بورس مسکن؛ اما و اگرها!
استقبال از ورود معاملات مسکن به بورس کالا منوط به پیشبینی و برآوردی ازدستاوردهای مفیدی است که این حرکت جدید میتواند برای اقتصاد کشور داشته باشد. به گزارش اقتصاد آنلاین، اولین و با اهمیتترین نقش بورسها، ایجاد شفافیت در قیمتها و سهولت معاملات با حضور محدود نشده و غیر انحصاری خریداران و فروشندگان است. همچنین بورسها باید بتوانند سرمایههای عموم مردم را به سمت فعالیتهای مولد و پربازده اقتصادی هدایت کنند. درحال حاضر بورس اوراق بهادار با وجود سابقهی چندینسالهی هنوز نتوانسته نقشهای اساسی خود را در حوزهی اقتصاد به خوبی و به طورکامل ایفا کند. اینکه سهام یا اوراق بهادار به نفع دارندگان آن ها دستبهدست شود و قیمت آنها بدون توجه به ایجاد ثروت و بازده حقیقی سرمایهگذاری و یا بعضا برخلاف ارزش ذاتی آن افزایش یابد، به اقتصاد کشور کمک نمیکند. ساختار کنترل شده و نه چندان باز اقتصادی کشور و ضعف در مقررات و قوانین از یک طرف و تاثیرپذیری بورس سهام در قبال اعمال نفوذها و عرضه و تقاضاهای تصنعی و مقطعی در بازار از طرف دیگر، موجب ضعف کارآیی بورس اوراق بهادار شده است. لذا بالتبع میتوان انتظار داشت که بورس کالا به طور عام و بورس ارز، طلا و مسکن نیز به طور خاص نتوانند قیمتگذار حقیقی کالا و واسطهگر و هدایتگر خوبی برای سرمایهها باشند. در خصوص مسکن، ایجاد شفافیت در معاملات و قیمت ها، به لحاظ یکسان نبودن و تنوع در کیفیت، سختتر و پیچیدهتر است. لذا لازم است به طور مشخص مکانیسمهای انجام معاملات مسکن در بورس تعریف و با جزئیات کامل به مردم معرفی تا رانتی نشدن آن اثبات و اطمینان مردم برای ورود به این بازار جلب شود. مسئولین بورس باید توجیه کنند در شرایطی که بورس سهام باسابقه و باتجربهی کشور دچار نوسانات غیر واقعی و بعضا قیمتهای حبابی میشود، چگونه میتوانند ریسک نوسان قیمت مسکن را پوشش دهند. اینکه مردم بتوانند به جای خرید و نگهداری مسکن به عنوان یک سرمایهگذاری، اوراق بهادار مبتنی بر املاک مشخص یا سبدی از املاک و مستغلات را از طریق بورس فرعی خریداری و نگهداری کنند فینفسه کاری مفیدتر به نظر میرسد، اما اگر معاملات اوراق بهادار مسکن نیز دچار بورسبازی و سفتهبازی و قیمتهای حبابی و کسب سود کاذب شد، نگرانی مردم و مسئولین برای تامین مسکن نسل جوان فعلی و بعدی چگونه رفع میشود؟ بنابراین تکلیف بورس (OTC) ضمنا از دیدگاه تئوری معاملات فرعی در نحوهی مدیریت این معاملات باید مشخص شود. مشکل معاملات مسکن در مقایسه با سایر کالاها در بورس کالا، علاوه بر غیر همگن بودن، استراتژیک بودن آن به عنوان یک کالای اساسی و مورد نیاز اولیه همهی مردم است. بنابراین اگر هدف از راهاندازی بورس مسکن، صرفا ایجاد تحرک در معاملات املاک و خانههای مازاد بر نیاز مالکان آنها است، یک بازار موازی با بنگاهها و مشاورین املاک ایجاد خواهد شد. بورس مسکن باید بتواند بخشی از نقدینگی در اختیار مردم را به سمت تولید و عرضهی مسکن سوق دهد تا هم به رونق این بخش اقتصادی کمک شود و هم قیمتها صرفا تحتتاثیر تقاضای غیر واقعی در بورس افزایش حبابی نداشته باشد. در این صورت است که میتوان به موفقیت این بورس امید داشت.