بررسی نقش فرآوری تولیدات کشاورزی در رشد اقتصاد
صنایع تبدیلی و ثروت همراهشان
ن. نیکبهشت
صنایع تبدیلی کشاورزی را میتوان از نخستین صنایع جهان نامید. انسانهای اولیه نیز برای استفاده از مواد غذایی نیازمند تغییراتی در آنها بودند، شاید خشک کردن و انجماد اولین آنها بوده است. کشف آتش راهی برای آغاز انقلاب صنایع تبدیلی بود. پختن امکان بهرهمندی از گسترهی بیشتری از نباتات و حیوانات را به انسان بخشید. بهمرور زمان بشر یاد گرفت که میتواند موادغذایی را با انواع روشها به مدت طولانیتر حفظ کند. نمکسود کردن، ترشی، مربا و پختن (مثلا رب) موجب حفظ مواد خوراکی و دسترسی بیشتر به غذا را به ویژه در خارج از فصل فراهم کرد و بر اهمیت آن افزود. پیشرفت تکنولوژی نیز نتوانست اصول اولیه را حذف کند بلکه آنها را بهبود بخشید. با نگاهی به آمارهای جهانی مشاهده میکنیم برندهای موادغذایی در شاخههای گوناگون از نوشیدنی تا غذاهای سریع، همچنان در صدر هستند و غولهای آیتی نیز نتوانستهاند آنها را حذف کنند که نشان از گردش اقتصادی قوی آنها دارد. از آنجا که بشر به غذا وابسته است پس فعالیت اقتصادی در این رشته همیشه با یک حاشیهی امن روبهروست. درحالیکه اکثر زمینهای قابل کشت، در حال استفاده هستند، تکنولوژیهای کشاورزی بر پایهی استفاده از ماشین استوار شدهاند و ارقام و نژادها چه در نباتات چه در تولیدات حیوانی از انواع بهنژادی شده و پر بازده هستند، پس ظرفیت اشتغالزایی و رشد اقتصادی در تولید و عرضهی محصول خام پایان یافته است. این درحالی است که حدود 30درصد تولیدات کشاورزی هدر میشود. یعنی به جز ظرفیت موجود در صنایع تبدیلی، 30درصد ظرفیت خالی وجود دارد. رونق کشت و صنعتها در مناطق روستایی مازاد نیروی کار را جذب میکند و از تبعات ناشی از سرریز جوانان به شهرها که اغلب در حاشیهی مناطق مسکونی یا بهعنوان دستفروش و کارگر فصلی در مناطق شهری پراکنده میشوند، جلوگیری میکند. البته چرخش اقتصادی صنایع تبدیلی بسیار بیشتر از اینهاست. ارزش افزودهی ایجاد شده در اثر فرآیند تبدیل، ارزش مواد غذایی را بیش از پیش بالا میبرد همچنین در اثر این فرآیند امکان حمل و نقل و صادرات بیشتر مهیا میشود. عدم رشد و توسعهی صنایع تبدیلی کشور در حدی که باید باشد تنها در سه محصول ضررهای بسیاری را به پیکر فعالان این بخش وارد کرده است. پسته، محصولی است که در گذشته علاوهبر ارزآوری فراوان، در حوزهی اشتغال کشاورزی نیز بسیار موثر بود، به نحوی که در ردیف کشتهای ترجیحی قرار گرفته و باغات پسته در شهرهای بسیاری ایجاد و گسترش یافت. اما عدم چینش و ارائهی صحیح آن به بازار مصرفی در کنار قیمت غیرتعادلی سبب شد تا بعضی کشورها از ورود آن جلوگیری کنند و در این خلاء آمریکا رقم برداشته از پستهی ایران را عرضه کند. در نتیجه پستهی ایران با کاهش قیمت حتی در داخل مواجه شد و سودی که میبایست بهرهبرداران ببرند، عائد نشد. زعفران، محصول دیگر کشور است که به فراوری خاصی به جز خشک کردن و بستهبندی نیاز ندارد، اما نبود برنامهریزی صحیح در این عرصه در گذشته سبب شده تا زعفران ایران به نام کشورهای دیگر به فروش برسد و سودش به جیب بازرگانان اروپایی برود، درحالیکه بسیاری از ساکنان استان خراسانجنوبی تنها ممر درآمدشان از راه کشت و فروش زعفران است. محصول دیگری که ضعف در صنعت بستهبندیاش موجب شد تولیدکنندگانش چندان سودی کسب نکنند خاویار بود. این غذای اشرافی که از ابتدا هم بیشتر برای صادرات تهیه میشد هیچگاه نتوانست جایگاه ارزنده خود را با نام ایران در بازارهای جهانی کسب کند. از این دست ناکامیها بهویژه در عرضهی جهانی محصولات لبنی و محصولات دیگر بسیار داریم. تمام عقبماندگی در عرصهی صنایع تبدیلی به معنای از دست دادن رشد تولید ملی و حضور در اقتصاد جهانی است؛ چه بهصورت ارزآوری چه جلوگیری از خروج ارز. توسعهی صنایع تبدیلی چه در قالب کشت و صنعت و چه در موارد دیگر به معنای رشد در زمینههای دیگر صنعت و خدمات و بهطور کلی بهرهوری اقتصاد است. درحالیکه در جهان بیش از صد نوع محصول از سیب درختی تولید میشود ما سالانه تناژ بالایی از این میوه را ضایع میکنیم یا برای آبمیوههایی که در داخل تولید میشوند پالپ وارد میکنیم. در روغنکشی از دانههای روغنی هم که به نظر میرسد شاید وضعیتشان از این بدتر باشد. وقتی کشورهای دیگر از تفاوت بعضا جزیی طعم، بو یا رنگ محصولات شهرهای خود سود جسته و انحصارگذاری میکنند، انواع خرمای ایران، بینام از کشور خارج و با نام کشورهای همسایه در دنیا معرفی میشود. شاید وقت آن است که فرصتهای اقتصاد کلان کشور را به امید دنیا رها نکنیم تا سرمایههای معنوی و تولیدی کشور که منابع طبیعی آبی و خاکی را بابت بهای آن میدهیم، به دست دیگران و نفع آنان واگذار نشود.