی برای رژیم صهیونیستی مستلزم تعیین دقیق مرزهاست و اگر این مرزها تعیین گردند، درواقع مانعی در برابر رؤیاهای توسعهطلبانه آن میشوند. یوری اونری، عضو سابق کنست و روزنامهنگار چپگرای صهیونیست میگوید که اگر فرصتی فراهم باشد، طمع صهیونیستها برای توسعه مرزهای خود از مرزهای «اسرائیل بزرگ» فراتر خواهد رفت. قابلتوجه است طبق جاهطلبیها و نقشهای که صهیونیستها ترسیم کردهاند، اراضی عربی که آنها بهدنبال اشغالش هستند، شامل همه کشورهای عربی منطقه بهویژه کشورهایی که حاکمان آنها دست دوستی و سازش با اسرائیل دادهاند هم میشود که این بهخودیخود، یک هشدار بزرگ برای سازشکاران است تا از خواب غفلت بیدار شوند.